آیا حدیث موسوم به وصیت، صحیح است؟

بررسی صحت حدیث وصیت

0

بازدیدها: 9

در حدیث وصیت کتاب شیخ طوسی به 12 مهدی پس از 12 امام اشاره شده است. احمد بصری مدعی یمانی، بر اساس این حدیث، خود را مهدی اول از مهدیین دوازده گانه معرفی کرده و اعتقاد به مهدیین را از ضروریات دین می داند. هر چند احمد بصری در کتاب «الوصیة المقدسة الکتاب العاصم من الضلال» بررسی سندی را در خصوص روایات اعتقادی نپذیرفته است، اما در اینجا با بررسی صحت حدیث وصیت از نظر علماء قدیم و جدید شیعه می خواهیم ببینیم آیا اعتقاد به مهدیین صحیح است؟

 

معنای صحیح بودن یک روایت چیست؟
احمد بصری در کتاب دلائل الصدق(1)؛ روایت موسوم به وصیت را صحیح دانسته و سعی بر اثبات شیعه بودن و وثاقة راویان آن را دارد.
لذا جهت روشن شدن معنای صحیح(2) بودن روایت، به تعاریف مطرح شده از قدماء و متأخرین(3) امامیه اشاره می شود. سپس سند روایت بررسی می‌ گردد:

 

قدماء امامیه
از نظر قدماء امامیه، خبر صحیح، خبری است که صدور آن از معصوم(علیه السلام)، از هر راه ممکن ثابت شود.(4)
لذا مهم‌ترین قرائن صحت در نظر قدماء امامیه عبارتند از:
1. وجود آن روایت در چند اصل(5) از اصول اربعمائة،(6)
2. تکرار آن روایت در یک اصل از اصول اربعمائة.
3. وجود آن روایت در یک اصل(بدون تکرار)، با این لحاظ که صاحب آن اصل از افراد قابل اطمینان و از اصحاب اجماع باشد.(7)
4. آن روایت در یکی از کتاب‌های مورد اعتماد ائمه(علیه السلام)، همچون کتاب فضل بن شاذان باشد.(8)
  • با توجه به تعریف حدیث صحیح و بیان قرائن صحت حدیث از نظر قدماء امامیه، حدیث موسوم به وصیت در قالب هیچکدام از قرائن مطرح شده نبوده و در ردیف حدیث صحیح قرار نمی ‌گیرد.

 

متأخرین امامیه
از منظر علمای متأخر، حدیث صحیح دارای سه شرط اساسی است:
1. اینکه سند حدیث متصل به معصوم باشد
2. تمامی راویان حدیث عادل باشند
3. تمامی راویان حدیث امامی(اثنی عشری) باشند (9)

 

  • بر این اساس، صحت حدیث وصیت بررسی می‌ گردد تا ادعای احمد بصری از نگاه متأخرین نیز قضاوت گردد. در کتاب الغیبة شیخ طوسی(رحمه الله علیه) آمده است:
«أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سُفْیَانَ الْبَزَوْفَرِیِ‌ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِیِّ الْعَدْلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِیلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِصْرِیِ‌ عَنْ عَمِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ ذِی الثَّفِنَاتِ‌ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ الزَّکِیِّ الشَّهِیدِ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ…».
«أَخْبَرَنا جَمَاعَةٌ»:
سند حدیث با عبارت «أَخْبَرَنا جَمَاعَةٌ» آغاز شده است. در بیان شیخ طوسی(رحمه الله علیه)، افرادی همچون؛ ابوعبدالله غضائری، احمد ابن عُبدون، ابوطالب ابن عرفه، ابوالحسن صفار و حسن ابن اسماعیل ابن اَشناس که تماما در یک طبقه هستند این جماعت را تشکیل داده و مورد اعتماد شیخ(رحمه الله علیه) هستند.
«أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سُفْیَانَ الْبَزَوْفَرِی»:
بر اساس گواهی شیخ طوسی(رحمه الله علیه) در کتاب رجال؛ این راوی از علمای بزرگوار و مورد اعتماد شیعه است. (10)
در بین انبوه روایاتی که از جناب بزوفری نقل شده است، تنها دو روایت از علی بن سنان موصلی العدل وجود دارد که شیخ طوسی(رحمه الله علیه) آن را در روایت حاضر با دو واسطه و در روایتی دیگر با چهار واسطه از موصلی العدل نقل روایت کرده است.(11)
چنانچه این دو واسطه در روایت موسوم به وصیت حذف شده باشند، سند روایت مخدوش شده و روایت مرسله(12) خواهد شد. و این در حالی است که حتی اتباع احمد الحسن نیز احادیث مرسله را فاقد اعتبار و اعتماد می‌ دانند.
به عنوان نمونه گفته اند:
«الرِّوَایَةُ الْمُرْسَلَةُ لاَ یُعْمَلُ بِهَا بِأَیِّ حَالٍ مِنْ الْأَحْوَالِ»(13)؛ (روایت مرسله در هر صورت مورد عمل قرار نمی‌ گیرد).

