آیا خداوند عمر مدعی دروغین امامت و وصایت را کوتاه می کند؟

0

بازدیدها: 7

روایتی تحت عنوان وصیت حضرت رسول اکرم(صل الله علیه و آله) در کتاب الغیبة شیخ طوسی(رحمه الله علیه) آمده است که در آن بعد از 12 امام به 12 مهدی اشاره شده است.

احمد بصری، مدعی دروغین مهدویت، از یک مشابهت اسمی در پایان روایت موسوم به وصیت بهره برداری کرده و از این رهگذر، خود را فرزند امام مهدی(علیه السلام) و سیزدهمین وصی حضرت رسول اکرم(صل الله علیه و آله) معرفی کرده است.

احمد بصری برای اثبات این که او مصداق احمد مذکور در روایت موسوم به وصیت است، می گوید:

خداوند عمر مدعی دروغین امامت و وصایت را کوتاه می کند.

در این پست این ادعا را بررسی می کنیم.

* * *

ادعای احمد بصری

احمد بصری در کتاب خود می نویسد:

«چون این وصیت، عاصم من الضلال(نگه دارنده از گمراهی) است، خداوند باید از آن محافظت کند و اجازه ندهد که مدعی دروغین به آن دست اندازی کند.

چنانچه قرآن کریم می‌فرماید:‌  اگر پیامبر بعضی از سخنان را به افترا بر ما مى‌ بست با قدرت او را فرو مى‌گرفتیم، سپس رگ دلش را پاره مى‌کردیم.(1)

همچنین امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسی غیر از صاحبش ادعای این امر[امامت] را نمی‌کند، مگر آنکه خداوند عمرش را می‌برّد!

بر اساس این آیه و روایت، اهل باطل نمی‌ توانند ادعایی را به ناروا به خداوند ببندند. (2)

براین اساس خداوند شخصاً از امر خود محافظت خواهد کرد.» (3)

 

آیا حدیث موسوم به وصیت “نگه دارنده از گمراهی” است؟

 

احمد بصری در ابتدای استدلال خود می گوید حدیث وصیت، همان “عاصم من الضلال” می باشد.

این در حالی است که در هیچ بخشی از حدیث موسوم به وصیت، به «عاصم من الضلال» بودن آن اشاره‌ای نشده است.

  • بر این اساس، پایه اول استدلال احمد بصری؛ یعنی استناد به «عاصم من الضلال» بودن آن حدیث، از بین می‌ رود.

البته احمد بصری سعی بر این دارد تا کتابت این حدیث را ادامه ماجرای قرطاس بداند(4) که پیامبر(صل الله علیه و آله) در آن فرمود:

«ائْتُونِی بِدَوَاةٍ وَ کَتِفٍ‌ أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدی أَبَداً»(5).

اما واقعیت این است که ارتباط دادن این روایت به حدیث قرطاس بدون وجه است.

زیرا حدیث قرطاس مربوط به روز پنجشنبه(رزیة الخمیس) بوده و حال آنکه حدیث موسوم به وصیت، در شبی که وفات پیامبر(صل الله علیه و آله) در آن محقق شد نوشته شده است.(6)

یعنی بین درخواست لوح و کتف در روز پنجشنبه با وفات پیامبر(صل الله علیه و آله) در روز دوشنبه که در آن وصیت نوشته شد، پنج روز فاصله است.

 

  • بر اساس روایات، وفات پیامبر(صل الله علیه و آله) در نیمه روز دوشنبه اتفاق افتاده است. (7)
  • لذا نمی‌توان گفت؛ حدیثی که در شب وفات پیامبر(صل الله علیه و آله) نوشته شد، همان چیزی است که پیامبر(صل الله علیه و آله) در پنجشنبه می‌خواست بنویسد و آن فرد مانع آن شد!

 

پاسخ ادعای احمد بصری

احمد بصری برای اثبات پایه دوم استدلال خود، به آیه‌ای از قرآن کریم و روایتی از امام صادق(علیه السلام) متمسّک شده و می‌ گوید:

قرآن کریم و روایات، رسولان و امامان دروغین را تهدید به مرگ کرده است.

لذا خداوند عمر مدعی دروغین امامت و وصایت را کوتاه می کند تا وصیت به دست صاحب اصلی آن برسد.

