آیا می توان برای تأیید یا تکذیب مدعی امامت استخاره گرفت؟
بازدیدها: 33
استخاره در لغت طلب و خواستن بهترین در امری است اما در اصطلاح دینی واگذاردن انتخاب به خداوند در کاری است که انسان در انجام آن درنگ و تامل دارد. استخاره کردن در امری که شرع حکمی روشن دارد، روا نیست و تنها در کارهای مباح یا در انتخاب میان دو مستحب پسندیده است.
احمد بصری قرآن کریم را شاهد بر حقانیت خود دانسته و ادعا می کند که هر کسی با نیت حقانیت من استخاره کند، قرآن کریم سخن مرا تایید خواهد کرد.(1) انصار احمد بصری می گویند: شما با دل پاک استخاره کنید اگر دیدید خیر و صلاح و بشارت آمد متوجه می شوید که امام احمدالحسن منجی عالم و یمانی و مهدی است و از جانب خدا عصمت و مهدویت و یمانیت دارد. در این مقاله بررسی می کنیم آیا می توان برای تأیید یا تکذیب مدعی امامت استخاره گرفت؟
حقیقت استخاره با قرآن
پیرامون حقیقت استخاره، توجه به نکات ذیل حائز اهمیت است که به آنها اشاره می گردد:
استخاره طلب خیر از خداوند است
با توجه به روایات استخاره با قرآن، روشن می گردد که استخاره طلب خیر از خداوند بوده و منسوب کردن نتیجه آن به خداوند، هیچ توجیه شرعى نداشته و کارى که مستند به این نوع استخاره باشد، حجیت و قابلیت دفاع در محضر خداوند را ندارد. البته براى رهایى از شک و تردید، نسبت به انجام یا ترک یک عمل، توصیه هایى در روایات معتبر وارد شده است، مانند نماز استخاره و ذکر و دعا، مخصوصاً در مکان مقدسى مثل مسجد.
از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است:
هرگاه اراده استخاره (طلب خیر) در یک کار مهم را داشتم، صدبار از خدای متعال در سجده طلب خیر می کردم و اگر امری مانند فروش گوسفند یا مانند آن بود، سه بار در سجده طلب خیر از خدا می کردم. استخاره و طلب خیر من چنین بود که می گفتم: خدایا! از تو که عالم غیب و شهادت هستی درخواست می کنم، اگر این کاری که می خواهم انجام دهم برای من خیر دارد، آن را برای من انجام بده و یاریم کن و اگر علم داری که شرّ من در انجام آن است، مرا از انجامش منصرف کن و مرا به امر خیر هدایت فرما.(2)
استخاره تکلیف آور نیست
نهایت چیزی که استخاره برای انسان به ارمغان میآورد، رفع تحیّر بین دو امر است که هیچ گاه تکلیف آور نمیباشد. چنانچه پیامبراکرم(صل الله علیه و آله) به امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید:
ای علی! متحیر نمیماند کسی که استخاره کند و پشیمان نمیگردد کسی که مشورت کرده باشد.(3)
لذا کسی که به قصد تعیین تکلیف مصداقی، نه به قصد رفع تحیر به قرآن مراجعه کند، مصداق تفأل به قرآن می باشد که مورد نهی معصومین(علیهم السلام) است. زیرا تفأل به معنای تعیین حکم مصداق بوده و مورد نهی امام صادق(علیه السلام) قرار گرفته است. چنانچه فرمودند:
«لَا تَتَفَأَّلْ بِالْقُرْآنِ»؛ (به قرآن تفأل نزنید). (4)
مؤید این سخن، کلام سید بن طاووس است که میگوید:
«چیزی که در آغاز زندگی دیدار پادشاهان را بر من تحمیل میکرد، اعتماد به استخاره بود. اما اکنون به موهبت انواری که خداوند به من عنایت فرموده است متوجه شدم که استخاره کردن در این موارد، دور از صواب و مبارزه با رب الارباب است». (5)
آیات مورد استناد احمد بصری
الف: آیات توکل به خداوند
احمد بصری، مدعی امامت، با استناد به آیه “و من یتوکل علی الله فهو حسبه” (6) استخاره را دلیلی برای تشخیص مصداق حق می داند:
از آنجا که استخاره نوعی پرسش و درخواست بنده از پروردگار می باشد و خداوند می فرماید هر کس بر خداوند اعتماد و توکل کند او برای وی بس است، پس استخاره دلیلی برای تشخیص مصداق حق می باشد. آگاه باشید که خداوند تبارک و تعالی مؤید صاحب حق در عالم غیب همچون مکاشفه و شهود و دیدن رویای صادقه می باشد و حقانیت او را به واسطه قرآن یا استخاره تأیید می کند زیرا قرآن و خلیفه الهی تا روز قیامت هرگز از هم جدا نمی شوند. پس قرآن به خلیفه الهی هدایت می کند و خلیفه الهی به قرآن. (7)
