تفاوت نبی با رسول

تفاوت نبی و رسول
0

بازدیدها: 81

مدت مطالعه: 9 دقیقه

‌تفاوت نبی با رسول

 

پیروان بهاء بر این باورند که پیامبر اسلام (ص)، مبتنی بر آیات قرآن کریم، آخرین پیامبر نیست و اسلام نیز آخرین دین نمی باشد. بر این اساس، بهائیان تلاش می کنند تا با بیان تفاسیر خودساخته و جدید از واژگان قرآنی به ارائه تفاوت نبی و رسول بپردازند. در حقیقت، به عقیده آن ها رسول، پیامبر اولوالعزم بوده و نبی، پیامبری است که آیین و شریعت مستقل ندارد.

در این مقاله، سعی بر آن است تا علاوه بر پاسخ به سوالات زیر، تفاوت بین پیامبران اولوالعزم و پیامبران فاقد شریعت و همچنین وجود مجوز برای مبعوث شدن پیامبر اولوالعزم پس از پیامبر اسلام در قرآن مورد بررسی قرار گیرد:

 

  • تفاوت نبی و رسول چیست؟
  • چرا قرآن از لفظ خاتم النبیین استفاده می کند؟
  • آیا خاتم النبیین به معنای عدم اتمام وحی و مبعوث شدن پیامبران است؟

 

نبی

نبی، اسم فاعل بوده و در لغت، به معنای خبردهنده‌ است.

در اصطلاح دینی، نبی یعنی کسی که از طرف خدا مردم را به وظایفشان آگاه می کند. ( انباء عن الله 1)

افزون براین، به نبی از طرف خداوند وحی نازل می‌شود. نبی می‌تواند آیین جدیدی داشته باشد و یا می‌تواند تابع شریعت پیامبر دیگر باشد.

 

در حقیقت، شرط نبوت، وحی الهی است. وحی می‌تواند به صورت رویا باشد، یا بر پیامبر الهام شود و یا به وسیله فرشته نازل شود. بر این اساس، هر کسی که از جانب خداوند به وسیله وحی به نبوت برگزیده شده باشد، نبی است.

در المنجد که فرهنگ لغت عربی معروفی است نوشته شده‌:

« النبوة الاخبار عن الله و ما یتعلق به تعالی- النبی المخبر عن الله و ما یتعلق به تعالی».

از آن رو که نبی از طرف خداوند اعتبار رسالت به مردم دارد، به او رسول نیز می‌گویند.

در واقع، پیامبران به علت وحی ای که از طرف پروردگار به آنها نازل می‌شود، نبی هستند و به علت قیام به دعوت مردم و رساندن احکام شریعت به مردم، رسول اند.

نبوت صفت خاص پیامبران است. بدین معنا که نبی مهم تر از رسول است. زیرا نبی، خبر از واسطه وحی از طرف خدا می‌دهد. اما رسول، به انبیاء و فرشتگان وحی و فرشتگان مأمور قبض روح نیز می‌گویند.

 

مثال از آیات قرآن

 

آیه61 سوره انعام:
حَتَّىَ إِذَا جَاء أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا؛

روشن است که خداوند در این آیه فرشتگان قبض روح را رسول می نامد.

 

آیه 13و 14 سوره یس:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ(13) إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ؛

بر اساس این آیات نیز، قرآن، دو نفر از فرستادگان پیامبر که از حواریون حضرت عیسی بودند را، رسولان می نامد.

 

از این رو بدیهی است که برای اعلام اتمام وحی باید از لفظ خاتم النبیین استفاده شود، نه خاتم الرسل. زیرا وحی در کلمه‌ نبی است نه رسول.

از این جهت در برخی از آیات قرآن، کلمه رسول به نبی مضاف می گردد. مثل: “رسول النبی” یا “رسولا نبیا”.

