بهائیان در ایران – انقلاب مشروطه1
بازدیدها: 9
مقاله پیش رو به زمینه های اجتماعی انقلاب مشروطه می پردازد. انقلاب مشروطه، برای از بین بردن سلطه پادشاهان ستمگر در کشور، به رهبری روحانیت و همراهی مردم آغاز شد. این جنبش، همه حرکت های اجتماعی دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده بود. به همین دلیل فرقه بابیه و بهائیه نیز مانند دیگر حرکتها، رونقی نداشتند. بهائیان نیز در راستای اهداف و آرمانهایشان، بر این حرکت بزرگ اجتماعی اثر گذاشتند.
زمینه های اجتماعی انقلاب مشروطه
در این دوره، شاه در رأس ساختار دولت و روحانیت در رأس ملت ، از مهم ترین پایگاههای قدرتمند، در جامعه بودند.
در بین زمینه های اجتماعی انقلاب مشروطه، تضاد بین مردم به رهبری علما و ساختار سیاسی، اهمیت زیادی در جریان حوادث داشت.
در زمان انقلاب مشروطه دولت ایران فاسد، و به خاطر سوء مدیریت و ولخرجی های رؤسای آن از لحاظ مالی ضعیف بود. نظام سیاسی مستبد، کشور را زیر بار وام هایی قرار داده بود که نه برای توسعه کشور که برای خوشگذرانی شاه و درباریانش، صرف می شد. به همین علت، خواست مردم برای عدالت، آزادی و پیشرفت، روز به روز بیشتر شد.
در ادامه به بررسی وضعیت دولت و ملت در آن دوران پرداخته می شود.
1. دولت
دولت قبل از انقلاب مشروطه
بعد از نهضت تنباکو و قبل از انقلاب مشروطه، حکومت سعی کرد تا علما یعنی مهم ترین مخالفان خود را در تصمیم گیری های سیاسی دخالت دهد. روحانیون نیز که به جایگاه و میزان نفوذ خود در مساله نهضت تنباکو پی بردند، با درگیر شدن در امور سیاسی موافق بودند.
اما حضور نمایندگان علما در جلسات هیأت دولت، تنها به دادن نظراتی درباره عزل و نصب حکمرانان ایالات و کارکنانشان خلاصه می شد.
در این دوره نظام سیاسی بی ثبات بود و در طول هفت سال از حکومت مظفرالدین شاه، پنج بار نخست وزیر تغییر کرد. در سال 1313ه.ق عبدالحسین فرمانفرما به جای امین السلطان، نخست وزیر شد. یکسال بعد، در اواخر 1314ه.ق امین الدوله به نخست وزیری رسید. او با مداخله علما در امور سیاسی مخالف بود. وی نیز مجبور به استعفا شد و دوباره امین السلطان به صدارت رسید. وی از زمان وزارتش در دربار ناصرالدین شاه، سوء مدیریت را در کارنامه خود داشت. از مهم ترین کارهای امین السلطان ایجاد زمینه های نفوذ بیشتر دول خارجی از جمله روسیه بود. این امر موجب اعتراضات مردمی در برخی از شهرها شد. وی نیز پس از مدتی از صدارت برکنار شد.
عزل و نصبهای نخست وزیری هیچ تغییری در بهتر شدن اوضاع سیاسی و اجتماعی مملکت نداشت و وزیران جدید نیز مانند گذشتگان روند وابستگی به بیگانگان و استبداد شدید را ادامه می دادند.
2. مردم
نقش مردم در زمینه های اجتماعی انقلاب مشروطه، بسیار با اهمیت بوده است. وضعیت مردم ایران در دوران قبل از انقلاب مشروطه قابل توجه است:
- در این دوره مردم توسط عوامل حکومتی سرکوب می شدند و هیچ حق قانونی و سیاسی برای آنان وجود نداشت. به عنوان مثال: در فارس، حکمرانان زمین مالکان را بدون توجه به حقوق آنان تصاحب می کردند. (1)
- موقعیت علما به خاطر سیاست های جدید دولت به خطر افتاده بود.
- تجار تحت فشار عوارض جدید و زیر سلطه رفتار خشن حکمرانان قرار داشتند.
عمده ترین اقشار پیشرو مردم در انقلاب مشروطه
الف) علما
سازمان مذهبی علما در زمان انقلاب مشروطه مانند گذشته نبود. بعد از فوت میرزای بزرگ شیرازی، مرجع عمده و عامی برای اجتماع شیعیان جهان وجود نداشت.
- در نجف، ملا محمد کاظم خراسانی و میرزا حسین تهرانی از برجسته ترین مجتهدین بودند.
- در تهران شیخ فضل الله نوری، سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبائی از مهم ترین مجتهدین به شمار می رفتند.
