احمدالحسن، مدعی امام زمانی کیست؟

گفت‌وگویی متفاوت با یک پژوهشگر

0

بازدیدها: 26

 

مهندس مسعود مومنی پژوهشگری است که سال‌ها روی فرقه احمدالحسن کار کرده است. گفتگوی متفاوت و خواندنی درباره فرقه‌ای که ادعای امام زمانی دارد.

به گزارش فاران نیوز،، درباره فرقه احمدالحسن پیغام‌های زیادی همچون «امام زمان ظهور کرد!»، «یمانی موعود آمد!»، «یمانی آمد» و… در سال‌های اخیر در کانال‌های تلگرامی، کامنت‌هایی ذیل پست‌های اینستاگرامی و یا بعنوان صفحاتی که در این پلتفرم ایجاد می‌شود، در فیس بوک، توییتر و فضاهای واقعی زیاد دیده و شنیده می‌شود. از سوی کسانی که خود را پیرو شخصی به نام «احمد الحسن» یا سید یمانی می‌دانند.

اما این امام زمان جدید یا این یمانی جدید کیست؟ پیروانش چه اعتقاداتی دارند و اصلا راست می‌گوید یا دروغ؟

مهندس مسعود مومنی پژوهشگری است که سال‌ها روی این فرقه کار کرده است. در عراق و خصوصا در بصره تمامی کتب مرجع این فرقه را بررسی کرده است و در نهایت در گفت‌وگویی با انصاف‌نیوز، بخش‌هایی از اطلاعات خود را بصورت خلاصه در پاسخ به سوالات مطرح کرده است. اینکه یمانی‌ها کیستند و چه می‌کنند و در ایران چه وضعیتی دارند هم جزو مسائلی است که مومنی با جزییات فراوان به آن پاسخ داده است.

آنها معتقدند که حکومت ایران حق احمد الحسن است. مهندس مومنی می‌گوید که احمدالحسن حتی به رهبری هم نامه‌ای داده است که: ««حکومت ایران و ری حق من است و بزرگی به من مفروش و اینها را تحویل من بده»! متن این نامه که نوشته «ایران و ری» نشان می‌دهد که ایشان هنوز در آن تفکرات بدوی است که فکر می‌کند ری برای خودش حکومتی دارد.

اما پیروانش چون احمد اسماعیل بصری را حجت خدا می‌دانند، همه‌ی حکومت‌ها را حق او می‌دانند و منتظر قیام هستند.»

یمانی یا همبوشی؟!

کمی از این فرقه بگویید؟ از کجا شروع شد؟

مسعود مومنی: آن را فرقه‌ی یمانی، یا فرقه‌ی همبوشی (به دلیل انتساب رهبر این فرقه به طایفه‌ی همبوشی) می‌نامند. رهبر این فرقه شخصی است به نام «احمد اسماعیل گاطع الهمبوشی» که اتباعش او را به نام مستعار «الامام السید احمدالحسن الیمانی» می‌خوانند.

او در بصره و در منطقه‌ی هویر به دنیا آمده است و محل زندگی‌اش هم مدت‌ها هویر و زبیر بصره بوده است. اما وضعیت فعلی‌اش مشخص نیست که کجاست؛ آیا مرده است یا زنده؟! اینها معلوم نیست.

برخی معتقدند در قیامی که سال ۲۰۰۸ کردند و قصدشان کشتن آقای سیستانی -بعنوان مانع ظهور بوده است- ایشان به همراه ۲۰۰ نفر دیگری که در درگیری با پلیس عراق کشته شدند، کشته شده است و جسدش سوخته است. برخی اما اعتقاد دارند که به امارات فرار کرده است.

قصد کشتن آقای سیستانی را داشتند!

پیروانش در این مورد چه فکر می‌کنند؟

اتباع احمد اسماعیل چند دسته هستند، برخی می‌گویند «در غیبت است»، برخی می‌گویند «در غیبت نیست، بلکه در اختفا است و مخفی شده است، چون امام زمان (عج) که خودشان غایب بودند و ایشان دیگر نیازی نبوده است که به غیبت روند و الان مخفی شده‌اند».