 

در این میان، دیدگاه بهائیان بر این تعلق می گیرد که کلمه رسول، فقط به آن دسته از پیامبرانی اطلاق می شود که شریعت و کتاب مستقلی دارند (پیامبران اولوالعزم)، و واژه نبی نیز به پیامبرانی اشاره دارد که فاقد شریعت مستقل می باشند.

حال آن که آیات ذکر شده از سوره انعام و یس گواهی است بر رد این ادعا؛ چرا که در این آیات، رسول، به روشنی به اشخاصی، جز پیامبران نیز اطلاق می شود و در نتیجه، صرفاً پیامبران صاحب شریعت را در بر نمی گیرد.

 

در ادامه، برای بررسی تفاوت نبی و رسول به دو سوال زیر پاسخ می‌دهیم:

 

  • آیا “رسول” فقط برای پیامبران اولوالعزم بکار می رود؟
  • آیا “نبی” مختص انبیاء فاقد شریعت مستقل است؟

 

در این بخش، برخی از آیات قرآن که از کلمه‌ نبی، در مورد تمام پیامبران مستقل و غیر مستقل استفاده می کند و همچنین آیاتی که واژه رسول را برای اشاره به انبیای تابع (یعنی پیامبرانی که شریعت مستقل ندارند و صاحب کتاب نیستند) بکار می برند، ذکر می گردد:

 

سوره صافات آیه ۱۲۳:

وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ.

سوره صافات آیه۱۳9:

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ.

سوره صافات آیه133:

وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ.

سوره مریم آیه ۵4:

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا

سوره شعرا آیه161و162:

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ(161) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ( 162).

سوره شعرا آیه۱۷۶_۱۷۸:

كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ( 176) إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ( 177) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ( 178)

همان‌طور که در این آیات مشاهده می‌شود، قرآن در ارتباط با پیامبرانی که صاحب کتاب و شریعت نیستند نیز از لفظ رسول را استفاده می کند:

حضرت لوط که مروج شریعت حضرت ابراهیم بود و همچنین حضرت الیاس و یونس و شعیب.

 

سوره توبه آیه 70:

أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ.

ترجمه: آیا نیامد آنها را خبر کسانی که پیش از آن‌ها بودند از قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و موتفکات، آمد آن‌ها را رسولانشان به براهین آشکار.

سوره اعراف آیه ۹4:

و مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ.

ترجمه: و ما نفرستادیم در قریه‌ای پیغمبری را جز این که اهل آن قریه را به گرفتاری و بیچارگی مبتلا ساختیم، شاید آنها تضرع کنند.

با‌توجه به آیه بالا خداوند نبوت را در رسولان خود اصل و شرط قرار داده و مقام نبوت آن ها را مقدم بر رسالت ذکر می‌کند.
سوره نسا آیه 163 و 164:

إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا( 163)

وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا( 164)

ترجمه: ما به سوی تو وحی کردیم همچنان‌که وحی کردیم به سوی نوح و انبیای پس از او و وحی کردیم به سوی ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و اسباط وعیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان و به داوود زبور دادیم ( 163)

و پيامبرانى [ را فرستاديم] كه در حقيقت [ ماجراى] آنان را قبلا بر تو حكايت نموديم و پيامبرانى [ را نيز برانگيخته‏ ايم] كه [ سرگذشت] ايشان را بر تو بازگو نكرده‏ ايم و خدا با موسى آشكارا سخن گفت.( 164)

خداوند در این آیه نیز همان طور که مشاهده می شود، در ابتدا تمام پیامبران را نبی می نامد.  سپس به پیامبر اسلام می‌فرماید ما به تو وحی کردیم همان‌طور که به نوح و انبیای پس از او و سپس نام چند پیامبر دارای دین مستقل و تابع را می آورد.

در اتمام آیه نیز همه را رسول خطاب می کند.
سوره بقره آیه ۱۷7:

لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ.

ترجمه: نیکی آن نیست که روی هایتان را به سمت مشرق و مغرب بگردانید ولیکن نیکی کسی است که ایمان آورد به خدا و روز جزا و فرشتگان و کتاب و نبیین.

