Visits: 7
تغییر تقویم در بابیت و بهائیت
در بخش دوم از مقاله «تغییر تقویم در بابیت و بهائیت»، محمود پسیخانی و فرقه نقطویه به عنوان الگوی باب و بهاء برای معرفی تقویم «بدیع» معرفی شدند. در این بخش نیز تلاش می شود تا مشابهت های این دو گاه شمار مورد بررسی قرار گیرد.
تغییر تقویم در بابیت و بهائیت با الگوبرداری از نقطویه
محمود پسیخانی معتقد بود که هر ماه، سی و دو روز است. علت اهمیت عدد سی و دو این است که پسیخانی به تبعیت از استاد خویش، فضل الله استرآبادی، معتقد است که حقیقت اسماء حسنای الهی، سی و دو کلمه است. همچنین، حضرت آدم (ع) را نیز در ظاهر و باطن خویش مظهر این عدد می داند. دلیل این امر این است که در تفکر حروفیه و نقطویه، آدم، مظهر اسم اعظم خداست. به این معنا که نه در وجود و نه در علم، بین او و خدا هیچ گونه واسطه ای موجود نیست. در این نگاه، آدم (ع) علت نهایی تمامی کائنات است و در نتیجه جنبه الوهیت (خدایی) دارد.
نقطویه، «هفته» را نیز به «هشتک» را نیز تبدیل نمود. به این معنا که در این فرقه بجای هفت روز هفته، هشت روز هشتک وجود داشت. در این مدل گاه شمار، از قطب امسال تا قطب سال آینده، هفت روز تفاوت وجود داشت. بنابراین، اگر امسال، اول فروردین در روز شنبه باشد، سال آینده، شش شنبه خواهد بود. ذکاوتی در این رابطه می نویسد:
” در مسلک او، اسامی ماه ها نیز با معمول تفاوت داشت. این هم از مواردی است که بابیت و بهائیت از محمود گرفته اند، همان طور که تقدس عدد ۱۹ را هم از محمود اقتباس کرده اند”. (۱)
علی محمد شیرازی درست همانند محمود پسیخانی تقویم جدیدی معرفی می کند که هیچ گونه اساس طبیعی ندارد. حسینعلی نوری در این رابطه می نویسد:
” اگر نفسی بکل آیات ظاهر شود، قبل از اتمام الف سنه کامله که هر سنه آن دوازده ماه بما نزل فی الفرقان و نوزده شهر بما نزل فی البیان که هر شهری، نوزده یوم مذکور است“. (۲)
در این میان، انتخاب عدد نوزده توسط علی محمد نیز ارتباط مستقیمی با افکار نقطویه دارد. مشکور در گزارشی از آداب نقطویان می نویسد:
” آنان سال را به نوزده ماه و ماه را به نوزده روز قسمت می کردند و عدد هفت و نوزده را مقدس می شمردند”. (۳)
این در حالی است که چنین عملکرد بی پایه ای در هیچ یک از ادیان الهی وجود ندارد، چرا که خداوند سبحان از فرمان دادن به افعال بی حساب و بیهوده منزه می باشد.
جالب اینجاست که بهائیان، نزدیک به دو قرن پس از دعوت باب و بهاء یعنی سال ۲۰۱۴ میلادی از تقویم بدیع رونمایی کردند. این در حالی است که سران بیت العدل در زمان رونمایی از این گاه شمار و تغییر تقویم در بابیت و بهائیت اعلام کردند:
“گزینش تقویمی جدید در دوره هر پیامبر نمادی از قدرت ظهور الهی برای ایجاد تحول در درک انسان از حقایق مادی، اجتماعی و روحانی است و از این طریق لحظات و ایام مقدس مبرز می گردد، جایگاه نوع بشر در زمان و مکان باز اندیشی می شود و روند زندگی از نو شکل می گیرد”. (۴)
حال سؤال این است که:
- اولاً مسئله ای که به زعم سران بیت العدل تا این اندازه اهمیت دارد، چطور با تأخیری نزدیک به دو قرن ظهور می کند؟
- ثانیاً تا به امروز که از این تقویم رونمایی نشده بود، آیا لحظات و ایام مقدس بهائیان مبرز نبود؟
کلام آخر
درست است که علی محمد شیرازی، تقویم خود را «بدیع» به معنای جدید می نامد، اما آیا مگر جدید بودن، فضیلتی محسوب می شود؟ به دیگر سخن، تغییر خوب است و اتفاقاً آدمی از سکون دچار رخوت می گردد، اما اولاً اگر تغییر از مبنای درستی برخوردار نباشد، عین خسارت است و ثانیاً تغییر در همه چیز هم امکان پذیر نیست. به عنوان مثال، آیا می شود برای بوجود آمدن یک سال، خورشید به دور زمین بچرخد، نه زمین به دور خورشید؟ مسلماً خیر. بر این اساس است که باید گفت هر چیزی تغییرپذیر نیست و هر تغییری نیزموجب بهبود نمی شود. بنابراین، لازم نبود که باب و بهاء برای نشان دادن قدرت خود، گاه شماری در بابیت و بهائیت بوجود آورند که هیچ تناسبی با موضوع آن، یعنی روز، ماه و سال ندارد.
موضوعات مرتبط:
تغییر تقویم در بابیت و بهائیت (بخش اول)
تغییر تقویم در بابیت و بهائیت (بخش دوم)
پی نوشت ها:
۱) ذکاوتی قراگرلو، علی رضا، جنبش نقطویه، نشر ادیان، چاپ دوم، قم، ۱۳۹۳ شمسی، ص ۵۱٫
۲) نوری، حسینعلی، بدیع، بی جا، ۱۲۸۵ قمری، ج ۲، ص ۱۴۲٫
۳) مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس رضوی، چاپ سوم، مشهد، ۱۳۷۵ شمسی، ص ۴۴۸-۴۵۰٫
۴) پیام ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۴ به محافل روحانی ملی.
۵) «مبرز» به معنای «سرآمد» است.
منابع:
- پرهیزگار، م.، حیدری فر، م. (۱۳۹۵)، پیشینه شناسی و نقد گرایش های باطنی بابیت و بهائیت، فصل نامه علمی پژوهشی مشرق موعود، سال یازدهم، شماره چهل و سوم، ص ۱۵۱-۱۷۰
- ذکاوتی قراگزلو، ع. (۱۳۷۶)، حروفیه؛ پیش درآمد نقطویه، معارف، سال چهاردهم، شماره اول، ص ۶۱-۶۶
- مشکور، م. (۱۳۴۸)، فتنه حروفیه در تبریز، بررسی های تاریخی، شماره بیست و دوم، ص ۱۳۳-۱۴۶
- الگار، ح. (۱۳۸۲)، نقطویه، شیخ، ح. (مترجم)، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، خرداد و تیر، شماره شصت و هشتم و شصت و نهم، ص ۱۹۳-۱۹۷
- میرفطروس، ع. (۱۳۷۳)، جنبش حروفیه؛ بررسی منابع و مآخذ و تحقیقات جدید (۱)، ایران شناسی، سال ششم، پاییز، شماره بیست و سوم، ص ۵۸۳-۵۹۵
- قیطرانی، و. (۱۳۸۶)، مبانی فکری حروفیه، فصل نامه پژوهشی اقوام و ادیان، سال دوم، شماره پنجم، ص ۷۳-۸۴