تصور بهائیت از بهشت و دوزخ (بخش اول)

0 74

Visits: 12

 

تصور بهائیت از بهشت و دوزخ

 

یکی از مهم ترین موضوعاتی که با مفهوم معاد پیوند می خورد، مسئله بهشت و دوزخ است. هر انسانی در زندگی خویش در حال حرکت و تلاش است و به امیدی روزهای زندگی خود را سپری می کند. در فرهنگ الهی، این امید، نگاه به معاد و مسئله نتیجه اعمال در جهانی دیگر است. حال آن که در تصور بهائیت از معاد، بهشت و دوزخ به گونه ای تصویر می شود که هیچ شباهتی با آن چه در ادیان الهی وجود دارد، در آن مشاهده نمی شود.

 

 

بهشت و دوزخ در نگاه بزرگان فرقه بهائیت

 

بهشت و دوزخی که در ادیان الهی، از جمله اسلام به آن اشاره می شود، مکانی است که در آن هر کسی به نتیجه اعمال خود می رسد. این مفهوم که پس از وقوع قیامت رقم می خورد، یکی از عواملی است که سبب می شود انسان ها در طول زندگی خویش برای خدمت به دیگران و اجتناب از آسیب رساندن به هم نوع خود به تکاپو افتند.

در این میان اما، مکاتب ساخت بشر و ادیان غیرالهی، هر یک به تناسب مقاصد خویش، تعریفی متفاوت از این دو مفهوم ارائه می دهند. از جمله این موارد می توان به تصور بزرگان فرقه بهائیت از انگاره بهشت و دوزخ اشاره نمود. دکتر اسلمنت، مبلغ آمریکایی فرقه بهائیت در رابطه با نظر باب و به تبع آن بهاء پیرامون بهشت و جهنم می نویسد:

قسمت مهمی از تعالیم حضرت باب در تفسیر و تشریح معانی قیامت و یوم الجزاء و بهشت و دوزخ است. بنا بگفته ایشان مقصود از قیامت، ظهور مظهر جدید شمس حقیقت است. قیام اموات عبارت از بیداری و انتباه روحانی نفوسی است که در قبور جهل و نادانی و غفلت و ضلالت به خواب رفته ‌اند. یوم الجزاء، یوم ظهور مظهر جدید است که به سبب ایمان یا انکار آن اغنام از سایر بهائم جدا شوند، زیرا اغنام حقیقی ندای شبان مهربان را می شناسند و از پی او روان می گردند.

بهشت، عبارت از فرح و مسرت معرفه اللّه و محبت اللّه است که در نتیجه ایمان به مظهر ظهور الهی حاصل می ‌گردد تا به این وسیله هر کس به قدر استعداد خود به منتها درجه کمال رسد و بعد از موت، حیات جاودانی در ملکوت الهی یابد. و دوزخ حرمان از عرفان الهی است که نتیجه ‌اش عدم نیل کمال ملکوتی و محرومیت از الطاف لایزالی است. و به وضوح تصریح گشته که این مصطلحات غیر از  این معنای دیگر ندارد و مفاهیم عامه از قیام مردگان با جسد عنصری و بهشت و دوزخ و امثال آن صرفاً ضربی از اوهام و تخیلات است، و از جمله تعلیمات آن که انسان را پس از فنای این جسد خاکی، بقای ابدی است و در حیات روحانی بعد از موت ترقی و تعالی در کمالات نامتناهی است“. (۱)

 

میرزا حسینعلی نوری نیز در تأیید تصور باب از بهشت و دوزخ، دیگر مفاهیم موجود در ارتباط با آن را این گونه معنا می کند:

مقصود از صور، صور محمدی است که بر همه ممکنات دمیده شد و قیامت، قیام آن حضرت بود بر امر الهی. و غافلین که در قبور اجساد مرده بودند همه را به خلعت جدیده ایمانیه مخلع فرمود و به حیات تازه بدیعه زنده نمود. این است وقتی که آن جمال احدیه اراده فرمود که رمزی از اسرار بعث و حشر و جنت و نار و قیامت اظهار فرماید، جبرئیل وحی این آیه آورد: فَسَیُنغِضُونَ إلَیکَ رُؤوسَهُمْ و یَقُولُونَ مَتَی هُوَ قُل عَسَی اَنْ یَکُونَ قَریباً. یعنی زود است این گمراهان وادی ضلالت سرهای خود را از روی استهزا حرکت می دهند و می گویند چه زمان خواهد این امور ظاهر شد؟ تو در جواب بگو که شاید این که نزدیک باشد.
تلویح همین یک آیه مردم را کافی است اگر به نظر دقیق  ملاحظه نمایند.  سبحان اللّه، چقدر آن قوم از سبل حق دور بودند. با این که قیامت به قیام آن حضرت قائم بود و علامات و انوار او همه ارض را احاطه نموده بود، مع ذلک سخریه می نمودند و معتکف بودند به تماثیلی که علمای عصر به افکار عاطل باطل جسته ‏اند و از شمس عنایت ربانیه و امطار رحمت سبحانیه غافل گشته ‏اند“. (۲)

 

ادامه دارد…

 

موضوعات مرتبط:

تصور بهائیت از بهشت و دوزخ (بخش دوم)

تصور بهائیت از بهشت و دوزخ (بخش سوم)

چرا معجزه میرزا حسینعلی نوری نیاز به اصلاح دارد؟

باب و بهاء، پیامبران بی معجزه (بخش اول)

نقش شاپور ریپورتر زرتشتی در حکومت پهلوی (بخش اول)

بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار (بخش اول)

 

پی نوشت ها:

۱) اسلمنت، جان، بهاء الله و عصر جدید، ص ۲۹-۳۰٫

۲) نوری، حسینعلی، ایقان، ص ۷۶، بند ۱۲۳٫

 

منابع:
  • منطقی، ا. (۱۳۸۷)، بهائی گری؛ اصول و مبانی اعتقادی، معرفت، شماره یکصد و سی و سوم
  • فلاحتی، ح. (۱۳۸۹)، تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت، سال اول، شماره دوم، ص ۱۵۹-۱۷۸
  • غفاری هشجین، ز.، کشاورز شکری، ع.، اکار، ح. (۱۳۹۰)، چرایی فرقه بودن بهائیت، معرفت ادیان، سال دوم، شماره دوم، ص ۴۳-۶۴
  • رهنمایی، ح. (۱۳۹۳)، نقدی بر مهم ترین مستمسکات بهاییان در ایراد شبهات کلامی درباره ختم نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، سال پنجم، شماره دوم، پیاپی ۱۳، ص ۴۹-۶۶

 

نویسنده: زهرا کامکار