بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش چهارم)
بازدیدها: 3
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت
پیروان فرقه بهائیت با استناد به برخی از آیات قرآن، از جمله آیه 122 سوره انعام، آیه 20 سوره نحل و آیه 24 سوره انفال استدلال می کنند، به دلیل این که در برخی از آیات قرآن، منظور از مرگ و زندگی، حیات و موت ایمانی و معنوی است، از این رو، به طور کلی در آیات قیامت، این دو واژه در معنای استعاری خود به کار می رود. به بیانی روشن تر، در این نگاه، در آیات مرتبط با قیامت، منظور از مرگ، کفر ورزیدن به پیامبر جدید و شریعت اوست و زندگی نیز به معنای ایمان آوردن به دین و شریعت جدید می باشد.
2- نقد برداشت بهائیان از مفهوم مرگ و زندگی: ماجرای حضرت عزیر (ع)
بهائیان برای اثبات ادعای خویش مبنی بر این که منظور خداوند متعال از قیامت، نه آمدن روز حساب و کتاب و از بین رفتن آفرینش، بلکه آمدن پیامبری جدید با شریعتی نوین است، تلاش می کنند تا معنای برخی از مفاهیم موجود در قرآن مجید را تغییر دهند (1). از جمله این مفاهیم، مفهوم مرگ و زندگی در قرآن است. بر این اساس، پیروان فرقه بهائیت ادعا می کنند که هر گاه واژگان مرگ و زندگی در اتباط با آیات قیامت بیان می شوند، مفهوم استعاری آن ها مدنظر است. از این رو، معنایی جز ایمان آوردن و یا کفر ورزیدن نخواهند داشت.
این در حالی است که آیات متعددی در قرآن وجود دارد که در تعارض جدی با این ادعاست. از جمله این آیات که در بخش سوم از نوشتار پیش رو بدان اشاره شد، ماجرای زنده شدن پرندگانی بود که خداوند متعال برای اثبات معاد در قیامت به پیامبر خویش، حضرت ابراهیم (ع) نشان داد. در این میان، به عنوان نمونه ای دیگر برای نقض ادعای بهائیان، می توان به ماجرای عزیر نبی (ع) اشاره نمود.
حضرت عُزَیر نبی (ع) از پیامبران قوم بنی اسرائیل و از نوادگان حضرت یعقوب (ع) به شمار می روند. در زمان ایشان، بنی اسرائیل به سمت گناه روی آوردند و به کتاب خدا توجه نمی کردند. حضرت عزیر (ع) نیز به نصیحت مردم پرداخت. ایشان خطاب به مردم فرمودند که اگر به شریعت حضرت موسی (ع) بی توجهی کنند، به دست سپاه بابل، کشته یا اسیر می شوند. اما مردم به پند ایشان توجه نکردند و همان طور که عزیر نبی پیش بینی نمودند، پادشاه بابل بیت المقدس را تسخیر نمود و دارایی های مردم را به تاراج برد.
پس از این که بُختُ النصر، پادشاه بابل سرزمین قوم بنی اسرائیل را ویران کرد و تورات را سوزاند، ماجرایی برای آن حضرت (ع) رقم می خورد که در قرآن این گونه بیان می شود:
“أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ”. (بقره، آیه 259)
“یا به مانند آن کس (عزیر) که به دهکدهای گذر کرد که خراب و ویران شده بود. گفت: (به حیرتم که) خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد! پس خداوند او را صد سال میراند سپس زنده کرد و برانگیخت و بدو فرمود که چند مدت درنگ نمودی؟ جواب داد: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ نمودم. خداوند فرمود (نه چنین است) بلکه صد سال است که به خواب مرگ افتاده ای. نظر در طعام و شراب خود بنما که هنوز تغییر ننموده. و الاغ خود را بنگر (که اکنون زندهاش کنیم تا احوال بر تو معلوم شود) و تا تو را حجت و نشانه ای برای خلق قرار دهیم (که امر بعثت را انکار نکنند). و بنگر در استخوان های آن که چگونه درهمش پیوسته و گوشت بر آن پوشانیم. چون این کار بر او روشن گردید، گفت: به یقین می دانم که خدا بر هر چیز قادر است”.
این آیه شریفه که از جمله آیات مربوط به معاد در قیامت به شمار می رود، به روشنی گویای این است که:
منظور حضرت عزیر (ع) از چگونگی زنده شدن مردگان در قیامت، نه زنده شدن ایمانی، بلکه زنده شدن حقیقی است. در غیر اینصورت، واقعه ای را که خداوند متعال برای آموزش پیامبر خود رقم می زند و در آن، ایشان را 100 سال می میراند و سپس دوباره زنده می کند، چه وجهی خواهد داشت؟ آیا جز این است که این آیه و آیاتی از این قسم، به وضوح ادعای بهائیان را مبنی بر تفاوت معنای مرگ و زندگی در آیات مرتبط با قیامت نقض می کند؟
ادامه دارد…
موضوعات مرتبط:
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش اول)
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش دوم)
معاد و قیامت در بهائیت (بخش اول)
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش سوم)
بهائیت و مفهوم مرگ و زندگی در قیامت (بخش پنجم)
پی نوشت ها:
1) جزوه رفع شبهات، سال 1388، ویرایش دوم، ص 57.
منابع:
- عباسی جامد، م .(1388)، داستان قرآنی؛ عزیر پیامبر، بشارت، شماره هفتادم