این آقا تحصیلات خود را ادامه داد تا وارد دانشگاه بصره‌ عراق شد و توانست در سال ۱۹۹۲ مدرک شهرسازی بگیرد.

۷ سال زندگی نامعلومی دارد؛ سال ۱۹۹۹، بعد از ۷ سال برای تحصیلات وارد حوزه‌ی علمیه‌ی آقای صدر می‌شود. که ۳ سال –تا ۲۰۰۲- آنجا تحصیل می‌کند و از سال ۲۰۰۲ ادعای خود را اعلام می‌کند. ایشان ادعا می‌کند «فرزند امام زمان و فرستاده و وصی حضرت» است.

اعلام می‌کند که «من به دستور امام مهدی به حوزه علمیه‌ی نجف آمدم که هم انحراف سیاسی دارد هم انحراف مالی و هم انحراف اجتماعی، تا حوزه را اصلاح کنم؛ امام زمان به من گفته که «بنی فدیتک عجل» _فرزندکم، قربانت شوم، ظهور کن!»

ایشان می‌گوید «وقتی شروع کردم به چشمان ۴۰۰۰ نفر از طلاب حوزه علمیه دست کشیدم و همه‌شان ملکوت آسمان‌ها را دیدند»؛ می‌پرسند که یکی از اینها را معرفی کند، می‌گوید که «همه‌ی اینها مرتد شدند و از من برگشتند!» و این ادعایش را هم نمی‌تواند اثبات کند.

جزوه‌ای دارد به اسم «داستان ملاقات»؛ در این جزوه نحوه‌ی ادعا و خواب دیدن و اینکه ماموریتش را چگونه آغاز کرده است، توضیح داده است. در این جزوه خودش می‌گوید «من در نجف به ساحری بزرگ و کسی که به ممالک جن دسترسی دارد معروف شدم.»

همه به اتفاق این را گفته‌اند و این جمله‌ی ایشان در این کتاب وجود دارد. اگر این جزوه را بخوانید می‌بینید که شروع ادعایش با دشمنی با علما بوده است، خصوصا علمای نجف. پایه‌ی ادعایش هم خواب است. آنجا هم برای خوابش استدلال می‌آورد؛ خودش می‌گوید «خواب امام زمان (ع) را دیدم بعد هم حضوری خدمت حضرت رسیدم!»

در حوزه‌ی علمیه با شخصی به نام حیدر مشتت آشنا می‌شود. علیرغم توصیه‌ای که استادش آقای علی اسدی کرده بود که «سراغ این فرد نرو که منحرف است»، اما باهم رفیق می‌شوند و آنجا ادعا را باهم شروع می‌کنند.

همزمان در این ایام از حوزه‌ی آقای صدر چند نفر ادعای ارتباط با امام زمان (ع) یا ادعای مهدویت داشته‌اند؛ از این میان می‌توان «مهندس محمود صرخی» را نام برد که اول عمامه سفید گذاشت و بعد مشکی و بعد ادعای مرجعیت و ارتباط با امام زمان (ع) کرد؛ ایشان هم مهندس عمران بود در دانشگاه بغداد. آقای «فاضل مرسومی» و «الکرعاوی» که داستانش را خواهم گفت هم بودند.

به هرحال احمد اسماعیل با حیدر مشتت دوست می‌شوند، مشتت می‌شود یمانی و احمد اسماعیل می‌شود فرزند و فرستاده و وصی امام زمان. شروع می‌کنند به تبلیغات در کوچه و خیابان. حیدر مشتت به ایران می‌آید و در اینجا با شخصی به اسم «عیسی مزرعاوی» –که اولین ایمان آورندگان به این فرقه است- شروع می‌کنند به تبلیغات. البته «عیسی مزرعه» هم به این آقا می‌گویند که الان زنده است.

یک عده‌ای را دور خود جمع می‌کنند، به قم و به دیدار علما می‌روند و ابلاغ می‌کنند که یمانی آمده، فرزند امام زمان هم آمده است و به هرحال آنجا تظاهراتی هم راه می‌اندازند. یک عده را طرفدار خود می‌کنند. در نهایت حیدر مشتت دستگیر و ۶ ماه در ایران زندانی می‌شود.