پاسخ به پایه دوم استدلال احمد بصری در دو بخش ارائه می‌ گردد:

 

الف. استناد به آیه « وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ »

در پاسخ به این قیاس مع الفارق، گفته می ‌شود:

  • ایـن آیات مختص مدعی حقیقی نبوت، یعنی پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) بوده و تهدیدى به ایشان است.
  • فرض آیه این است که آن جناب سخنى را که از خدا نیست به خـدا نـسـبت دهد.
  • و چگونه ممکن است این فرض تحقق یابد، با اینکه او فرستاده اى است از ناحیه خدا و خداى تعالى او را به نبوت گرامى داشته و به رسالت خود برگزیده؟!

 

پس آیات مورد بحث، در معناى آیه زیر است که مى‌ فرماید:

و اگر ما تو را ثابت قدم نمى ساختیم [و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى]، نزدیک بود اندکى به آنان تمایل پیدا کنى.(8)

بنا بر این نمی توان گفت مقتضاى آیه این است که عمر مدعی دروغین امامت کوتاه می شود و این با آنچه در خارج مى ‌بینیم منافات دارد، زیرا چه بسیار کسانى که به دروغ ادعاى نبوت و امامت کردند و به چنین عقابى هم مبتلا نشدند!

  • نـادرسـتـى ایـن ایـراد بـدیـن جـهـت اسـت کـه تـهـدیـد در آیـه مـورد بـحـث مـتـوجـه شـخـص رسول صادق است.
  • چنین رسولى که در ادعاى رسالتش صادق است، اگر چیزى به دروغ بـه خـدا نـسـبـت دهـد خـدا بـا او چنین معامله ‌اى مى ‌کند.
  • مراد آیه تهدید به مطلق مدعیان نبوت، و مفتریان بر خدا در ادعاى نبوت و در خبر دادن از ناحیه خداوند نیست. (9)

 

ب. استناد به روایت بتر الله عمره

احمد بصری درباره عمر مدعی دروغین امامت می گوید: کسی غیر از صاحبش ادعای این امر[امامت] را نمی‌کند، مگر آنکه خداوند عمرش را می‌برّد!

در پاسخ به این استناد گفته می‌ شود:

 

بتر الله عمره به چه معناست؟
  • اولاً؛ عبارت «بَتَرَ اللَّهُ عُمُرَهُ» در روایت «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَدَّعِیهِ غَیْرُ صَاحِبِهِ إِلَّا بَتَرَ اللَّهُ‌ عُمُرَهُ» لزوماً به معنای کشته شدن نبوده و در ترجمه این عبارت چند احتمال وجود دارد:

1. اینکه آن را به معنای بریده شدن نسل و نداشتن فرزندی که ادامه دهنده راه پدر باشد دانست.

کما اینکه مشرکان درباره پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) این معنا را اراده کرده و گفتند: «إِنَّ مُحَمَّداً قَدْ صَارَ أَبْتَرَ لَا عَقِبَ لَه».‌(10)

2. یا اینکه آن را به معنای بریده شدن از ایمان و خیر در زندگی دنیوی بدانیم.

خداوند در پاسخ مشرکان فرمود: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ‌ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ؛ یَعْنِی أَبْتَرَ مِنَ الْإِیمَانِ وَ مِنْ کُلِّ خَیْر».(11)

که در هر دو صورت عبارت به معنای قتل نفس و کشته شدن توسط خداوند نمی ‌باشد.

3. اینکه عبارت «بترالله» به معنای هلاکت و مرگ از سوی خدا بوده باشد.

البته از ظاهر روایت، دلالتی بر تعجیل یا مهلت برای مرگ ندارد، مگر اینکه قرینه ‌ای بر ترجیح یکی از دو صورت دلالت کرده باشد.

عمر چه کسانی کوتاه می شود؟
  • ثانیاً؛ این عبارت نه تنها درباره مدعی امامت، بلکه درباره کسانی که راه خیر را بر دیگران می‌ بندد نیز استفاده شده است

و حال آنکه قانونی به نام کشته شدن مسدود کنندگان راه خیر توسط خداوند وجود ندارد.

چنانچه امام باقر(علیه السلام) فرمود: «مَنْ سَدَّ طَرِیقاً بَتَرَ اللَّهُ‌ عُمُرَهُ»‌.(12)

مدعی امامت و وصایت یا یمانیت؟
  • ثالثاً؛ این روایت در خصوص امر امامت بوده و هیچ ارتباطی به ادعای وصیت، سفارت، یمانیت و سایر ادعاهای احمد بصری ندارد.