 

«عَلِیِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِیِّ الْعَدْل»:
درباره این شخص، هیچ شناختی غیر از نام و نام پدر و یک لقب اختلافی در دست نبوده و در ردیف مجهولین به حساب آمده است.
  • البته با توجه به لقب «العدل» احتمالاتی در خصوص سنی بودن وی داده شده است که به موجب این امر، از درجه اعتبار روایت کاسته می‌شود.
حضرت آیت الله خوئی(رحمه الله علیه) در خصوص لقب این فرد می‌آورد: «بعید نیست که وی از اهل تسنن بوده و کلمه (العدل) نیز از القاب شُغلی این شخص بوده باشد. زیرا کلمه عدل به کُتّاب در محکمه قضاوت اطلاق می‌ شده است.(14) همچنین کلمه (العدل) در مشایخ شیخ صدوق(رحمه الله علیه) به عنوان لقب عامه و اهل سنت اطلاق شده است».(15)
  • برخی از اتباع احمد بصری در صدد آن هستند تا با وصف «العدل»، صحیح العقیده بودن این راوی را اثبات کرده و شبهه سنی بودن وی را رفع کنند. این درحالی است که بسیاری از مخالفین مذهب تشیع در کتب رجالی یا حتی در سند روایات با عبارت «العدول» توصیف شده‌اند، درحالی که صحیح العقیده نیز نبوده و در گروه منحرفین هستند. به عنوان نمونه؛ کشّی(رحمه الله علیه) در کتاب رجالی خود چند راوی را نام برده و سپس گفته است: تمامی آنان فطحی مذهب و از بزرگان علماء و فقهاء و عادلان آن مذهب بوده ‌اند. (16)
نکته: در تمامی روایاتی که از علی بن سنان الموصلی العدل نقل شده است، وی روایات خود را بدون واسطه از احمد بن محمد بن خلیل نقل کرده است. در روایت موسوم به وصیت، تنها جایی است که با وساطت علی بن الحسین‌ نقل روایت کرده و این برخلاف مسلک روایی این راوی است.

 

«أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِیل»:
این شخص همان «احمد بن محمد أبو عبدالله الخلیلی» است که در کتب رجالی تفسیق و تضعیف شده است.
به عنوان نمونه: ابن الغضائری در کتاب خود آورده است: «أَبُو عَبدِالله الْخَلِیلِیُّ (الَّذِی یُقَالُ لَهُ غُلَامٌ خَلِیلٌ الْآمُلِیِّ) کَذّابٌ، وَضّاعٌ للحدیث‌، فَاسِدٌ الْمَذْهَبُ لاَ یُلْتَفَتُ إلَیْهِ».(17)
ناظم العقیلی به جهت فرار از ضعف و فسق این راوی، وی را مجهول دانسته و می‌گوید:
«غیر از احمد بن محمد بن الخلیل احدی از راویانی که شیعه بودنشان محرز نشده باشد باقی نمانده است ». (18)
نکته: قرینه تشخیص اینکه راوی مذکور همان “خلیلی” است، روایت پیشین حدیث موسوم به وصیت در الغیبة طوسی(رحمه الله علیه) می‌باشد که در سند آن، علی بن سنان موصلی عدل از احمد بن محمد خلیلی نقل روایت کرده است. (19)‌
«جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِصْرِی»:‌
این فرد یکی دیگر از ناشناخته‌ های رجالی در نزد شیعه است.
ناظم العقیلی در کتاب انتصارً للوصیة؛ این راوی را شیعه اثنی عشری و ثقه دانسته و گفته است: «با توجه به اینکه اهل سنت این راوی را رافضی دانسته ‌اند، نتیجه گرفته می ‌شود که وی شیعه ثقه است!».(20)
در پاسخ گفته می‌شود؛
  • رافضی دانستن یک راوی توسط اهل سنت، دلیل بر شیعه بودن او نخواهد بود.
  • اهل سنت به تمامی کسانی که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) را حق دانسته و او را به امامت قبول کند رافضی می‌ گویند. خواه زیدیه، اسماعلیه، واقفیه یا اثنی عشری بوده باشد. بنابراین مفهوم رافضی انصراف به شیعه اثنی عشری نداشته و ممکن است این فرد در زمره یکی از فِرق انحرافی شیعه باشد.
«حَسَنِ بْنِ عَلِیّ عَمِّ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِصْرِی»:
این فرد در کتب رجالی شیعه معرفی نشده و حتی در خصوص او، مدح و قدحی صادر نشده است.
«عَلِیِّ بْنِ بَیَان؛ وَالِد حَسَنِ بْنِ عَلِیّ»:
این شخص همان علی بن بیان بن زید بن سیابه المصری است که در گروه ناشناخته ‌های رجالی در کتب شیعه بوده و درباره وی مدح و قدحی وجود ندارد.