بعد که آزاد می‌شود و برمی‌گردد نزد احمد اسماعیل، اختلافشان شروع می‌شود و آنجا حیدر مشتت در مرگ مشکوکی کشته می‌شوذ. پس از آن احمد اسماعیل همزمان با آن مقاماتی که برای خود قائل بود، یمانی هم می‌شود.

نامه‌ای هم به حیدر مشتت داده بود که «مانند دست راست من و یمانی است»، که آن نامه را هم پس می‌گیرد و حیدر مشتت را مرتد اعلام می‌کند و او را دجال بصره می‌نامد.

به هرحال احمد اسماعیل از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ علنی تبلیغ می‌کند. اول در کوچه و خیابان؛ مرکزی هم درست می‌کنند برای تبلیغات. سال ۲۰۰۶ مخفی می‌شود تا سال ۲۰۰۸؛ در این سال با طرفداران «ضیا عبدالزهره الکرعاوی»، شورشی می‌کنند و قصد کشتن مراجع نجف -آقای سیستانی- را داشتند.

عملیات‌شان لو می‌رود و هم «حسن حمامی» رئیس مکتب نجف و رئیس فرهنگی‌شان زندانی و دستگیر می‌شود و هم «سعدی القطرانی» که رئیس شاخه‌ی نظامی‌شان بوده است.

اعترافات هردو هست که قصدشان کشتن مراجع بوده است. قرار بوده تظاهرات کنند و یک ربع بعد احمد اسماعیل به عنوان امام مهدی ظهور کند؛ که اینجا شکست می‌خورند.

در سال ۲۰۰۸ احمد اسماعیل ناپدید می‌شود. همان‌طور که اشاره کردم برخی می‌گویند که همان‌جا کشته شده است، چون جنازه‌ها یکسری سوخته بوده و قابل تشخیص نبوده است و برخی هم می‌گویند به امارات فرار کرده است.

چهار سال از ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ ناپدید می‌شود. در سال ۲۰۱۲ صوتی در فیس‌بوک بارگذاری می‌شود و می‌گوید «من احمد الاسماعیلم!». که البته استادش آقای علی اسدی و بقیه این صوت را منکر می‌شوند و می‌گویند این صوت خودش نیست.

از آن موقعی هم که پیام می‌دهد اشتباهات زیادی دارد. بعد که می‌بینند اشتباهاتش در فیس بوک هم زیاد است و امام معصوم نمی‌تواند اینقدر اشتباه داشته باشد، دوباره آن صوت هم مخفی می‌شود و ۵ سال اثری از صوتش هم نبود. اخیرا عید غدیر یک خطبه‌ی ۱۷ دقیقه‌ای خواند و خطبه‌اش را هم بدون بسم الله شروع کرد!

احمد اسماعیل ادعا دارد که فرزند پنجم امام زمان است؛ خودش را اینگونه معرفی می‌کند: سید احمد فرزند سید اسماعیل، فرزند سید صالح، فرزند سید حسین، فرزند سید سلمان و فرزند امام زمان (ع). در صورتیکه طایفه‌ی اینها اصلا سادات نیستند!

قبر پدر و مادرش –پدرش به اسم اسماعیل ابوداخل و مادرش به اسم نجم فارس (ام داخل، چون اسم برادر بزرگش داخل است)- قبرهایشان موجود است. می‌دانید که در کشورهای شیعه هرکسی فوت می‌کند حتما سیادتش را می‌نویسند. همین الان عکس قبرشان موجود است. اصلا طایفه‌شان طایفه‌ی سید نیستند؛ اما ایشان چنین ادعایی دارد.

