بازدیدها: 40
مسأله مهدویّت در اسلام یک فلسفه بزرگ است،اعتقاد به ظهور منجی است.
نه در شعاع زندگی یک قوم و یک ملّت و یا یک منطقه و یا یک نژاد بلکه در شعاع زندگی بشر.
مربوط به این نیست که یک منجی بیاید و مثلا شیعه را یا ایران را یا آسیا را یا مسلمانان جهان را نجات دهد، مربوط به این است که یک منجی و مصلح ظهور کند و تمام اوضاع زندگی بشر را در عالم دگرگون کند و در جهت صلاح و سعادت بشر تغییر بدهد.
در عصر علم و دانش، که بشر زمین را در زیر پای خود کوچک میبیند و آهنگ تسخیر آسمانها را دارد، خطری بشریّت را تهدید میکند؟
بشر نیازی به چنین مدد غیبی دارد؟
انحرافات بشر بیشتر از ناحیه غرایز و تمایلات مهار نشده است؛ از ناحیه شهوت و غضب است، از ناحیه افزون طلبی، جاه طلبی، لذّت طلبی و بالاخره نفس پرستی است.
بشر علم را همچون ابزاری برای هدفهای خویش استفاده میکند، امّا هدف بشر چیست و چه باید باشد؟ علم دیگر قادر نیست هدف های بشر را عوض کند؛
ارزشها را در نظرش تغییر دهد،
مقیاسهای او را انسانی و عمومی بکند.
آن دیگر کار دین است
کار قوّه ای است که کارش تسلّط بر غرایز و تمایلات حیوانی و تحریک غرایز عالی و انسانی اوست.
علم همه چیز را تحت تسلّط خویش قرار میدهد مگر انسان و غرایز او را.
انسان علم را در اختیار میگیرد و در هر جهت که بخواهد آن را به کار میبرد؛ امّا دین انسان را در اختیار میگیرد، جهت انسان را و مقصد انسان را عوض میکند.
ویل دورانت در مقدّمه لذّات فلسفه درباره «انسان عصر ماشین» میگوید: «ما از نظر ماشین توانگر شدهایم و از نظر مقاصد فقیر.»[1]
انسان عصر علم و دانش با انسان ما قبل این عصر در اینکه اسیر و بنده خشم و شهوت خویش است هیچ فرق نکرده است.
علم نتوانسته است آزادی از هوای نفس را به او بدهد.
انسان های زورگوی تاریخ، با همان ماهیّت به علاوه مقدار زیادی نفاق و دورویی و تظاهر بر جهان حکومت میکنند با این تفاوت که علم دست آنها را درازتر کرده است،
تیغ یک ذرعی شان تبدیل شده به موشک بمب افکن قارّه پیما. [3]
بنابر این سخن از مهدویت و منجی نیاز واقعی بشر امروز است.
اعتقاد به منجی می تواند تحولی اساسی در زندگی ما ایجاد کند.
منبع :
پایگاه علمی فرهنگی شهید مطهری
کتاب نگین آفرینش، محمد امین بالادستیان
[1] – لذّات فلسفه، بخش دعوت، پاراگراف آخر