باب و بهاء، پیامبران بی معجزه (بخش هشتم)
بازدیدها: 11
باب و بهاء، پیامبران بی معجزه
یکی از ایراداتی که پیروان باب و بهاء برای فرار از پاسخ به این پرسش که چرا پیامبران آن ها معجزه ای ندارند، وارد می دانند، این است که معجزه، امری است بی ارتباط با نبوت پیامبران الهی. از این رو در نوشتار پیش رو، این ادعا مورد بررسی قرار می گیرد.
شبهه سوم: ارتباطی بین معجزه و دعوت انبیاء الهی وجود ندارد.
منظور از این شبهه این است که، هرگاه شخصی ادعایی دارد، برای اثبات مدعای خود، باید دلیلی مرتبط با آن ارائه دهد. حال آن که در نگاه بهائیان، بین دلیل و مدعای پیامبران الهی ارتباطی وجود ندارد. بر این اساس می نویسند:
“… اگر ارتباطی فیما بین مدعا و دلیل نباشد، ابداً آن مثبت مطلوب نشود، هرچند دلیل محیر و معجز باشد. مثلاً اگر نفسی گوید من طبیب ام و دلیل من این است که به هوا طیران (پرواز) می کنم و یا سنگ را به نطق در می آورم، ابداً نزد عالم بر فرض وقوع دلالت بر صدق مدعی نکند. زیرا معالجه امراض و ابرای مریض دلیل صدق ادعای طب است نه نطق حجر یا طیران به سماء چه فی مابین دلیل و مدعا ارتباطی نیست“. (1)
نقد شبهه سوم
این شبهه از سه جهت مورد اشکال است:
اولاً، معجزه یکی از راه های اثبات نبوت پیامبران الهی و برهانی بر صحت ادعای شخصی است که ادعای نبوت می کند. از این رو، هر پیامبری با توجه به اقتضای زمان و مکان عصر خود، خرق عادتی انجام می دهد که دیگران از آوردن مشابه با آن عاجز باشند. بر این اساس، نیازی نیست که الزاماً بین آنچه که ادعا می شود و معجزه ای که صورت می پذیرد، رابطه ای باشد.
به بیان روشن تر، معجزه، برهانی برای اثبات نبوت شخص است نه دلیلی برای اعتبار و صحت تعالیم و باورهایی که ارائه می دهد؛ چرا که صحت معارف و تعالیم او از راه عقل روشن می شود. از سوی دیگر، مردم، پیامبران را به جهت شمایل و خوراک ایشان، همچون خود می پندارند، از آن رو برای اثبات صحت ادعای آن ها نیاز دارند تا معجزه ای از ایشان مشاهده نمایند.
ضمن این که با پذیرش فرضی که در شبهه سوم وجود دارد، باز هم خدشه ای به اهمیت معجزه وارد نمی شود. دلیل این امر هم این است که، هر گاه شخصی ادعای نبوت کند، به این معناست که با منبع غیب و علوم غریبه در ارتباط است. به دیگر سخن، ادعای پیامبری، انگاره ای فرابشری است و اثبات چنین مسئله ای با انجام امور خارق العاده میسر می شود. بر این اساس، اگر برای اثبات پیامبری خود، معجزه ای نشان دهد، نه تنها بی ارتباط با مدعای او نیست، بلکه دقیقاً در آن راستا رقم می خورد. از این رو، خداوند متعال، معجزه و نشانه های پیامبران را بر کتب ایشان مقدم می داند و می فرماید:
“لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ“. (حدید، آیه 25)
“همانا ما پیامبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند. و آهن (و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم. و تا معلوم شود که خدا و رسلش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ (هر چند) که خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بی نیاز) است“.
ثانیاً، اگر هر کسی بخواهد همچون سید علی محمد شیرازی و میرزا حسینعلی نوری، ادعایی نماید و برای آن هم دلیلی محکم مانند معجزه ارائه ندهد، جوامع پر می شود از مدعیان دروغین. حال آن که اگر همگان بدانند که باید برای ادعای خود چنین برهان محکمی بیاورند، از این گونه ادعاها دست می کشند.
ثالثاً، در قرآن کریم نیز، همین معجزاتی که در قرآن برای پیامبران الهی نقل می شود به عنوان برهانی برای اثبات صحت گفتار و ادعای ایشان بیان می گردد. از این روست که مردم در مواجهه با انبیاء الهی، از ایشان طلب نشانه و معجزه ای می کنند و آن را برهانی در جهت تأیید کلام آن ها می دانند:
“... قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ“. (ابراهیم، آیه 10)
“باز کافران گفتند: ما شما (پیغمبران) را مثل خود بشری بیشتر نمیدانیم که میخواهید ما را از آنچه پدران ما می پرستیدند منع کنید، پس (اگر به راستی پیغمبر هستید) برای ما حجت و معجزی آشکار (که ما را مجبور به ایمان کند) بیاورید“.
موضوعات مرتبط:
باب و بهاء، پیامبران بی معجزه (بخش چهارم)
باب و بهاء، پیامبران بی معجزه (بخش پنچم)
بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش اول)
باب و بهاء، پیامبران بی معجزه (بخش ششم)
باب و بهاء، پیامبران بی معجزه (بخش هفتم)
پی نوشت ها:
1) گلپایگانی، ابوالفضل ، فرائد، هند، بینا، بیتا، ص 76.
منابع:
- کبیری سامانی، س.، ملک زاده، ع. (1391)، رجعت از دیدگاه شیعه و فرقه ضاله بهائیت، معرفت، سال بیست و یکم،شماره یکصد و هفتاد و هشتم، ص 109-124
- جزوه رفع شبهات (1388) شمسی، ویرایش دوم
- منطقی، ا. (1387)، بهائی گری؛ اصول و مبانی اعتقادی، معرفت، شماره یکصد و سی و سوم
- کریمی، م. (1385)، معجزات و کرامات پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)، شماره یکصد و هشتم
- پرچم، ا. (1389)، بررسی و مطالعه گفتمان های تورات و انجیل و قرآن در معجزه پیامبران، الهیات تطبیقی علمی پژوهشی، سال اول، شماره اول، ص 21-36