اهداف غرب در پروژه عرفان های نوظهور

0

بازدیدها: 16

 

مهم‌ترین مسئله غرب، این است که چگونه می‌توان دنیا را به سامان رساند و به آن نظمی نو بخشید، به‌طوری که منافع آن‌ها تأمین شود و ساختار سلطه تداوم یابد. این عامل آن‌ها را به استفاده ابزاری از دین واداشت تا برای تثبیت بنیاد سلطه خود، از دین، معنویت و گرایش‌های محبوب و متعالی مردم سوء‌استفاده کنند و همین‌طور مانع روند روز‌افزون اسلام‌خواهی و تبدیل شدن اسلام به دین واحد جهانی شوند.

به گزارش فاران نیوز، اگر کمی دقیق‌تر به روند تولید و ایجاد عرفان‌های نوپدید بنگریم، متوجه می‌شویم که غرب از تولید این جریان‌هااهدافی را دنبال می‌کند. اگر غرب، عرفانی را تولید می‌کند که محور آن دوری از خداوند است یا اندیشه‌ای می‌سازد که انسان را در همین دنیا متوقف کند، آیا بی‌هدف و بی‌برنامه است؟ قطعاً چنین نیست بلکه این نحله‌ها به دنبال هدف و برنامه‌ای خاص پدید می‌آیند. برخی از مهم‌ترین اهداف استکبار از ایجاد این فرقه ها را می‌توان این‌گونه برشمرد:

ایجاد پایگاه؛ یکی از دلایل ناکام ماندن برنامه‌های استکبار و استعمار در جوامع دینی، نداشتن پایگاه مردمی مناسب است. غرب با ایجاد این پایگاه، می‌تواند برنامه‌های خود را بهتر اجرا و عملیاتی کند، از این رو به تولید جنبش‌های نوپدید و تبلیغ آن‌ها اقدام می‌کند. تجربه‌ موفق ایجاد فرقه وهابیت در بدنه اهل‌سنت و بهائیت در بدنه شیعه که شکاف‌هایی همیق در جهان اسلام به وجود آورد، آن‌ها را بر آن داشت تا با استفاده ابزاری از برخی شخصیت‌های سیاسی، مذهبی و اجتماعی، فرقه‌های مشابهی ایجاد کنند.

بهره‌برداری از برخی آموزه‌ها؛ برخی عرفان‌های کاذب، آموزه‌هایی را تبلیغ می‌کنند که می‌تواند ابزار خوبی در دست سیاستمداران و قدرتمندان باشد. آموزه‌هایی از قبیل گوشه‌نشینی برای مراقبه در عرفان اکنکار و یوگا، ترویج بی‌بند و باری و روابط جنسی برای سرگرم کردن جوانان به امور واهی در عرفان پائولو کوئیلو و اشو، رفتارهای تند در شیطان‌پرستی که از این اندیشه‌ها به خوبی می‌توان در راستای اهداف استکباری و استعماری بهره‌ برد.

ایجاد گفتمانی فراگیر در مقابل اسلام؛ جنبش‌های نوپدید معنوی بر انسان‌محوری تأکید دارند و آموزه‌ها و برنامه‌های خود را در راستای رضایتمندی دنیایی انسان طراحی کرده‌اند. این اندیشه در مقابل اندیشه خدامحوری اسلام قرار دارد. مهم‌ترین مسئله غرب، این است که چگونه می‌توان دنیا را به سامان رساند و به آن نظمی نو بخشید، به‌طوری که منافع آن‌ها تأمین شود و ساختار سلطه تداوم یابد. این عامل آن‌ها را به استفاده ابزاری از دین واداشت تا برای تثبیت بنیاد سلطه خود، از دین، معنویت و گرایش‌های محبوب و متعالی مردم سوء‌استفاده کنند و همین‌طور مانع روند روز‌افزون اسلام‌خواهی و تبدیل شدن اسلام به دین واحد جهانی شوند.

مقابله با گسترش معنویت دینی؛ مراد از معنویت دینی در اینجا، همان فطرت انسانیِ انسان است. معنویتی که برخاسته از گرایش‌های مقدس و متعالی آدمیان است. امروزه این معنویت مورد شدیدترین هجمه‌ها و حمله‌ها از سوی غرب است. معنویت دینی با وجدان انسان‌ها و جنبه‌ی انسانیت آن‌ها سر و کار دارد. این همان چیزی است که غرب با آن مشکل دارد و می‌داند با وجود چنین معنویتی هرگز نمی‌تواند بر انسان‌ها حکمرانی کند، بنابراین عرفانی را تبلیغ می‌کند که از طرفی خلأهای معنوی بشر را تأمین کند و از سوی دیگر حس ظلم‌ستیزی و خدامحوری انسان را از او دور کند.

انتهای پیام

منبع: پایگاه تخصصی نقد عرفان های کاذب