چرا که در این صورت بایستی در متن روایت به وصیت اشاره می‌ شد و مدعای وصیت را مورد خطاب قرار می‌ داد.

آیا احمد بصری هم اکنون زنده است؟
  • رابعاً؛ با چه استنادی می‌توان ثابت کرد که احمد بصری پس از ادعای سفارت و وصایت به هلاکت نرسیده و هنوز زنده است؟

این درحالی است که تاکنون هیچ نشانه های مبنی بر حیات وی ارائه نشده و همین مسأله مستمسک انصار پرچم قرار گرفته است.

 

نمونه هایی از میزان عمر مدعیان دروغین امامت و مهدویت
  • خامساً؛ در طول تاریخ بسیاری از مدعیان دروغین وصایت و امامت دیده شده است که هرکدام دارای عمر طولانی بوده‌ و به محض ادعا به هلاکت نرسیده‌ اند.

1. در عصر حاضر، فردی به نام «عبدالله هاشم»، مستند ساز معروف و یکی از بزرگان انصار پرچم، با استناد به حدیث وصیت، به صورت صریح ادعای وصایت کرده و خود را مهدی دومِ بعد از احمد بصری معرفی نموده است.

این در حالی است که انصار مکتب او را کذاب دانسته و تاکنون به هلاکت نرسیده است.

2. ملا عرشی کاشانی در سال(850 هـ ق) ادعای مهدویت کرده و در سال(880 هـ ق) کشته شد.

در بعضی از مجامع نوشته ‌اند که جسد او را پس از کشته شدن سوزانیدند. یعنی 30 سال ادعای امامت!!

3. در سال(840 هـ ق) رئیس فرقه مشعشعیه (سید محمد مشعشع)، به طریق مکاشفه مدعی مهدویت شد.

وی در سال(870 هـ ق) به هلاکت رسید. یعنی 30 سال ادعای امامت!!!

4. میرزا احمد قادیانی در سال (1839م) ادعای مهدویت کرده و در سال (1908) با مرض طاعوت به هلاکت رسید. یعنی 57 سال ادعای امامت!!!

  • همه این موارد دلالت بر این دارند که لزوماً عمر مدعی دروغین امامت توسط خداوند به پایان نمی رسد
  • آنچه مشخص می‌ باشد این است که، خداوند فرد مدعی را از دایره الطاف رحمانی خود خارج کرده و برای همیشه چشم و گوش و قلب او را مهر می زند.

چنانچه قرآن کریم فرمود: «خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَی سَمْعِهِمْ وَعَلَی أَبْصَرِهِمْ غِشَوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ».(13)

بر این اساس پایه دوم استدلال احمد بصری و به تبع نتیجه استدلال او نیز ابطال می‌ گردد.

 

پی نوشت:

(1) وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ، سوره حاقه،آیه 44 تا 46.

(2) إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَدَّعِیهِ غَیْرُ صَاحِبِهِ إِلَّا بَتَرَ اللَّهُ‌ عُمُرَهُ، الکافی، ج 1، ص، 373

(3). الوصیة المقدسة الکتاب العاصم من الضلال، ص19-21.

(4). همان، ص16.

(5). الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‌1، ص184.

(6). فِی اللَّیْلَةِ الَّتِی کَانَتْ‌ فِیهَا وَفَاتُه.

(7). «تُوُفِّیَ‌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ ص یَوْمَ تُوُفِّیَ» (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‌2، ص862 ح48)؛ «یَوْمُ‌ الْإِثْنَیْنِ‌ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ» (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‌2، ص794؛ قرب الإسناد (ط – الحدیثة)، ص299)؛ «یَوْمُ‌ الْإِثْنَیْنِ‌ یَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ نَبِیَّهُ» (الکافی (ط – الإسلامیة)، ج‌4، ص146، ح5)؛ «فَأَیُّ یَوْمٍ أَعْظَمُ شُؤْماً مِنْ یَوْمِ‌ الْإِثْنَیْنِ‌ فَقَدْنَا فِیهِ نَبِیَّنَا (صل الله علیه و آله)» (من لا یحضره الفقیه، ج‌2، ص267، ح2400)؛

(8) سوره اسراء، آیه 75.

(9) علامه طباطبایی، المیزان، ذیل آیه 46 سوره حاقه

(10). کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص737.

(11). همان.

(12). من لا یحضره الفقیه، ج‌1، ص25.

(13). سوره بقره، آیه 7.

منبع: درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، علی محمدی هوشیار، انتشارات تولی، 1397، ص 161تا166