جد چهارمی هم که ایشان می‌گوید امام مهدی (ع) است، جدش معروف است، شجره‌نامه‌ای که طایفه‌شان دارد موجود است. ما بارها از اتباع او خواسته‌ایم برای اینکه بی‌دین از دنیا نروند تشریف ببرند عراق و بصره و تحقیق کنند. فیلم نسب‌شناس طایفه‌شان در اینترنت هست، که پسر عمه‌ی خود احمد اسماعیل است؛

اجدادش را اینگونه معرفی می‌کند: «احمد، اسماعیل، صالح، حسین، سلمان بن داود، بن همبوش (که اسم طایفه‌شان است)». آنجا می‌توانند بروند و تحقیق کنند و ببینند که ایشان اصلا سید نبوده است که بخواهد فرزند امام زمان (ع) باشد.

اتباع احمد اسماعیل اسم همبوش را که می‌آوری اصلا منکر می‌شوند و می‌گویند چنین طایفه‌ای نیست؛ در صورتیکه در کتاب‌های انصار عرب چنین طایفه‌ای هست. ۷ عمو داشته است و الان می‌توان با آنها ارتباط برقرار کرد و پرسید که ایشان که بوده است و بچگی‌اش چه مشکلاتی داشته است؛ اینها ثبت و ضبط است. انشاالله بتوانند از این انحراف دست بردارند.

به هرحال این سرگذشت مختصری از آقای احمد اسماعیل و زندگی ایشان بود.

راه ارتباطی امام زمان دروغین: فیس بوک!

الان پیروانش ارتباطی با او دارند؟

راه ارتباطی که الان دارد از طریق صفحه‌ای در فیس بوک است که از آنجا به اتباعش پیام می‌دهد. راه شناختش از نظر اتباع احمد اسماعیل، صوت اوست که در فیس بوک پخش می‌شود. همانطور که می‌دانید الان با نرم‌افزارها صوت را تولید می‌کنند و اخیرا هم باتوجه به امکاناتی که فیس بوک دارد مشخص شده است از چند کشور مختلف در دنیا اکانت‌های ایشان ساپورت می‌شود!

راه ارتباطی دیگر ایشان ۴ نماینده‌اش در مکتب نجف است. اتباع ایشان معتقدند اینها نمایندگان خاص امام معصوم –یعنی همان احمد اسماعیل بصری- هستند؛ می‌گویند از آن طریق هم با اتباعش ارتباط دارد. این چهار نفر اسامی‌شان: «شیخ ناظم العقیلی»، «سید حسن حمامی» –که اخیرا فوت کرد- و «شیخ حبیب سعیدی» و «واثق حسینی» است. این چهار نفر را نمایندگان خاص امام معصوم می‌دانند که با او در ارتباط‌اند، ولی مردم عادی او را نمی‌بینند.

هم ادعای امامت دارد و هم کتاب احکام

اثر مکتوبی هم دارد؟ اصلا تبلیغاتشان به چه صورت است؟

اینها مدعی بودند یمانی آمده است که به امام زمان (ع) دعوت کند، اما این آقا ادعای امامت هم دارد و کتاب احکام هم داده است. کتابی است به اسم «شرایع‌الاسلام» که احکامشان در آنجا نوشته شده است و از آن پیروی می‌کنند.

حدود ۵۰ کتاب را به ایشان منتسب می‌کنند؛ یکسری پرسش و پاسخ است که جمع‌آوری کرده‌اند و کتاب‌های افراد دیگری هم هست که بعضا کشف شده است که به اسم این آقا نشر داده‌اند تا بگویند که علمش زیاد است.

اما در مورد فضاهای تبلیغی‌شان، اینها در تلگرام، اینستاگرام، فیس بوک و در کلیه‌ی فضای مجازی تبلیغ می‌کنند. از مراکز تبلیغی‌شان همان مکتب نجف و چهار نماینده‌ای است که اشاره کردم.

حوزه علمیه دارند، دانشگاه دارند، مجله‌ای دارند به اسم «الصراط المستقیم» که آن مجله را نشر می‌دهند. هفته‌نامه‌ای دارند به اسم «هفته‌نامه‌ی ظهور»، رادیویی دارند به اسم «رادیوی ظهور» و شبکه‌ی ماهواره‌ای دارند به اسم «المنقذ العالمی».

گفته بود قائم آل محمد هستم!