رابطه توکل با استخاره
آیات توکل بیان گر اعتماد به خداوند در همه امور است؛ نه اینکه بدون کوچک ترین تفکر و بررسی یک مسئله، نتیجه امور به استخاره واگذار شود. کسی که به خداوند توکل می کند نباید از اسباب غافل شود. برای شناخت مصداق امام روش ها و اسباب گوناگونی وجود دارند ولی استخاره از جمله آن روش ها نیست. علاوه بر آن قرآن نفرموده استخاره از مصادیق هدایت گری به سوی امام است و این ادعا نیاز به اثبات دارد. حتی اگر استخاره از مصادیق هدایت گری به سوی امام باشد، به کسانی که درباره احمد بصری استخاره گرفته اند و نتیجه آن باعث روی گرداندن از او شده است، چه باید گفت؟ آیا آن ها جزء متوکلین به خداوند به حساب نمی آیند؟ آیا کسی می تواند به خدا توکل کرده و درباره حقانیت اسلام و رسول خدا استخاره کند؟
ب: آیات ایمان به غیب
احمد الحسن بصری با استناد به آیاتی که ایمان به غیب را بیان می کنند(مانند: بقره؛3، انبیاء؛39، فاطر:18؛ یاسین:11) می گوید:
استخاره به قرآن از روش های امداد غیب خداوند نسبت به بندگان می باشد که خداوند متعال هر بنده ای را که بخواهد با آن تأیید می کند.
رابطه امداد غیبی با استخاره
طبق آیات ایمان به غیب، یکی از وظایف اهل ایمان، اعتراف به معارف غیبی در برابر معارف شهودی است. این آیات استخاره را جزء امدادهای غیبی معرفی نمی کنند و دلیل عقلی و نقلی برای امداد غیبی بودن استخاره نداریم.
- نکته: انصار احمد بصری در ذیل آیه 3 سوره طلاق، استخاره را دعا و پرسش از خدا معنا می کنند ولی در آیات ایمان به غیب برای آن نقش قرعه در رفع تحیر و سرگردانی قائل می شوند. اما همان طور که مطرح شد، استخاره در روایات به معنای طلب خیر از خداوند است.
روایات مورد استناد احمد بصری برای استخاره
روایت استخاره خیالی صفوان
یکی از روایاتی که انصار احمد بصری در دفاع از استخاره به آن استناد کرده اند، روایتی است که شیخ طوسی در کتاب الغیبه آورده است
علی بن معاذ گفته است: به صفوان بن یحیی گفتم: به چه دلیلی یقین به [امامت] علی [بن موسی الرضا] پیدا کردی؟ گفت: نماز خواندم و بعد از خداوند خواسته و استخاره کردم و [نتیجه این شد که به امامت او] قطع و یقین کردم. (8)
واقعیت ماجرای استخاره صفوان!
واقفیه (9) می خواستند دلیل پذیرش امامت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) را ضعیف نشان دهند. شیخ طوسی(رحمه الله علیه) روایت صفوان بن یحیی را در کتاب الغیبه از واقفیه نقل کرده و در توضیح این خبر می فرماید:
“این خبر صرفاً سرزنش شخصی است که در امور اعتقادی تقلید کرده است و حتی اگر استخاره صفوان صحیح باشد، هیچ حجتی برای دیگران نیست؛ از طرفی شخصی که این عمل به او منتسب شده[صفوان بن یحیی] به حسب مقامات و زهد و دیانتی که دارد اجلّ و بالاتر از آن است که امامش را با استخاره بشناسد. بنابراین چطور برای او درست است که در مسأله علمی [آن هم اهمّ مسائل] به مخالف بگوید که به خاطر استخاره به امامت ایشان معتقد شدم. مگر این که [بگوییم] صفوان شخص سؤال کننده را در درجهای از بلاهت و نادانی دیده که ابلهی او صفوان را از تکلیف پاسخگویی خارج کرده است. اگر چنین باشد، معارضه و بحث ساقط است. یعنی به خاطر بلاهت فرد سئوال کننده، از بیان ادله و براهین قطعی اعراض کرده و این پاسخ را به وی داده است”
بنابراین شیخ طوسی(رحمه الله علیه)؛ تمسک به استخاره در امر مهم امامت و حجت الهی را تقبیح و تمسخر کرده و دور از شأن صفوان بن یحیی میداند و بر این باور است که اگر هم کسی بخواهد دیگران را به انتخاب حجت الهی به وسیله استخاره دعوت کند، مخاطبین را نادان شمرده است.
- سؤال این است که چرا انصار احمد بصری به روایتی از غیر معصوم استناد می کنند و به بقیه متن کتاب شیخ طوسی درباره این روایت هیچ اشاره ای نمی کنند؟
روایت استخاره درباره قائم!
