تبیین جامعیت قرآن

0 82

Visits: 10

 

جریان قرآنیون در مفهوم گیری از آیات، کلام الهی را بی نیاز از سنت دانسته و آیات الهی را برای همه قابل‌ فهم می دانند؛ دلیلی که برای این مسئله می‌آورند، جامعیت قرآن است. در صورتی که سعادت انسان در دنیا و آخرت وابسته به شناخت دقیق آموزه‌های اسلام و عمل به رهنمودهای آن است که این رهنمودها علاوه بر قرآن، به واسطه سنت هم بیان شده است.

به گزارش فاران نیوز، «قرآنیون» جریان فکری نوظهوری است که مروجین آن اعتقاد دارند قرآن یگانه منبع تشریع دین است و مرجعیت دینی سنّت را به کلی منکرند و معتقدند که این کتاب آسمانی (قرآن) مستقل است و بر این باورند که قرآن باید از قیود سنتی رها شود. در نگاه آنان قرآن کریم، یگانه حجت شرعی است و برای تفسیر آن نیاز به هیچ چیزی غیر از قرآن نیست و باید قرآن به واسطه قرآن تفسیر شود.

این گروه ادعا دارند که هر کسی بخواهد به فرامین و دستورات الهی عمل کند، باید تنها به قرآن اکتفا کند؛ زیرا فقط مصحف شریف است که تنها منبع موثق و کاملی است که مسلمانان در آن اختلاف نظر ندارند و معتقدند که در قرآن، آیات ناسخ و منسوخ وجود ندارد.(۱) دلیلی که برای این مسئله می‌آورند، جامعیت قرآن است.

در نقد ادعای قرآن بسندگی آنها می توان گفت مقصود از جامعیت قرآن این نیست که قرآن تمام علوم و فنون بشری را در خود دارد، بلکه قرآن دست‌کم تمام اصول و بنیان‌های معرفتی را که در چارچوب موضوع (انسان) و هدف آن (هدایت) قرار داشته باشد بیان کرده است؛ چنانکه در روایتی می‌خوانیم: «ما من أمر یختلف فیه إثنان إلّا وله أصل فی کتاب الله.(۲) هیچ امری نیست که در آن، دو نفر اختلاف کنند مگر آنکه برای آن اصلی در قرآن وجود دارد.»

روشن است که جامعیت قرآن هنگامی تمام است که روایات را به منزله فرع و شرح برای قرآن بدانیم؛ چرا که اگر سنت، جدای از قرآن، منبع مستقلی به‌شمار آید، معنایش آن است که قرآن ناقص است و همه مطالب را بیان نکرده، بلکه بیان بخشی از معارف به سنت واگذار شده است و این با ادعای جامعیت قرآن سازگار نیست.

چنانکه خداوند تعالی در قرآن کریم، ازجمله مسئولیت های خطیر پیامبر (ص) نسبت به خود را تلاوت و تعلیم و تفسیر آن می داند و در آیاتی به این وظیفه پیامبر (ص) در قبال قرآن اشاره شده است؛ مانند آیه «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ [جمعه/۲] اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت می‌کند.» و آیه «وَأَنزَلْنَا إِلَیْک الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ [نحل/۴۴] و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده بیان کنی.» خداوند تبارک و تعالی در این آیات، با صراحت پیامبر (ص) را مُفسّر و مُبیّن خود معرفی کرده است.

علامه طباطبایی که تفسیر المیزان را بر اساس روش تفسیری قرآن به قرآن پدید آورده است جایگاه اهل بیت (علیهم‌السلام) را در ارتباط با قرآن همانند معلمی خبیر می‌داند که راه دستیابی به معارف ژرف و دقیق قرآنی را به فراگیران آموزش می‌دهند. ایشان تصریح می‌کند تا مفسر با آموزه‌های قرآنی اهل بیت (علیهم‌السلام) آشنا نگردد، حق ورود به عرصه تفسیر را ندارد.

علامه در این باره می‌نویسد: «تنها راه تفسیر آن است که از طریق آیات قرآن با روش آیه به آیه، آیات قرآن را بفهمیم و این مهارت با ممارست در روایات تفسیری پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل‌بیتش و ذوق حاصل از آن به دست می‌آید و پس از حصول چنین مهارتی می‌توان به تفسیر پرداخت.»(۳)

از نگاه علامه، اهل بیت (علیهم‌السلام) به درستی به آموزش این روش اهتمام داشتند و لذا حجم انبوهی از روایات تفسیری، از نوع استدلال به یک آیه برای توضیح آیه‌ای دیگر است. علامه می‌نویسد: «إنّ جمّاً غفیراً من الروایات التفسیریه الوارده عنهم، مشتمله علی الاستدلال بآیه علی آیه والاستشهاد بمعنی علی.(۴) بسیاری از روایات تفسیری اهل بیت (علیهم‌السلام) دربردارنده استدلال به آیه‌ای بر آیه‌ دیگر و استشهاد به معنایی بر معنای دیگر است.»

پی‌نوشت:

۱. صبحی منصور، احمد، القرآن الکریم هو المصدر الوحید الاسلام، فصل اول.

۲. شیخ کلینى، الکافى، ج۱، ص۶۰٫

علامه مجلسى، بحارالانوار ج ۸۹، ص۱۰۰٫

۳. سیدمحمدحسین طباطبایى، المیزان، ج۳، ص۸۷٫

۴. همان.

انتهای پیام

منبع: ادیان نت