اهل کتاب و سفارش اهل بیت علیهم السلام به تعامل با ایشان
بازدیدها: 13
امامان شیعه سخنان زیادی در خصوص تعامل و آداب معاشرت با پیروان اهل کتاب فرموده اند و هر شیعه ای باید این نکات را مورد توجه قرار دهد.
در این مقاله به چند حدیث اشاره می گردد:
حدیث اول:
و قد بلغني أن الرجل منهم كان يدخل على المرأة المسلمة و الأخرى المعاهدة – فينتزع حجلها و قلائدها و رعاثها ما تمتنع منه إلا بالاسترجاع و الاسترحام ثم انصرفوا وافرين ما نال رجلا منهم كلم و لا أريق لهم دم فلو أن امرأ مسلما مات من بعد هذا أسفا ما كان به ملوما بل كان عندي به جديرا.(1)
امام علی علیه السلام می فرمایند:
به من خبر رسیده است که شخصی از ( پیروان معاویه ) به خانه ای زن مسلمانی که در آن غیر مسلمان (اهل کتاب) پیمان دارنده هم بوده حمله کرده و خلخال و دستبند و … انان را غارت کرده … پس اگر بعد از این ماجرا، مسلمانی از اندوه بمیرد، وی را سرزنش نباید کرد؛ بلکه از دید من، اگر بمیرد نیز سزاوار است.
حدیث دوم:
من آذی ذمیّا فانا خصمه، و من کنت خضمه خصمته یوم القیامه.(2)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند:
هر کس اهل ذمه ( اهل کتاب ) را آزار دهد، من دشمن اش هستم و کسی که من دشمن او باشم روز قیامت با او دشمنی می کنم.
حدیث سوم:
من شهد شهاده زور علی رجل مسلم او ذمی او من کان من الناس، عُلّق بلسانه یوم القیامه.(3)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند:
هرکس درباره مرد مسلمانی و یا ذمی(اهل کتاب) و یا هر انسانی شهادت دروغ دهد، روز قیامت به زبانش آویزان می شود؛ و با منافقین در پایین ترین طبقه جهنم می باشد.
حدیث چهارم:
از نیشابور نامه ای به مامون نوشتند که شخصی زرتشتی هنگام مرگش وصیت کرده است که میزانی از مالش بین فقراء و محرومین داده شود، حال قاضی نیشابور ان اموال را بین فقراء مسلمین تقسیم کرده، حال نظر شما چیست؟ مامون نیز از امام رضا علیه السلام نظر خواهی کرد امام رضا علیه السلام فرمودند:
شخص زرتشتی صدقه به فقیر مسلمان نمی دهد بنابریان به کارگزارت امر کن که به همان میزان از بیت المال مسلمین برداشته و به فقراء زرتشتی صدقه دهند.(4)
جمع بندی:
روایات زیادی در این خصوص در ابواب روائی کتب حدیثی وارد شده است و در تمام آنها حقوق و احترام اهل کتاب و غیر مسلمین با مسلمانان یکسان است و روایت امام رضا علیه السلام نشان دهنده آزادی عمل نسبت به رفتار پیروان ادیان دیگر و اهل کتاب است.
- تاریخ بغداد ، ج 8 ، ص 370
- اصول کافی، ج 5 ص 5.
- بحار الانوار، ج 104، ص 310
- الاستبصار ، ج 4، ص 129