بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش سوم)
بازدیدها: 3
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت
میرزا حسینعلی نوری، پایه گذار فرقه بهائیت، برای برطرف نمودن ایرادهای وارد بر برداشت وی از آیات مربوط به قیامت، تعریفی جدید از برخی مفاهیم از جمله مفهوم مرگ و زندگی ارائه می دهد. بر این اساس، نوری، منظور از مرگ و زندگی در آیات مرتبط با قیامت را، مرگ و زندگی معنوی و ایمانی می داند. از این رو، پیروان نوری برای اثبات ادعای وی به برخی از آیات قرآن اشاره می کنند که در بخش دوم از نوشتار پیش رو ذکر شد.
نقد برداشت بهائیت از مفهوم مرگ و زندگی
“يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ“. (انفال، آیه 24)
“ای اهل ایمان، چون خدا و رسول شما را به آن چه مایه حیات ابدی شماست (یعنی ایمان) دعوت کنند اجابت کنید و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حائل می شود (و از اسرار درونی همه آگاه است) و همه به سوی او محشور خواهید شد“.
پیروان فرقه بهائیت برای اثبات ادعای خود مبنی بر ارائه معنایی جدید از مفهوم مرگ و زندگی در ارتباط با آیات قرآن کریم پیرامون قیامت، به برخی از آیات قرآن از جمله آیه 24 سوره انفال استناد می کنند.
برای پاسخ به این شبهه باید گفت:
اولاً، بی تردید، معنای مفاهیم مرگ و زندگی در برخی از آیات قرآن مجید، نه به معنای مرگ و زندگی حقیقی، بلکه به معنای مرگ و زندگی ایمانی است. اما این مسئله، استدلال مناسبی برای بسط دادن به تمامی آیات قرآن در این رابطه نمی باشد.
به عنوان مثال، آیا می توان ادعا کرد که چون در برخی از بخش های یک کتاب از «نیش مار»، معنای استعاری «زخم زبان» استنباط می شود، در هر کجای دیگر از این کتاب نیز هر گاه با عبارت «نیش مار» برخورد شود، باید حتماً معنای استعاری آن تصور گردد، نه معنای واقعی آن، یعنی «نیش حیوانی خزنده به نام مار»؟
ثانیاً در قرآن، بسیاری از آیات، حتی آن هایی که به موضوع قیامت مربوط می باشند نیز به وضوح به مرگ و زندگی حقیقی و نه ایمانی اشاره دارند. از این میان می توان به ماجرای حضرت ابراهیم (ع) و دستور پروردگار به کشتن چند پرنده توسط ایشان اشاره نمود.
1- نقد برداشت بهائیان از مفهوم مرگ و زندگی: ماجرای حضرت ابراهیم (ع) و زنده شدن مرغان
خداوند متعال ماجرای زنده شدن چهار پرنده را در سوره بقره این گونه نقل می کند:
“وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ“. (بقره، آیه 260)
“و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خدا فرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم. لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آن ها را به هم درآمیز نزد خود. آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار. سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند. و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست“.
در این آیه شریفه از قرآن کریم، زمانی که حضرت ابراهیم (ع) از خداوند درباره چگونگی زنده شدن مردگان در قیامت سؤال می کند، خداوند می فرمایند، چهار پرنده را بگیر و گوشت آن ها را با هم مخلوط کن. این آیه که در ارتباط با حیات پس از مرگ در قیامت می باشد، به روشنی مستقیماً به مرگ و زندگی حقیقی اشاره می کند. به بیانی روشن تر، خداوند رحمن در پاسخ به سؤال حضرت ابراهیم (ع)، بجای این که از مرگ و حیات ایمانی سخن بگوید، با مرگ حقیقی چند پرنده به دست حضرت (ع) و سپس زنده کردن حقیقی آن پرندگان، موضوع را برای پیامبر خویش آشکار می کند.
آیا به راستی می توان برداشتی غیر از این داشت؟
توجه به این نکته ضروری است که وقتی از قطعه قطعه کردن پرندگان به دست حضرت ابراهیم (ع) سخن به میان می آید، دیگر صحبت از مرگ ایمانی بی معناست. یا زمانی که خداوند حکیم برای نشان دادن چگونگی زنده شدن انسان ها در روز قیامت، به حضرت ابراهیم (ع) فرمان می دهد که آن پرندگان را پس از مردن، فرابخواند، دیگر برداشت استعاری از مفهوم حیات، امری نادرست است.
آیه شریفه 260 سوره بقره، تنها یکی از موارد متعدد از آیاتی است که مستقیماً به همین حیات و موت حقیقی اشاره می کند.
ادامه دارد…
موضوعات مرتبط:
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش اول)
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش دوم)
معاد و قیامت در بهائیت (بخش اول)
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش چهارم)
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش پنجم)
پی نوشت ها:
1) جزوه رفع شبهات، سال 1388، ویرایش دوم، ص 57.
2) سوره انعام، ایه 122.
3) جزوه رفع شبهات، سال 1388، ویرایش دوم، ص 57.