اشاره کردید که بین پیروان او درمورد اینکه صوت منتشره در فیس بوک یا اصلا فردی که به این نام در فیس بوک اکانت دارد متعلق به شخص احمد اسماعیل هست یا نه، اختلاف وجود دارد. آیا بین پیروان تنها در این مورد زاویه وجود دارد یا مسائل دیگری هم هست؟

این فرقه علی‌رغم ادعای رهبرش که در اوایل گفته بود «من قائم آل محمد هستم و می‌خواهم جهان را متحد کنم» از سال ۱۹۹۹ که ادعایش را شروع کرده است تا الان حدود ۲۲ سال می‌گذرد که خود این فرقه به چهار شاخه‌ی اصلی و به عبارت دیگر به ۷ شاخه تقسیم شده است. احمد اسماعیل بصری الان شخصیت متبوعی است که اتباعش چندین فرقه شدند و فرقه‌های مختلف به همدیگر اهانت می‌کنند.

۴ شاخه‌ای که اشاره کردم –یعنی شاخه‌های اصلی‌شان- یکی فرقه‌ی مکتب نجف است و آن چهار نماینده‌ای که اشاره کردم؛ مکتب نجف می‌‌گویند امام ما در فیس بوک، هم پیام متنی می‌دهد و هم صوتی و او امام معصوم ما است.

دیگر «رایات سود» یا Black Banner یا «پرچم‌های سیاه مشرقی» است که رهبری دارند که امام چهاردهم این فرقه است یا «وصی دوم حدیث الوصیه» یا «مهدی دوم» به اسم «ابو صادق عبدالله هاشم» که یک کارگردان مصری است و ادعا دارد آن شاخه‌ی این فرقه برحق است.

اینها عکس احمد اسماعیل را منکر نمی‌شوند، طرفداران مکتب نجف عکسش را منکر می‌شوند و می‌گویند احمد اسماعیل رجعت یافته‌ی امام حسین است که به این دنیا آمده و بعنوان امام حسین دارد ایفای نقش می‌کند. رایات سود همچنین درمورد صوت احمد اسماعیل می‌گویند: «این صوت، صوت گوساله‌ی سامری است و صوت احمد اسماعیل، امام ما، نیست!». به این صراحت به یکدیگر توهین می‌کنند.

فرقه‌ی دیگر، فرقه‌ی «جیش الغضب» است، در بصره هستند و خیلی از آنها روحانی هستند؛ حمله‌ای که به سفارت ایران در بصره کردند توسط این فرقه بود که سفارت ایران را نابود کردند.

فرقه‌ی دیگر، فرقه‌ای است به اسم «احلاس» که رهبرشان شخصی به اسم مهدی رحیمی است که تعداد بسیار کمی هستند و در ایرانند و رهبرشان ادعا دارد که در آلمان است، اما جایش مشخص نیست.

اینها در ایران شهرهای عمده‌ای که مورد هدف قرار دادند، حوزه‌ی علمیه‌ی قم، دزفول، اهواز و مشهد بوده است و در بسیاری از شهرهای دیگر هم مبلغین‌شان فعال هستند و علنی یا مخفیانه یار جمع می‌کنند.

امام زمان‌های دروغین و حوزه‌ی سیدمحمد صدر

اصلا در ایران و عراق چقدر فراوانی دارند؟ آماری وجود دارد؟

مقارن سقوط صدام تعداد زیادی مدعی از طریق حزب بعث عراق درست شد که عمدتا هم از حوزه‌ی سیدمحمد صدر –پدر مقتدی صدر- بودند. آنجا را بعنوان پایگاه قرار دادند و سوء استفاده کردند. مدعیانی مثل محمود صرخی، ضیا عبدالزهر الکرعاوی، احمد اسماعیل بصری و… که خیلی از اینها مهندس بودند و بعدا عمامه گذاشتند؛ اول عمامه‌ی سفید گذاشتند و بعد هم عمامه‌ی مشکی و ادعای سیادت هم کردند.

