بهائیان در ایران-انقلاب اسلامی2
بازدیدها: 14
در این نوشته به بررسی علل موضع گیری جمهوری اسلامی در مقابل بهائیان پرداخته می شود. ماهیت بهائیت برای امام خمینی (قدس سره) آشکار شده بود و طبق نظر ایشان، بهائیان به عنوان یک حزب نه یک مذهب، وظیفه جاسوسی برای اسرائیل را به عهده داشتند. علاوه بر محرز بودن جاسوسی بهائیان، ایشان از لحاظ اعتقادی نیز در نقطه مقابل جمهوری اسلامی قرار داشتند. در ادامه به بررسی دلایل تقابل جمهوری اسلامی با بهائیان می پردازیم.
دلایل موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در مقابل بهائیان
1- بهائیان جاسوس
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دی ماه 1357 ه.ش، دکتر کوکلر رفت، استاد دانشگاه روتگرز آمریکا با امام خمینی (قدس سره) مصاحبه ای درباره بهائیان انجام داد. دراین مصاحبه سؤال می کند: «آیا برای بهائیان در حکومت آینده آزادی های سیاسی و مذهبی وجود دارد؟» امام خمینی (قدس سره) در پاسخ می فرمایند: «آزادی برای افرادی که مضر به حال مملکت هستند داده نخواهد شد.»
همانطور که قبلا گفته شد بر اساس نظر امام خمینی (قدس سره)، بهائیان برای اسرائیل جاسوسی می کردند و بیشتر یک حزب بودند تا یک فرقه مذهبی. طبیعتاً هیچ کشوری، جاسوس کشور دیگری را آزاد نمی گذارد تا به هر کاری دست بزند. یکی از دلایل موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در مقابل بهائیان، زمینه جاسوسی ایشان در ایران بود.
سرنوشت جاسوسان بهائی پس از انقلاب
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، پس از آشکار شدن جاسوسی عده ای از سران تشکیلات بهائیت، تعدادی از آنان دستگیر شدند. ایشان پس از محاکمه توسط دادگاه های انقلاب اسلامی به حبس های متفاوت و اعدام محکوم شدند. از جمله اتهامات ایشان:
- کمک به تثبیت نظام شاهنشاهی
- حیف و میل اموال مسلمین
- سرازیر کردن اموال مسلمین به جیب صهیونیست ها
- و…
در مقابل احکام دادگاه های انقلاب، دولت آمریکا که حامی اصلی بهائیان به حساب می آمد، عکس العمل نشان داد و به این احکام اعتراض کرد. اما با پاسخ قاطع امام خمینی (قدس سره) مواجه شدند. در قسمتی از پاسخ امام آمده است:
«… صحبت رئیس جمهور آمریکا را ملاحظه کردید که ایشان از همه دنیا استمداد کردند برای اینکه این بهائی هایی که در ایران هستند و مظلومند و جاسوس هم نیستند… اگر ایشان این مسائل را نمی گفت، خب ما گاهی اذهان ساده احتمال می دادند که خب اینها هم یک مردمی هستند که ولو اعتقاداتشان فاسد است، لکن مشغول کار خودشان هستند… لکن بعد از اینکه آقای ریگان گفته اند، شهادت دادند به اینکه جز مراسم مذهبی چیز دیگری ندارند، باز هم می توانیم باور کنیم؟»
در ادامه این سخنان می فرمایند:
«… اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان در نمی آمد. والا شما را می شناسیم، آمریکا را می شناسیم که انساندوستی اش گل نکرده است که حالا بخاطر 22نفر بهائی که در ایران به قول ایشان گرفتار شدند، برای انساندوستی یک وقت همچو صدا کرده و فریاد کرده و به همه عالم متشبث شده است که به فریاد اینها برسید… اگر ما دلیلی نداشتیم به اینکه جاسوس آمریکا هستند، جز طرفداری ریگان از آنها…کافی بود.» (1)
2- اختلاف در اصل اعتقادات
از لحاظ مذهبی نیز بهائیت در نقطه مقابل جمهوری اسلامی قرار داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همه پرسی 12 فروردین 1358 ه.ش حکومت ایران به دست نواب عام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) رسید. و این با اصول اعتقادات بهائیت مغایرت داشت. به همین دلیل، دو تفکر دولت و ملت ایران با فرقه بهائیت، آشتی ناپذیر به نظر می رسیدند.