 

 

نتیجه بررسی:
صحت حدیث وصیت با بررسی احوالات راویان حدیث، از منظر متأخرین امامیه بررسی می‌ شود:
الف. علی بن سنان موصلی العدل از اهل تسنن بوده و با شاخصه امامی بودن راویان سازگاری ندارد،
ب. احمد بن محمد بن الخلیل؛ فاسد المذهب و وضاع للحدیث بوده و با شاخصه عدالت راوی سازگاری ندارد.
ضمن اینکه سایر راویان حدیث مجهول بوده و احتمال اینکه از اهل تسنن بوده یا عادل نباشند، خالی از وجه نیست. بنابر این بر اساس دیدگاه متأخرین امامیه نیز صحت حدیث وصیت رد می شود.

 

 

 

 

پی نوشت:
(1). دلائل الصدق، ص25.
(2). در اینجا واژه صحیح به معنای لغوی خود نیست که مقابل آن حدیث “نادرست” باشد، بلکه اصطلاحی است برای حدیثی که از بالاترین درجه اعتبار و ارزش برخوردار است.
(3). علمای اسلام، از نخستین تا زمان قبل از قرن ششم هجری قمری را قدماء امامیه و از سید بن طاووس(رحمه الله علیه) و پس از ایشان را متأخرین امامیه می‌ دانند.
(4). مقباس الهدایة، ج1، ص139.
(5). اصل در اصطلاح محدثان شیعه به معنای کتاب مورد اعتمادی است که از کتاب دیگری گرفته نشده باشد. رجال السید مهدی بحر العلوم (فوائد الرجالیّة)، ج2، ص367.
(6). اصول اربعمائة به 400 اثری می‌گویند که توسط اصحاب ائمه(علیهم السلام) نوشته شده بود. موضوع این مجموعه‌های حدیثی، کلمات ائمه(علیهم السلام) در موضوعات گوناگون بوده است.
(7). اَصْحاب اِجْماع، اصطلاحی در علم رجال امامیه برای اشاره به گروه مشخصی از راویان است که از نظر عالمان رجالی در مرتبه بالایی از وثاقت قرار دارند. طبق نظر مشهور این افراد هجده نفرند که در شمار اصحاب امام باقر(علیه السلام) تا امام رضا(علیه السلام) هستند. تمام عالمان این افراد را موثق می‌دانند و برای آنان درجه بسیار بالایی از اعتبار قائل‌اند. (معرفه الرجال، کشی، ص556)
(8). عدة الاصول، ج1، ص384؛ مقباس الهدایة، ج1، ص139.
(9). معالم الدین فی الاصول، ص216.
(10). رجال ‌الطوسی، باب ‌ذکرأسماء…، باب‌الحاء، ص423.
(11). غیبت طوسی، ص147
(12). حدیث مرسل: حدیثی است که دچار ارسال و حذف اسناد باشد، اعم از این که همه راویان یا شماری از آنان حذف شده باشند. مقابس الهدایة ج1، ص338.
(13). قراءة جدیدة فی روایة السمری، ص17.
(14). معجم رجال الحدیث، ج6، 210، 3302
(15). معجم رجال الحدیث، ج13، 50، 8194.
(16) رجال کشی، ج2،ص 835.
(17). رجال ابن الغضائری، ج1، ص42.
(18). انتصاراً للوصیة، ص27.
(19). غیبت طوسی، ص147.
(20). انتصاراً للوصیة، ص63.

 

 

منبع: درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، علی محمدی هوشیار، انتشارات تولی، 1397