در بین این فرقه‌ها، فرقه‌ی احمد اسماعیل بصری رونق بیشتری گرفت و به همین دلیل هم حمایت‌های مالی خوبی از طریق امارات –اینها مستند است- شد، همچنین از دیگر کشورهایی که دشمن شیعه هستند؛ چون فرقه‌ای بود که در شیعه می‌توانست خلل و تفرقه ایجاد کند و اعتقادات شیعه را زیر سوال ببرد.

این فرقه از بصره آغاز شد و بیشتر با جنوب کشور ما در تماس بودند و این قسمت را تحت تاثیر قرار دادند؛ یعنی شادگان، دزفول و اهواز که چند مرکز اصلی اینهاست. بعد هم کم کم در قم و مشهد و تهران شروع به تبلیغات گسترده کردند و شاید بشود گفت که در بیشتر شهرهای ایران اینها مشغول تبلیغات هستند.

همچنین از فضای مجازی هم حداکثر استفاده را کرده‌اند. تلگرام پایگاه اصلی اینهاست، اینستاگرام، فیس‌بوک و اخیرا هم در کلاب هاوس فعالیت خود را آغاز کرده‌اند که بتوانند یارگیری کنند.

مبلغان فرقه یمانی در ایران و عراق

مبلغین و سران‌شان در ایران و عراق شناخته شده‌اند؟

در عراق می‌شود به چهار مبلغ اصلی –که آنها را نمایندگان خاص امام سیزدهم‌شان می‌دانند- اشاره کرد؛ که پیش از این نام برده‌ام و درموردشان توضیح داده‌ام. به ترتیب اهمیت اگر بخواهیم نام ببریم سید حسن حمامی است که اخیر فوت کرد، شیخ ناظم العقیلی و بعد از آن هم سید واثق حسینی و بعد هم شیخ حبیب سعیدی. چند مبلغ بنام هم در فرقه‌ی خود دارند. مثل علا سالم، عبدالعال المنصوری و…

اما در ایران افرادی که مشکل داشته‌اند و دارند لیدری تبلیغاتی این فرقه را به دست گرفته‌اند، از جمله سید حسین موسوی شیرجینی که ایشان عضو منافقین بود و بعدا هم صوفی شد و بعد هم الان برگشته است و یکی از فعال‌ترین افراد در ایران هستند که مشغول یارگیری‌اند.

دیگر مبلغ‌شان عباس فتحیه است که واقعا تعادل روحی ندارد و فردی بسیار هتاک و بی تربیت است و حتی ناسزاهایی که به خودشان می‌گویند اصلا در شان هیچکس نیست که اینها بخواهند با فرقه‌های انحرافی خودشان هم بگویند.

یک فرقه‌ای دارند که از فرقه‌ی احمد اسماعیل منشعب شده است به اسم رایات سود، این آقای عباس فتحیه به اینها می‌گوید که حشیش می‌کشید، قاچاق مواد مخدر می‌کنید؛ البته آنها هم کم نمی‌گذارند و به اینها می‌گویند که شما تابع صوت گوساله‌ی سامری هستید.

خلاصه این القاب زشت را خودشان نصیب خودشان می‌کنند و آقای احمد اسماعیل بصری که به ادعای خودش آمده بود جهان را متحد کند بعد از ۲۲ سال که فعالیت کرده است، افرادی هتاک بی‌تربیت و عصبی پرورش داده است که البته ظاهر بسیار مودبی به خود می‌گیرند.

اینها کانالی دارند که یکی از اینها که خیلی از اینها صدمه دید و هنوز هم یمانی است کانالی تشکیل داد به اسم کرکس‌های دعوت. اگر می‌خواهید بدانید که باطن اینها چطور است می‌توانید به این کانال مراجعه کنید. ارتباطات مخفی که دارند را مستند خودشان نشر می‌دهند. ارتباطات مخفی که دارند و فحش‌هایی که نثار هم می‌کنند.

پس اینها ۴ نماینده‌ی اصلی در عراق دارند؛ چند نفر مبلغ در ایران هم دارند که مشغول تبلیغ هستند.