احمد بصری با سوء برداشت از یک روایت، سعی در اثبات حجیت استخاره برای اثبات وصی و جانشین رسول خدا(ص) داشته است که به آن اشاره می گردد:
مردی نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمد و عرض کرد: ای امیرالمؤمنین! مرا از مهدی خود آگاه کنید. حضرت فرمود… خدایا! برانگیخته شدن او را مایه به در آمدن و سر رسیدن دلتنگی و اندوه قرار بده و به واسطه او پراکندگی امت را جمع ساز. اگر خدا برای تو خیر خواست، عزم خود را استوار کن و اگر در راه رسیدن به خدمت او توفیق یافتی، از او به دیگری باز مگرد و هر گاه به سویش راه یافتی از او در مگذر. پس این آن، آهی کشید و با دست خود به سینهاش اشاره کرد و فرمود: چه بسیار به دیدن او مشتاقم. (10)
احمد بصری با استفاده از عبارت«فَإِنْ خَارَ اللَّهُ لَکَ فَاعْزِمْ» سعی در اثبات حجیت استخاره در امر امامت دارد.
معنای “خار الله لک” چیست؟
در پاسخ باید گفت:
عبارت«خَارَ اللَّهُ لَکَ»، که در متن عربی روایت آمده است، نه تنها به استفاده از استخاره برای اثبات امامت اشاره ای ندارد، بلکه عنوانی عمومی است که به معنای عنایت خداوند بر فرد و همراهی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. و به معنای طلب خیر از خداوند نیست. چنانچه در تمامی کتب لغوی بدان اشاره شده و گفته اند:
- «خَارَ اللَّهُ لَکَ؛ أی أعطاکَ اللهُ مَا هُوَ خَیرٌ لَک»(11)؛ (خداوند به تو خیر عطا کند).
- «خَارَ اللَّهُ لَکَ فِی الأمر؛ أی جَعَلَ اللَّهُ فِیهِ الخَیر»(12)؛ (خداوند در کار تو خیر قرار دهد).
به عنوان مثال: عبد اللَّه بن سلیمان و منذر بن مشمعِل نقل می کنند که به امام حسین(علیه السلام) شهادت مسلم بن عقیل را دادیم و ایشان فرمود: «لَا خَیْرَ فِی الْعَیْشِ بَعْدَ هَؤُلَاءِ فَعَلِمْنَا أَنَّهُ قَدْ عَزَمَ رَأْیَهُ عَلَى الْمَسِیرِ فَقُلْنَا لَهُ خَارَ اللَّهُ لَک»(13)؛ (خیری در دنیا بعد از مرگ این جوان نیست. پس ما فهمیدیم که امام(علیه السلام) قصد ادامه مسیر دارد. پس عرض کردیم: خداوند به شما خیر عطا کند).
- در سیره عملی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) و حتی یاران ایشان، اثبات امامت با استخاره جایگاهی نداشته و در هیچ یک از منابع روایی شیعه، حدیث یا گزارش تاریخی درباره این موضوع وجود ندارد.
پی نوشت:
(1). الجواب المنیر، ج1، ص7.
(2). المحاسن، ج2، ص600.
(3). تحف العقول، ص207.
(4). کافی، ج 2، ص 629.
(5). بیان قصة اللقاء، ص15.
(6) سوره طلاق، آیه 3
(7) almahdyoon.co
(3). رسالة الهدی، ج1، ص25.
(4). سخنرانی علی یعقوبی در تاریخ10/1/1380. فایل تصویری در نزد نویسنده موجود است.
(5). مهدیان دروغین، ص107.
(6). فهرست کتب المشایخ العظام، ص93.
(7). التبلیغ، ص 105.
(8). الغیبه، شیخ طوسی، ص 145.
(9) مراد کسانی هستند که در امامت امام کاظم(علیه السلام) توقف کرده و امامت امام رضا(علیه السلام) را قبول نکردند.
(10) الغیبه، نعمانی، ص 221
(11). مجمع البحرین، ج3، ص297؛لسان العرب، ج4، ص267؛
(12). القاموس المحیط، ج 2، ص 550.
(13). الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص75.
منابع:
1- درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، علی محمدی هوشیار، انتشارات تولی، 1397
2- نقد و بررسی بهره گیری از استخاره، معجزه و خواب در ادله مدعی یمانی بصری، محمد شهبازیان، مهدی یوسفیان؛ فصل نامه انتظار موعود، زمستان 91
3- بررسی استنادات قرآنی دلایل «وصیت، معجزه، رویا و استخاره» در ادعای امامت احمدالحسن، محمد مهدی موسوی؛ فصل نامه پژوهش های مهدوی، زمستان 98