بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار (بخش اول)

0

بازدیدها: 16

 

بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار

 

فرقه بهائیت به دلیل برخورداری از اصول و قواعد سازگار با نظام سرمایه داری، از نخستین روزهای پیدایش آن در دوران قاجار، مورد توجه دولت های استعماری روس و انگلیس قرار گرفت. در این میان، تمرکز و استفاده دولت بریتانیا از این فرقه به مراتب بیشتر از روسیه تزاری بود. انگلستان به سبب رویکرد هم سوی بهائیت با سیاست های این کشور، تلاش نمود تا پیوندی بین مسلمانان و به ویژه اقلیت های دینی ایران با این فرقه بوجود آورد. از این رو، پارسیان هند (1) را که به سبب حمایت های انگلیس، جایگاه ویژه ای در این کشور به دست آورده بودند، به لطایف الحیلی راضی نمود تا وارد ایران شوند و از این طریق، به تبلیغ بهائیت در میان زرتشتیان که از جمله اقلیت های دینی در این سرزمین به شمار می آمدند، بپردازند. همین دعوت به بهائیت، مهم ترین عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار بود.

 

 

سیاوش سفیدوش

 

کتاب «یار دیرین» زندگی نامه سیاوش سفیدوش به قلم خود وی می باشد. این کتاب در دهه 50 هجری شمسی توسط بهائیان چاپ شد و در اختیار مردم قرار گرفت. دلیل این امر نیز، خدمات گسترده و بی دریغ سفیدوش نسبت به فرقه بهائیت بود.

سیاوش سفیدوش زرتشتی از افرادی است که فرقه بهائیت را پذیرفت و به عنوان یکی از عامل های درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار به شمار می رود، در سال 1313 هجری قمری، در زمان عباس افندی (2)، آیین زرتشت را کنار گذاشت و به فرقه بهائیت درآمد. سفیدوش رابطه نزدیکی با عبدالبهاء ایجاد کرد و از این رو، بعدها به دستور وی، مباشر امور تجارتخانه و منزل ارباب جمشید جمشیدیان شد. شهرت وی که در ابتدا «سیابخش» بود، بعدها از طرق عباس افندی به «سفیدوش» تغییر یافت.

سیاوش از یک منظر، دست پرورده مانکجی لیمجی (3) پارسی بود؛ چرا که استاد وی، جوانمرد شیرمرد زرتشتی، از جمله افرادی بود که در یکی از مدارس مانکجی لیمجی درس می خواند و به سبب همین امر نیز تغییر کیش داد و به فرقه بهائیت در آمد. به بیانی روشن تر، از آن جا که سیاوش در کودکی نزد جوانمرد شیرمرد تحصیل نمود، می توان او را دست پرورده مانکجی نامید. سیاوش درباره علاقه استاد خویش به فرقه بهائیت می نویسد:

(جوانمرد) اولین نفر از پارسیان بهائی بود که به خط خود وصیت نموده و از فرزندانش خواست که پس از فوت، او را به آداب و قوانین بهائی مدفون سازند و با وجود این که فرزندانش با مخالفت های زیاد زردشتیان مواجه گشتند…”. (4)

سیاوش در سال 1330 هجری قمری، در سفری که عبدالبهاء به آمریکا داشت به نزد وی رفت و الواحی نیز دریافت نمود. در حقیقت، لوحی که در آن، افندی به تبعیت بهائیان از ارباب جمشید جمشیدیان نیز دعوت می کرد، از طریق سیاوش به دست پیروان بهائیت رسید. در این لوح چنین می آید:

“… ای یاران جان، جناب ارباب (جمشیدیان)، شخصی خیرخواه است و بلند همت. باید از شما ممنون و خشنود باشد و تا توانید در کار او چنان امانت و صداقت و همت بنمائید که عبرت دیگران گردد. خدمت او خدمت من است و صداقت و امانت او، صداقت و امانت به من“. (5)

 

توجه به این نکته ضروری است که سیاوش، پیش از تغییر کیش، نسبت به اسلام و جهان عرب، بی زاری می جست و نسبت به آن ها دشمنی می کرد. این در حالی است که خود، به دینی درآمد که اغلب آموزه های آن و حتی کتابش نیز به زبان عرب بود.

 

ادامه دارد…

 

موضوعات مرتبط:

بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار (بخش دوم)

بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار (بخش سوم)

ارباب جمشید جمشیدیان زرتشتی و انقلاب مشروطه (بخش اول)

بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار (بخش چهارم)

آیا شریعت کیش زرتشت در زمان ساسانیان اجرا می شد؟

 

پی نوشت ها:

1) پارسیان هند، گروهی از زرتشتیان هستند که قرن ها پیش، به دلیل مناسبات گسترده تجاری و اجتماعی بین ایران و هندوستان، به این کشور مهاجرت نمودند.

2) عباس افندی ملقب به «عبدالبهاء»، فرزند ارشد میرزان حسینعلی نوری (بنیان گذار فرقه بهائیت) است که به وصیت پدر، پس از وی، رهبر بهائیان جهان شد.

3) مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا، اولین نماینده پارسیان هند و همچنین یکی از جاسوسان انگلیس در ایران بود. وی پس از ورود به ایران، ابتدا جامعه زرتشتی را با خدماتی از قبیل لغو قانون دریافت جزیه از زرتشتیان و مدرسه سازی برای آن ها، مسحور خود نمود و سپس در مدارس متعددی که به اسم زرتشتیان تأسیس کرد، به تبلیغ بهائیت از طریق استخدام معلمان بهائی پرداخت.

4) سفیدوش، سیاوش (132) بدیع، یار دیرین، مؤسسه ملی مطبوعات امری، بی تا، بی جا، ص 7.

5) عبدالبهاء (1333)، مجموعه الواح مبارکه به افتخار بهائیان پارسی، بی جا، مؤسسه مطبوعات امری، ص 37 و 38.

 

منابع:
  • دادبخش، م.، مفتخری، ح. (1398)، واکاوی دلایل و پیامدهای ارتباط میان زرتشتیان ایران و جامعه بهائیت در دوره قاجار، معرفت ادیان، سال دوازدهم، شماره دوم، پیاپی 46، ص 71-87
  • اسماعیلی، م. (1387)، انگلستان و گسترش فرقه بهائیت در ایران (با تأکید بر عصر پهلوى)، تاریخ پژوهان، شماره شانزدهم
  • حاجی اکبری، م. (1394)، پارسیان هند و حیات سیاسی اجتماعی زرتشتیان در عهد قاجار، تاریخ نامه خوارزمی، فصل نامه علمی تخصصی، سال دوم، تابستان، ص 27-52
  • آبادیان، ح. (1383)، ریپورترها و تحولات تاریخ معاصر ایران، فصل نامه مطالعات تاریخی، شماره دوم، ص 139-194

 

نویسنده: زهرا کامکار