بازدیدها: 5
بهائیان مدعی اند آیه اکمال دین و اتمام نعمت در اسلام، دلالتی بر خاتمیت ندارد، زیرا مشابه آن برای دین یهود هم نازل شده است؛ در حالی که 1. بهائیت در ترجمه آیه اتمام نعمت بر یهود، زیرکی به خرج داده؛ 2. آیه اکمال دین، به تنهایی برای اثبات خاتمیت استفاده نمیشود؛ 3. دین ناقض بابیت نمیتواند ناسخ دین کامل اسلام باشد و 4. دلایل محکم خاتمیت اسلام، رهبران بهائیت را به اعتراف وا داشته است.
به گزارش فاران نیوز، فرقه بهائیت برای اثبات دین بودن خود و تبلیغ در جوامع اسلامی، نیازمند آن است تا دلایل خاتمیت پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله و آخرین بودن اسلام را رد کند. از این رو مبلّغان بهائیت، به نقد دلایلی میپردازند که به صورت مستقل یا به ضمیمه، در بحث خاتمیت مطرح میشوند.
مبلّغهای بهائیت ادعا دارند، مشابه آیهای که مسلمانان در بحث خاتمیت مطرح میکنند، برای یهود هم به کار رفته است و اینگونه نتیجه میگیرند که اگر این آیه، بر خاتمیت اسلام دلالت داشته باشد، پس آن آیه هم بر خاتمیت یهود دلالت دارد.
اما آیهای که بهائیان آن را، از دلایل مسلمانان برای خاتمیت اسلام میپندارند، آیه اکمال است که خدای تعالی در آن، به اکمال اسلام و اتمام نعمت به واسطه این دین تصریح میفرماید: «… الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ ديناً»؛[1] «… امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم».
بهائیان مدعی هستند، مشابه آیه اکمال دین، در مورد دین یهود هم نازل شده است؛ چنانکه خدای تعالی میفرماید: «ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»؛[2] «سپس به موسى كتاب داديم تا بر كسى كه نيكوكار بوده است، نعمت را تمام كنيم و براى بيان هر چيزى و نيز براى راهنمايى و رحمت باشد كه به ديدار پروردگارشان ايمان بياورند».
اما در پاسخ به این مقایسه و استدلال بهائیت میگوییم:
اول: هرچند در آیه دوم، خدای تعالی نزول کتاب بر حضرت موسی علیهالسلام را به اتمام نعمت بر نیکوکاران تعبیر میفرماید و سخنی از اکمال دین یهود به میان نیاورده، اما مبلّغان بهائی، با زیرکی آن را به اکمال و اتمام دین یهود ترجمه میکنند.
دوم: آیه اکمال دین و اتمام نعمت به تنهایی برای اثبات خاتمیت حضرت محمّد صلّیاللهعلیهوآله و دین اسلام به کار برده نمیشود تا با تشبیه به آیات دیگر و رد تمامیت استدلال به آن، بتوان اصل خاتمیت را زیر سؤال برد. این آیه در مقام اثبات این است، اسلامی که به واسطه دلایل قطعی دیگر، سلسله ادیان را خاتمه داد، دین کاملی است که نعمت پروردگار به واسطه آن، بر بندگان تمام شد.
سوم: مبلّغان بهائیت با تشبیه اکمال اسلام به اکمال یهود میخواهند نتیجه بگیرند که اکمال هر دین، اختصاص به زمان خود دارد و به معنای آخرین بودن آن نیست و در واقع لازمه هر دینی است که در زمان خود کامل باشد. این در حالی است که دین بابیت، دینی ساختگی که بهائیان ادعا دارند اسلام را نسخ کرده، کامل نشد و با ناقص ماندن کتاب آن، «بیان» از بین رفت و حتی توسط جانشین او هم کامل نشد.[3] با این حال چگونه دینی ناقص، (بابیت) توانسته دینی کامل (اسلام) را نسخ کند؟ مگر بهائیان مدعی نیستند که هر دینی در زمان خود به اکمال رسیده بود؟
چهارم: آیات و روایات و دلایل مسلّم دیگر بر ختم سلسله ادیان، به واسطه دین اسلام (نظیر آیه چهلم سوره احزاب)، به قدری واضح و روشن است که حتی پیشوایان بهائی هم ناچار به اعتراف شدهاند؛ چنانکه پیامبرنمای بهائیت گفته است: «الصَّلوةُ و السَّلام علی سید العَالَم و مُربِّی الاُمَم الَّذی بِه إنتَهتِ الرِسالَة و النُبُوَة»؛[4] «سلام و درود بر آقای اهل عالم و مربّی اُمتها، کسی که به او، نبوت و رسالت پایان یافت».
پینوشت:
[1]. سوره مائده، آیه 3.
[2]. سوره انعام، آیه 154.
[3]. جهت مطالعه بیشتر بنگرید به مقاله: «ناقص ماندن کتاب بیان نشان بر چیست؟!»
[4]. حسینعلینوری، اشراقات، ص293.
انتهای پیام
منبع: ادیان نت