تأویل در بهائیت حرام است؛ اما قرآن را تأویل می کنند (بخش دوم)

0

بازدیدها: 7

 

تأویل در بهائیت حرام است؛ اما قرآن را تأویل می کنند

 

از جمله ایراداتی که به به مسئله تأویل در فرقه بهائیت وارد می باشد این است که نه تنها در اغلب موارد در تعارض با آیات قرآن ظاهر می شود، بلکه در کلام بزرگان آن ها نیز حرام می باشد.

 

 

حرمت تأویل در نگاه بزرگان فرقه بهائیت

 

در گنجینه حدود و احکام، ص 341 که منتخبی از احکام موجود در کتب بهائیت است، می آید:

کلمه الهيه را تأويل مکنيد و از ظاهر آن محجوب ممانيد چه که احدی بر تأويل مطلع نه الّا اللّه و نفوسی که از ظاهر کلمات غافلند و مدعی عرفان معانی باطنیه. قسم باسم اعظم که آن نفوس کاذب بوده و خواهند بود، طوبی از برای نفوسی که ظاهر را عامل و باطن را آمل اند“.

 

همچنین، اشراق خاوری به نقل از میرزا حسینعلی نوری می نویسد:

از جمله وصایای حتمیه و نصایح صریحه‌ اسم اعظم (حسینعلی نوری) این است که ابواب تأویل را مسدود نمایید و به صریح کتاب، یعنی به معنی لغوی مصطلح قوم، تمسلک جویید“. (1)

 

این در حالی است که بهائیان از قیامت گرفته تا مفهوم آتش و زمین در قرآن را بر مبنای میل خویش تفسیر و تأویل می کنند. از آن عجیب تر این است که این تفاسیر و تأویلات نه تنها در تفاسیر و شأن نزولی که از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) نقل می شود، یافت نمی شود، بلکه در بسیاری از موارد، در تعارض با آیات قرآن است. از جمله این تعارضات می توان به مفهوم «آتش» اشاره نمود.

 

بهائیان معتقدند که مفهوم «نار» یا «آتش» در قرآن به معنای «کفر» است. از این رو می نویسند:

“حضرت محمد [ص] موقعیت قبل از ایمان مؤمنین را بدین گونه برایشان شرح می دهند:

«وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ». یعنی در وقت کفر، شما در کنار گودالی از آتش بودید، او شما را از آن بیرون کشید. اینچنین خداوند به وضوح به شما  نشانه هایش را نشان می دهد تا شاید شما از هدایت شدگان باشید”. (2)

 

حال آن که این معنا با آیات قرآن سازگار نمی باشد. به عنوان مثال، خداوند متعال در رابطه با ماجرای مشاهده آتش توسط حضرت موسی (ع) می فرمایند:

 

فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ“. (قصص، آیه 29)

آن‌ گاه که موسی عهد خدمت به پایان رسانید و با اهل بیت خود (از حضور شعیب) رو به دیار خویش کرد (در راه) آتشی از جانب طور دید. به اهل بیت خود گفت: شما در اینجا مکث کنید که از دور آتشی به نظرم رسید. (می ‌روم تا) شاید از آن خبری بیاورم یا برای گرم شدن شما شعله ‌ای برگیرم“.

 

بر این اساس، اگر منظور از آتش در آیه، کفر تلقی شود، معنای آیه این گونه می شود:
حضرت موسی (ع) به سمت کفر رفت تا مقداری از آن را برای گرم کردن خانواده خویش بردارد!

آیا جز این است که این تفسیر و تأویل، بی معناست؟

 

جالب این جاست که میرزا حسینعلی نوری در کتاب «اقدس» خود، با وجود اعمال تأویل های فراوان در قرآن کریم، از تأویل عبارات کتاب خویش نهی می کند. می نویسد:

إنّ الَّذی یأَوّلُ ما نُزِّلُ مِن سَماءِ الوَحی و یخرُجُه عَن الظاهر إنَّه مِمَّن حرَّف کلمة الله و کان مِنَ الأخسرین فی کتابٍ مبین“. (3)

هر کس که عبارات این کتاب را تأویل کرده و از معنای ظاهری آن ها بیرون برد، کلام خدا را تحریف کرده و در کتاب مبین، از زیانکارترین افراد خواهد بود“.

 

سید علی محمد شیرازی، بنیان گذار فرقه بابیت و استاد میرزا حسینعلی نوری نیز در نهی از تأویل و تفسیر عبارات کتاب خویش، «بیان» می نویسد:

اذن نیست از برای احدی که تفسیر کند به آن چه در بیان نازل شده“. (4)

 

از این رو باید پرسید:

1- چرا بزرگان فرقه بهائیت، فرمان خود را نقض می کنند و به تفسیر و تأویل آیات قرآن کریم می پردازند؟

1- بر چه اساس، تأویل آیات قرآن مجید توسط باب و بهاء، مکرر صورت می گیرد، حال آن که تأویل و تفسیر کتب خود آن ها جایز نیست؟

2- شاید پاسخ این باشد که امر تأویل می تواند صورت پذیرد، اگر و تنها اگر توسط پیامبر خدا باشد. آن وقت در پاسخ به این ادعا باید گفت، اولاً حسینعلی نوری به عنوان جانشین علی محمد باب نیز خود را پیامبر خدا می نامید، پس به چه دلیل اجازه تأویل و تفسیر کتاب بیان را نداشت؟ ثانیاً مگر نه این که بهائیان، فرآیند نبوت را دائمی می دانند؟ بر این اساس، چرا پیامبر پس از حسینعلی نوری نیز اجازه تفسیر عبارات کتاب او را ندارد؟

 

موضوعات مرتبط:

تأویل در بهائیت حرام است؛ اما قرآن را تأویل می کنند (بخش اول)

بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش اول)

باب و بهاء، پیامبران بی معجزه (بخش اول)

 

پی نوشت ها:

1) اشراق خاوری، عبدالحمید، گنجینه حدود و احکام، نسخه‌ الکترونیکی، ص 341.

2) جزوه رفع شبهات، سال 1388، ویرایش دوم، ص 59.

3) نوری، حسینعلی، اقدس، نسخه‌ الکترونیکی، ص 102.

4) شیرازی، علی محمد، بیان فارسی، ص 201.

 

منابع:
  • منطقی، ا. (1390)، تأویل؛ ابزار عوام فریبی در بهائیت، معرفت ادیان، سال دوم، شماره سوم، ص 167-192
  • منطقی، ا. (1387)، بهائی گری؛ اصول و مبانی اعتقادی، معرفت، شماره یکصد و سی و سوم
  • غفاری هشجین، ز.، کشاورز شکری، ع.، اکار، ح. (1390)، چرایی فرقه بودن بهائیت، معرفت ادیان، سال دوم، شماره دوم، ص 43-64
  • رهنمایی، ح. (1393)، نقدی بر مهم ترین مستمسکات بهاییان در ایراد شبهات کلامی درباره ختم نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، سال پنجم، شماره دوم، پیاپی 13، ص 49-66

 

نویسنده: زهرا کامکار