بنابراین سازمان مذهبی در این دوره از میزان وحدت، در رهبری جنبش تنباکو، برخوردار نبود.
وجود یک حکومت متمرکز، هدف دولت بود که با اقتدار علما از جنبه های مختلف مغایرت داشت. حکومت سعی کرد تا محدودیت هایی اعمال کند که موفق نشد. به عنوان نمونه، برای اعمال قدرت دولت بر علما، در رجب 1321ه.ق عین الدوله در تهران دستور بازداشت عده ای از طلاب را به دلیل درگیری بین دو گروه از آنها صادر کرد. آنها را با چوب زدند و زنجیر کرده و به تبریز تبعید کردند. (2) علما و مردم نیز، اعتراض خود را نسبت به اینگونه اعمال، با سخنرانی یا بستن بازار اعلام می کردند. با این وجود، ایجاد مدارس ابتدایی جدید که توسط عناصر مخالف با دین اداره می شد، یکی از محدوده های متعلق به علما را تهدید می کرد. زیرا اداره نظام آموزشی توسط مخالفان دین، تهدیدی برای دیانت نسل آینده به شمار می آمد. کنترل نظام ارتباط جمعی نیز که در زمان جنبش تنباکو در حیطه علما بود، با انتشار برخی از روزنامه ها در این دوره کمتر شده بود.
ب) بازاریان
پر قدرت ترین متحد علما، بازاریان بودند. بستن بازار در آن شرایط سیاسی- اقتصادی، وسیله سیاسی پر قدرتی محسوب می شد.
علاوه بر تمایلات ملی و مذهبی بازاریان، مسائل اقتصادی از جمله گرفتن عوارض سنگین از تجار مسلمان، توسط مأمورین بلژیکی گمرکات آن دوره، باعث مخالفت بازاریان با دولت می شد. (3)
به عنوان نمونه در سال 1318 ه.ق شورش هایی توسط تجار در شهرهای ایران به وقوع پیوست که نتیجه ای به بار نیاورد. این اقدام همزمان با سفرهای شاه به اروپا بود.
3. روشنفکران
از دیگر اقشار اثرگذار در زمینه های اجتماعی انقلاب مشروطه، روشنفکران بودند. ایشان به علت اهداف ضد استبدادی، عمدتاً در سایه رهبری علما حرکت می کردند. اما بعد از برقرار شدن مشروطه با امضای فرمان آن توسط مظفرالدین شاه، کم کم صف خود را از علما جدا نمودند.
در این زمان دو خط فکری انقلاب مشروطه را تغذیه می کرد:
- علمای اصولی که اصلاحات اجتماعی-مذهبی را تشویق می نمودند.
- روشنفکران تحصیل کرده در غرب یا متأثر از آنان، که الگوهای اجتماعی دموکراسی اروپایی را دنبال می کردند.
بابیان و بهائیان در کسوت روشنفکری
بابیان و بهائیان تأثیرگذار در انقلاب مشروطه، در دسته دوم یعنی روشنفکران حضور داشته و نقش مؤثری در تعیین خطوط فکری ایشان داشتند. از جمله روشنفکران وابسته به بابیان می توان میرزا آقا خان کرمانی (داماد صبح ازل، از رهبران بابیه)، سید احمد روحی (داماد صبح ازل)، ابراهیم حکیمی، سید جمال واعظ و ملک المتکلمین را نام برد.
این گروه از روشنفکران در زمان مشروطه بدون اینکه بهائیت را تبلیغ کنند، افکار مخالف با دین و علما داشتند و در راستای دموکراسی غربی فعالیت می کردند. افرادی مثل آقا خان کرمانی، ملک المتکلمین و دیگران، روشنفکران فعالی بودند و نقش توزیع کنندگان اندیشه های بی دینی و دموکراسی لیبرال را ایفا می کردند. روشنفکران بابی و وابستگان آنان از طریق انجمن های نیمه مخفی با عنوان انجمن های ملی و روزنامه ها، در نهضت مشروطه فعال بودند.
از جمله حرکتهای به ظاهر مترقی و در باطن جداکننده جامعه و نسل آینده از دین، ایجاد نظام آموزشی جدید مستقل از روحانیت و دیانت بود. هرچند نظام آموزشی سنتی (مکتب خانه ها) پاسخگوی نیازمندی های جامعه ایرانی آن زمان نبود، اما تأسیس مدارس جدید نیز نباید در راستای دین زدایی افکار جوانان جامعه قرار می گرفت.
در مقالات بعدی، به ارتباط میان اندیشه نهضت مشروطه، با مکتب بابیت و بهائیت پرداخته خواهد شد.
پی نوشت:
- احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص52
- نظام الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، صص 138،132
- احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص29
(برگرفته از کتاب بهائیت در ایران، دکتر سید سعید زاهد زاهدانی)