آیا باب و بهاء امی بودند؟ (بخش اول)

0

بازدیدها: 40

 

آیا باب و بهاء امی بودند؟

 

یکی از ادعاهایی که پیروان فرقه بهائیت در ارتباط با علی محمد شیرازی (باب) (1) و میرزا حسینعلی نوری (بهاء) (2) بیان می کنند این است که این دو، امی یا «درس نخوانده» بودند. این در حالی است که شواهد موجود از زندگی هر دوی این افراد، خلاف این را نشان می دهد.

 

 

شبهه اول: امی بودن باب و بهاء

 

عباس افندی، فرزند ارشد میرزا حسینعلی نوری و ملقب به «عبدالبهاء» که از رهبران فرقه بهائیت نیز به شمار می رود، در ارتباط با امی بودن پدر، از وی نقل می کند که:

من تحصیل علم نکردم و در مدارس وارد نشدم. می توانید از [مردم] شهری سؤال کنید که در آن ساکن بودم“. (3)

 

عبدالبهاء در جایی دیگر می گوید:

نزد جمیع اعاظم و علمای ایران در تهران مسلم است که حضرت بهاء الله در مکتبی نبودند و در مدرسه ای تعلیم نگرفتند از بدو طفولیت روش و سلوکی دیگر داشتند. با وجود این علماء و فضلای ملل شرق بر علم و فضل و دانایی و کمالات خارق العاده او شهادت دادند...”. (4)

 

احمد یزدانی از مبلغین فرقه بهائیت در رابطه با امی بودن بهاء می نویسد:

ایشان از سلاله ی نجباء و بزرگان و وزراء و اهل نور مازندران بوده اند، و در عهد صباوت و شباب به هیچ وجه تحصیل علم و تلمذ در مدرسه ای نفرمودند و به شغلی نیز مشغول نبودند...”. (5)

 

در سایت «معرفت دیانت بهائی»، در پاسخ به سؤال 24، با عنوان «اعتراض به امی نبودن حضرت باب و حضرت بهاء الله» می آید:

و از جمله اعتراضات آن که می گويند حضرت باب و حضرت بهاءالله امی نبوده اند.

اول آن که معنی امی بودن آن است که دارای علوم و معارفی باشند که آن علوم و معارف بدع و موهوبی و الهی بوده و از کسی نياموخته باشند و در مدارس آن را تحصيل نکرده باشند. چنان که حضرت باب و حضرت بهاءالله آثار و الواحشان دارای معارفی است که نمی توان گفت آن معارف اکتسابی است. از جمله حل مسائل غامضه کتب آسمانی و آيات متشابهات قرآن و تورات و انجيل و کشف رموز آن آيات الهی و اين معارف وحی سماوی بوده و از علومی نبوده که علما آن را تحصيل و تدريس نموده باشند، بلکه بالعکس با آرا علمای قوم مخالف و مباين است و آنان به ظواهر آيات متشابهات متمسک می باشند.

لذا انکار و اعتراض نمودند و چون طبق آيه مبارکه «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ» يعنی تاويلش را جز خدا، كسی نمی داند و آيه شريفه «يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ» يعنی روزی كه تاويلش فرا رسد، نمی توانستند آن آيات را به رأی خود تأويل نمايند و بايستی به انتظار روز تأويل قرآن که يوم الله است باشند، ناچار تا فرا رسيدن آن روز به ظواهر آيات تمسک می جستند و حضرت بهاء الله که اسرار کتب مقدسه را فاش و بر ملا ساخته اند. چنان که گفته شد علمشان اکتسابی نبود بلکه الهی و وحی سماوی بوده است و بديهی است با اين معارف الهيه که در نزد هيچ مدرسی نياموخته اند امی بوده اند.

دوم آن که اگر امی بودن معنايش فقط عدم سواد نوشتن و خواندن باشد بديهی است که بی سوادی برای فرستادگان خدا دليل حقانيت آن ها نبوده و حجت و معجزه نخواهد بود و اصولاً نداشتن سواد برای آن ها شأنی نيست. اگر حضرت محمد به حکمت بالغه الهيه از آموزش سواد در دوران کودکي محروم ماندند، لزوماً نبايستی همه پيامبران چنين باشند، کما اين که قبل از ايشان هم نبودند.
و اگر حضرت محمد امی بودن خويش را به عنوان حجت ذکر کردند، به سبب خارق العاده بودن خلق اثری چون قرآن، از شخص به ظاهر بی سواد است، نه اين که اصولاً نشانه پيامبری، سواد نداشتن باشد. چنان که حضرت اميرالمؤمنين علی (ع) و ساير ائمه اطهار سواد خواندن و نوشتن را داشتند و مسلماً اکتسابی بوده است. وليکن از حيث علوم و معارف الهی امی بودند زيرا که علوم و معارف شان موهوبی و الهی بود نه اکتسابی. در غير اين صورت چگونه می توان انتظار داشت که پيامبران آينده نيز، با اين همه پيشرفت بشر، بی سواد باشند، تا ثابت شود که پيامبران حقيقی اند؟”

 

ادامه دارد…

 

موضوعات مرتبط:

تأویل در بهائیت حرام است؛ اما قرآن را تأویل می کنند (بخش اول)

آیا میرزا حسینعلی نوری، رجعت مسیح (ع) است؟ (بخش اول) 

چرا معجزه میرزا حسینعلی نوری نیاز به اصلاح دارد؟

آیا معجزه حسینعلی نوری حقیقت دارد؟

 

پی نوشت ها:

1) سید علی محمد شیرازی ملقب به «باب»، بنیان گذار فرقه بابیت و از بزرگان فرقه بهائیت به حساب می آید.

2) میرزا حسینعلی نوری ملقب به «بهاء»، از شاگردان سید علی محمد شیرازی بود که پس از وی، خود را جانشین او نامید و فرقه بهائیت را بنیان گذارد.

3) افندی، عباس، مقابه شخصی سیاح، ص 62.

4) افندی، عباس، مکاتیب، ج 3، ص 347.

5) یزدانی، احمد (1329) شمسی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص 14.

 

منابع:
  • منطقی، ا. (1390)، تأویل؛ ابزار عوام فریبی در بهائیت، معرفت ادیان، سال دوم، شماره سوم، ص 167-192
  • منطقی، ا. (1387)، بهائی گری؛ اصول و مبانی اعتقادی، معرفت، شماره یکصد و سی و سوم
  • غفاری هشجین، ز.، کشاورز شکری، ع.، اکار، ح. (1390)، چرایی فرقه بودن بهائیت، معرفت ادیان، سال دوم، شماره دوم، ص 43-64
  • رهنمایی، ح. (1393)، نقدی بر مهم ترین مستمسکات بهاییان در ایراد شبهات کلامی درباره ختم نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، سال پنجم، شماره دوم، پیاپی 13، ص 49-66

 

نویسنده: زهرا کامکار