شستشوی مغزی یمانی‌ها

می‌توان پیروان آنها را قشر بندی کرد؟ یا قشر خاصی را در میان آنان بیشتر دانست؟

تمامی اقشار را هدف می‌گیرند اما عمده‌ی مرکز هدفشان افرادی هستند که آسیب‌های روحی دیده‌اند. آنها دنبال مامنی می‌گردند و از آنطرف هم که به امام زمان اعتقاد دارند؛ اینها می‌رسند و می‌گویند که فرستاده‌ی امام زمان آمده است و می‌خواهد دنیا را نجات دهد.

از این زمینه استفاده می‌کنند و افراد را جذب می‌کنند. یا کسانی که از شرایط‌شان ناراضی هستند؛ اینها با ناسزا گفتن به علمای حاضر و حکومت سعی می‌کنند با آنها همراهی کنند و کمی که آمدند جلوتر اعتقادات خودشان که دین و احکام و روش جدید هست را به خورد افراد می‌دهند.

بچه‌های مذهبی را هم که عاشق امام زمان و منتظر حضرت هستند را با سوءاستفاده از روایات و آیات قرآن به دام می‌اندازند و افکار انحرافی‌شان را آرام‌آرام به اینها تلقین می‌کنند. طوری شستشوی مغزی می‌دهند که این افراد به تدریج به بدعت‌های اینها خو می‌گیرند و عادت می‌کنند.

معتقدند حکومت ایران حق احمد اسماعیل است!

حکومت ایران –یا حتی عراق- چه مواجهه‌ای با این فرقه داشته است؟

 

در ابتدا بسیار نرم و عادی مانند باقی ادیان و فرق بود. اما در اثر مرور زمان با توجه به حرکاتی که داشتند و منشعب از اعتقادات‌شان بود، معلوم شد که اینها درحال جمع کردن نیرو هستند که قیامی را صورت دهند، چون جزو اعتقاداتشان است.

اینها معتقدند که تمام حکومت‌ها –خصوصا حکومت ایران- حق آقای مهندس احمد اسماعیل اهل بصره عراق است. خود این آقا به رهبری نامه داده است که «حکومت ایران و ری حق من است و بزرگی به من مفروش و اینها را تحویل من بده»! متن این نامه که نوشته «ایران و ری» نشان می‌دهد که ایشان هنوز در آن تفکرات بدوی است که فکر می‌کند ری برای خودش حکومتی دارد. اما پیروانش چون احمد اسماعیل بصری را حجت خدا می‌دانند، همه‌ی حکومت‌ها را حق او می‌دانند و منتظر قیام هستند.

اینها این اعتقادات را کم کم بروز دادند؛ مسئولین هر حکومتی در هرجای دنیا در مقابل براندازی بی‌تفاوت نخواهند بود و فهمیدند که این روش‌ها پایه‌های اعتقادی این فرقه است.

این فرقه معتقد است که تمام نماز و حج و روزه‌ی آنها که احمد اسماعیل را قبول ندارند یا دشمن او هستند، قبول نیست و حتی می‌شود از دشمنان احمد اسماعیل سرقت کرد. این حکم مهندس احمد اسماعیل بصری در کتاب «شرایع الاسلام» است! یا «اگر جنگی شود و افرادی علیه احمد اسماعیل بجنگند، همه‌ی زن‌هایی که در این جنگ اسیر می‌شوند همگی مال شخصی این آقای اهل بصره هستند» و می‌گوید هیچ سربازی حق ندارد حتی یک عدد از این زن‌ها را هم بردارد، مگر اینکه من به او اجازه دهم.

اینها بخشی از تفکرات این فرقه است که البته در تبلیغات اعلام نمی‌کنند تا بتوانند یار جمع کنند. طبیعی است که برخورد یک حکومت آزاداندیش با فرقه‌ای که دارد یار جمع می‌کند برای این هدف و می‌گوید احمد اسماعیل آمده است که جهان را بگیرد باید چگونه باشد.

هرچند برخوردهایی هم که تا الان شده است، برخوردهای نرم و ارشادی بوده است. اما آنهایی که از حد گذرانده‌‌اند و شروع به هتاکی و ناسزا گفتن کرده‌اند و افراد داعشی تربیت کردند، در این موارد برخورد تندتری شده است.

انتهای پیام

منبع:انصاف نیوز