بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش هشتم)
بازدیدها: 10
بهائیت و تغییر مفهوم رجعت
میرزا حسینعلی نوری به عنوان بنیان گذار فرقه بهائیت، پس از تغییر مفهوم رجعت، برای انکار خاتمیت پیامبر اکرم (ص) به دو صفت از صفات عالیه خداوند متعالف یعنی «اول لا اول» و «آخر لا آخر» اشاره می کند و بر این اساس نتیجه می گیرد، همان طور که خداوند کریم، اولی است که اول نیست و آخری است که آخر نیست، در نتیجه، پیامبران الهی نیز اول لا اول و آخر لا آخر هستند.
نقد شبهه سوم: تغییر مفهوم رجعت و تلاش برای انکار مسئله خاتمیت
نوری می نویسد:
“… تفکر نمی نمایند بعد از آن که بر آن جمال ازلی صادق می آیند به این که فرمودند: منم آدم اول، همین قسم صادق می آید که بفرمایند: منم آدم آخر. و همچنان که بدء انبیاء را که آدم باشد به خود نسبت داده اند. همین قسم ختم انبیاء هم به آن جمال الهی نسبت می شود. و این بسی واضح است که بعد از آن که بدء النبیین بر آن حضرت صادق است، همان قسم، ختم النبین صادق آید“. (1)
پس از آن برای اثبات ادعای خویش مبنی بر این که در نگاه قرآن کریم، همه پیامبران الهی، از نظر صفات مشابه با هم هستند، بجای این که شاهدی از آیات قرآن در رابطه با پیامبران بیاورد، از صفات خدا سخن می گوید و می نویسد:
“”… و نمی دانم این قوم از اولیت و آخریت حق، جل ذکره، چه ادراک می نمایند؟… باری همان قسمی که در اول لا اول صدق آخریت بر آن مربی غیب و شهود می آید، همان قسم هم بر مظاهر او صادق می آید. و در حینی که اسم اولیت صادق است، همان حین اسم آخریت صادق، و در حینی که بر سریر بدئیت جالس اند، همان حین بر عرش ختمیت ساکن [اند]. و اگر بصر جدید یافت شود و مشاهده می نماید که مظهر اولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت و بدئیت و ختمیت، این ذوات مقدسه و ارواح مجرده و انفس الهیه هستند“. (2)
در نهایت نیز نتیجه می گیرد:
“پس از این بیانات معلوم شد که اگر در آخر، طلعتی بیاید و قیام نماید بر امری که قیام نمود بر آن طلعت اول لا اول، هر آینه، صدق طلعت اول بر طلعت آخر می شود. زیرا که طلعت آخر لا آخر قیام نمود به همان امر که طلعت اول لا اول به آن قیام نمود…”. (3)
در پاسخ به این ادعا باید گفت:
اولاٌ خود حسینعلی نوری اذعان دارد که صفات «اول لا اول» و «آخر لا آخر» در رابطه با ذات الله جل جلاله به کار می رود. از این رو می نویسد:
“… و نمی دانم این قوم از اولیت و آخریت حق، جل ذکره، چه ادراک می نمایند“.
بنابراین، نوری برای اثبات مدعای خود در رابطه با یکی بودن اولین و آخرین پیامبران الهی به صفات خداوند باریتعالی استناد می کند. حال آن که نمی توان تمامی صفات الهی را برای مخلوقات او، حتی اگر برترین آن ها باشند بکار برد.
ثانیاً الله جل جلاله، واحد است. حال آن که قریب به 124000 پیامبر مبعوث شده اند. چگونه می توان ادعا کرد، اگر خداوند یکتا، هم اول و هم آخر است، در نتیجه، اولین پیامبر و آخرین پیامبر هم یکی هستند؟ اصلاً چه نسبتی بین فرض و نتیجه این معادله وجود دارد؟
ثالثاً، خداوند متعال، واجب الوجود است. این در حالی است که پیامبران الهی، مخلوقات او و غیر مجرد می باشند. این مسئله که اول و آخر در ارتباط با ذات مجرد، معنا ندارد، قابل قبول است؛ چرا که ابتدا و انتهایی برای آن قابل تصور نیست. به بیان دیگر، زمانی می توان این صفت را به کسی نسبت داد که فاقد زمان و مکان باشد. در حقیقت، اگر موجودی، اول و آخر داشته باشد، یعنی ممکن الوجود است و زمانی بوده که وجود نداشته و یا زمانی خواهد آمد که وجود نخواهد داشت. حال آن که چنین تعریفی درباره ذات باریتعالی قابل تصور نیست. اما چنین تعبیری درباره پیامبران الهی قابل قبول نیست. چرا که آن ها نه واجب الوجود بودند و نه مجرد.
از این رو، آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر آیه 3 سوره حدید می نویسند:
“توصیف «اول» و «آخر» بودن، تعبیر لطیفی است از ازلیت و ابدیت او (خداوند)“. (4)
این در حالی است که نمی توان صفت ازلیت و ابدیت را به مخلوقات پروردگار متعال، هر چند که پیامبران الهی باشند، نسبت داد.
موضوعات مرتبط:
بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش سوم)
بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش چهارم)
آیا بهائیت، فرقه ای اسلامی است؟ (بخش اول)
بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش ششم)
بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش هفتم)
هزاره گرایی در بابیت و بهائیت (بخش اول)
بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش هشتم)
پی نوشت ها:
1) نوری، حسینعلی، ایقان، ص 55.
2) همان، ص 56.
3) همان، ص 55.
4) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 299.
منابع:
- منطقی، ا. (1387)، بهائی گری؛ اصول و مبانی اعتقادی، معرفت، شماره یکصد و سی و سوم
- فلاحتی، ح. (1389)، تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت، سال اول، شماره دوم، ص 159-178
- حسینی، ع.، شهبازیان، م. (1397)، کاوشی در رجعت با تأکید بر انحرافات شیخیه، بهائیت و احمد اسماعیل بصری، فصل نامه علمی-پژوهشی مشرق موعود،سال سیزدهم، شماره چهل و نهم،173-198
- کبیری سامانی، س.، ملک زاده، ع. (1391)، رجعت از دیدگاه شیعه و فرقه ضاله بهائیت، معرفت، سال بیست و یکم،شماره یکصد و هفتاد و هشتم، ص 109-124
- جزوه رفع شبهات (1388) شمسی، ویرایش دوم