قبل از انقلاب، تلقی مردم از بهائیت یک فرقه ضد اسلام و ضد ملیّت بود. این طرز تلقی بعد از انقلاب و با آشکار شدن سوابق وابستگی بعضی از سران فرقه با بیگانگان، شدت پیدا کرد. با توجه به سوابق این فرقه به عنوان یک حذب سیاسی طرفدار بیگانگان و مخالف با ملت و روحانیت و مخالفت علنی با اسلام، از وجهه پایینی در بین افکار عمومی برخوردار بود. این عدم پذیرش در بین مردم، در دوران پهلوی نیز با وجود میدان دادن دولت به ایشان، وجود داشت.
بنابراین در موضع گیری جمهوری اسلامی در مقابل بهائیان، بهائیت به رسمیت شناخته نشد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، اقلیت های دینی شناخته شده عبارتند از: یهودیت، مسیحیت و زرتشتی و هر دین و مسلکی غیر از اینها طبق قانون اساسی هیچ گونه رسمیتی ندارد. حتی در دوران پهلوی نیز بهائیت به عنوان دین رسمی شناخته نشد. و حتی به بهائیان به طور رسمی اجازه استخدام در ادارات دولتی داده نشد.
بهائیت، پس از به رسمیت شناخته نشدن
نظام جمهوری اسلامی با توجه به سوابق بهائیان در دشمنی با دین و مردم ایران، نمی توانست مثل گذشته با بذل و بخشش به بهائیان پست و مقام بدهد و از طرفی نیز نمی توانست آنها را نادیده بگیرد. لذا، با توجه به وظایف حکومت اسلامی در قبال همه شهروندان، نمی توانست بهائیان را از حق زندگی محروم کند. به همین دلیل بهائیان را تنها از برخی امکانات اجتماعی و نه فردی، بخاطر رعایت حال عموم مسلمانان جامعه، محروم کرد.
محدودیت ها
از جمله این محدودیت های اجتماعی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- پس گرفتن مشاغل حساس و غیر حساس دولتی و بعضاً غیر دولتی که در رژیم پهلوی به ایشان داده شده بود.
- اخراج بهائیان از کلیه مراکز نظامی، فرهنگی و هنری که در گذشته در آنها نفوذ کرده بودند.
- جلوگیری از ورود افراد وابسته به فرقه به مراکز آموزش عالی (طبق تجارب گذشته، حضور بهائیان در این مراکز منجر به تبلیغ بهائیت، نفوذ و ایجاد تسهیلات برای دیگر بهائیان می شد.) در مجموع پست های مؤثر مانند معلمی و… به ایشان داده نشود.
- جلوگیری از اشتغال آنان در بعضی از مشاغل آزاد که با طهارت و نجاست ارتباط داشتند.
در مقابل بهائیان از حقوق شهروندی برخوردار بودند. به عنوان نمونه:
- بهائیان بدون دلیل از مملکت اخراج نمی شوند.
- در صورتی که اظهار بهائیت نکردند، می توانند در مدارس ثبت نام کنند.
- در اختیار داشتن امکانات زندگی معمول و حقوقی عمومی مانند سایر شهروندان ایرانی مانند گذرنامه، جواز دفن، اجازه کار و…
در انتها، ذکر این نکته لازم است که تعداد زیادی از بهائیان با پیروزی انقلاب اسلامی دسته جمعی و خانوادگی مسلمان شدند. ایشان تمام نقشه های بیت العدل را در ایران بر باد رفته می دیدند و نسبت به این مرام بی اعتقاد شده بودند.
پی نوشت:
- صحیفه نور، جلد 17، صص266-267
(برگرفته از کتاب بهائیت در ایران، دکتر سید سعید زاهد زاهدانی)