بازدیدها: 6
باید توجه داشت دلیل اصلی پیدایش جهان مدرن تداوم دین منسوخ است. یعنی مسیحیت را که در قرون وسطا دیگر امکان همراهی با ساحتی از هستی که (در ادبیات دین ما از آن با عنوان ساحت آخرالزمانی یاد میشود) در حال ظهور بود نداشت. و این ساحت بدیع منجر به ظهور انسان اونیستی و متصرف در عالم شد.
حسین کچویان در ششمین دوره طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی به بحث از شرایط ظهور و تطور علم جامعهشناسی پرداخت و گفت: نقطه شکلگیری جامعه شناسی همانگونه که متون مرسوم جامعه شناسی بدان اشاره میکنند آگوست کنت و ست فرانسوی است. اما برای فهم این نقطه شکلگیری، بحث اصلی نحوه تکمیل تکوین این علم و مقدماتی است که به ظهور آن منجر شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به دو شیوه تأمل در خصوص پیدایش و تاسیس علوم بیان کرد: وقتی در باب چگونگی تاسیس و پیدایی علم سخن میگوییم باید توجه داشته باشیم که دو منطق و منظر برای فهم این مطلب وجود دارد. یک، منطق درونی علم که با نگاهی غیرتاریخی همه چیز را تابع مناسبات و منطق خود آن علم خاص و پرسشها و مطالب خاص آن میکند. از نظر این منطق علم در نسبتی همیشگی و مطلق با عقل قرار دارد. فلذا علوم همیشه در چارچوب دستگاه عقلی شکل میگیرد. این منطق به عنوان مثال نمیپرسد که چرا ما در دوره پیشامدرن با چیزی به نام جامعه شناسی مواجه نبودیم.
وی در تشریح منظر دوم در مواجهه با تاسیس و پیدایش علوم مطرح کرد: منطق بیرونی علم، منظر دوم ماست که مبتنی بر آن به شرایط تاریخی پیدایی نظر علم نظر میشود. در این منظر تطور بیرونی علم لحاظ میشود یعنی از ابتدا علمی وجود ندارد بلکه علمی تاسیس میشود.
نحوه شکل گیری جهان مدرن و تفاوت آن با جهان سنتی
عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه بحث خود به نحوه شکل گیری جهان مدرن و تفاوت آن با جهان سنتی پرداخت و ادامه داد: جهان مدرن اگرچه در بدو تاسیس خود در مراوداتی که با جهان اسلام در زمان جنگ های صلیبی داشت زمینههای ظهور خود را رقم زد اما نقطه تاسیس مناسبات خاص مدرن در زندگی اجتماعی و سیاسی و هنری و … معمولاً دوره نوزایی در نظر گرفته می شود.
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران به ۲ نحوه مطالعه در خصوص امور و وقایع عالم اشاره نموده و عنوان کرد: برای هر اتفاق و حادثهای از امور عالم دو نوع مواجهه تاریخی داریم. یک، تاریخ عینی: تاریخ تطوراتی که در زندگی جاری مردم اتفاق افتاده است و با آن، انسان و مناسبات خاصی ظاهر می شود. حوادثی نظیر ظهور مدل زندگی بورژواها که در ایتالیا رقم خورده است و یا حادثه ای نظیر جنگ های صلیبی که مناسبات خاصی را در زندگی انسان آن دوره پدید آورد. از این قبیل به شمار میروند.
این نحوه نگاه به تاریخ مجموعه کثیری از تحولات در اقتصاد، روابط خانوادگی، مناسبات حکومتی و… است که ذیل آن اساس شکلگیری جهان مدرن رقم میخورد. و علوم مدرن پاسخی است به همین تحولات و تطورات عینی. دوم، تاریخ اندیشهای و نظری: به تبع افقهایی شکل میگیرد که تاریخ عینی آن را تمهید میکند و در همین افق است که عناصر مختلف علوم مدرن ظاهر میشود.
دلیل اصلی پیدایش جهان مدرن تداوم دین منسوخ
باید توجه داشت دلیل اصلی پیدایش جهان مدرن تداوم دین منسوخ است. یعنی مسیحیت را که در قرون وسطا دیگر امکان همراهی با ساحتی از هستی که (در ادبیات دین ما از آن با عنوان ساحت آخرالزمانی یاد میشود) در حال ظهور بود نداشت. و این ساحت بدیع منجر به ظهور انسان اونیستی و متصرف در عالم شد.
کچویان افزود: عناصر اصلی تحول و تکوین علمی که زمینه تاسیس علم مدرن جامعهشناسی را مهیا ساخت در ابتدای کار در تصورات سه حوزه علمی که عبارت بود از علم سیاست، اقتصاد و تاریخ رقم خورد.
تحولاتی که منجر به ظهور علم جامعهشناسی شد ابتدائاً از سیاست به معنای فلسفه سیاسی آغاز گشت و اولین کسی که این کار را انجام داد ماکیاولی بود. او مقدمات شکل گیری نظریه اجتماعی مدرن را فراهم نمود. ماکیاولی علم سیاست مدینه فاضله را که به ذکر زندگی اخلاقی و شایسته برای پادشاهان و افراد حکومت میپرداخت و ویژگی انسان پیشامدرن بود تبدیل به علم سیاست واقعی کرد. یعنی بنیاد سیاست را متناسب با عمل نیروها تأسیس نمود. پس از او توماس هابز کار ماکیاولی را به صورت فلسفی در ضمن بحث از وضع طبیعی انسان و ضرورت وجود حاکم برای کنترل وضع طبیعی انسان ها تئوریزه کرد.
ظهور فلسفههای تاریخ
وی تصریح کرد: در اقتصاد هم این تطورات صورت پذیرفت.برای مثال در جهان پیشامدرن، اقتصاد عموماً صورت عفاف و کفاف داشت و طلب ثروت مذموم بود. در حالیکه حیات اقتصاد مدرن وابسته به ازدیاد ثروت به صورت لحظهای است. آخرین حلقهای که منجر به تکمیل شرایط و زمینههای ظهور علم جامعه شناسی شد ظهور فلسفههای تاریخ بود. در این فلسفههای تاریخ، برخلاف کتب تاریخی پیشامدرن که ابتدای تاریخ را با انبیا آغاز میکردند حذف شد و عامل اصلی حرکت تاریخ در مواردی نظیر علم، اقتصاد و… انگاشته شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در خصوص پیدایش علم جامعه شناسی گفت: در امتداد این روند جامعه شناسی که نظریه نوعی و نمونهای جهان اجتماعی است که با آن جایگاه و نحوه عملکرد رشد اقتصاد، سیاست و… توضیح داده میشود با آگوست کنت به ظهور می رسد.
جامعه با کنت همچون سایر امور هستی، به مثابه یک واقعیت عینی و طبیعی که تابع خواست انسان نبوده بلکه منطقه عمل نیروهای خود را دارا است، وضع شد و در سه متفکر اصلی یعنی مارکس، دورکیم و وبر تعین اصلی و عینی پیدا کرد.
انتهای پیام