در اینجا با توجه به اصالت مقام نبوت در پیامبران و تقدم آن بر رسالت، کلمه نبیین بکار می رود و به جای رسولان استفاده می شود.

 

 

روحی روشنی، نویسنده نشریه خاتمیت در دفاع از بهائیت و در نفی مقام نبوت از رسولان می نویسد: لیس کل رسول نبی.

حال آن که باید گفت، هرگاه کلمه رسول و نبی در جمله ای در برابر هم قرار گیرد، ممکن است از نبی و رسول معنی خاص اراده شده باشد.

مثلا در آیه: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ.

اما دلیلی برای اینکه در این موارد تفاوت نبی و رسول طبق اظهارات روحی روشنی باشد وجود ندارد. در حقیقت، با‌توجه به موارد  ذکر شده، استدلال روحی روشنی در نفی مقام نبوت از رسولان کاملاً اشتباه است.

از این رو، با توجه به آیه خاتم النبیین و حدیث لا نبی بعدی، با نفی نبوت، رسالت نیز نفی می‌شود.

 

 

تفاوت نبی و رسول_روحی روشنی
روحی روشنی مولف نشریه خاتمیت

آیا وحی با رویا فقط مخصوص انبیاء فاقد شریعت است؟

یکی دیگر از استدلال های بهائیت، انحصار و اختصاص دادن وحی رویایی به انبیا فاقد شریعت و استفاده از آن برای تفسیر آیه خاتم النبیین است.

حال آن که این عقیده به روشنی با آیات قرآن در تعارض آشکار می باشد.

خداوند در سوره صافات آیه ۱۰2 در رابطه با حضرت ابرهیم (ع) می فرماید:

قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ… .

نص آیه دلالت براین دارد که به ابراهیم در خواب وحی شد و به قربانی فرزندش اسماعیل مامور شد.

این در حالی است که همه مفسرین بر این امر اذعان دارند که آیه در رابطه با حضرت ابراهیم (ع) بوده و آن حضرت نیز از پیامبران صاحب شریعت و کتاب به شمار می آیند.

روحی روشنی نویسنده نشریه خاتمیت، از این موضوع چشم‌پوشی کرده و در مقام معرفی نبی می گوید:

«نبی کسی است که به وسیله رویا از امور آتیه خبر داده و وعود الهی را به مردم القا می‌کند…. ولی رسول، به قول معروف پیغمبران مستقل را نامند که مستقیماً به وسیله امواج روحانی و اشعه رحمانی با ذات منیع لایدرک الهی ارتباط داشته و دارای کتاب جدید و شرح جدید می باشند.»

به این ترتیب روحی روشنی می‌گوید که پیامبران صاحب کتاب (اولوالعزم) وحی رویایی ندارند. و به این وسیله به دنبال اثبات توجیه خود درباره حدیث لا نبی بعدی و آیه شریفه خاتم النبیین می باشد، تا بگویند منظور از ختم نبوت، ختم وحی رویایی است. حال آن که در آیه ای که ذکر شد، این استدلال به وضوح در تعارض با کلام خداوند می باشد.

 

توجه به این نکته خالی از لطف نیست که بهاءالله در کتاب ایقان  خود، نبوت را اعم از رسالت در نظر می گیرد. حال آن که در این فرض، به وضوح، عبارت خاتم النبیین، خبر از پایان رسالت نیز می دهد؛ چرا که هر رسولی، نبی نیز می باشد و با اتمام نبوت، رسالت نیز خاتمه می یابد.

از این رو نویسنده نشریه‌ی خاتمیت، برای رهایی از این تناقض می‌گوید:

بهاءالله  برای رفع شک، حقیقت را  نگفته است و نبوت را اعم از رسالت گرفته‌ است.

این عبارت بدین معناست که بهاءالله، نبی را اعم از رسول نمی‌داند اما به علت اینکه مخالفانش خلاف این عقیده (اعم بودن نبی) را نمی‌پذیرند، این جمله را در ایقان نوشته است.

روحی روشنی، در جای دیگر می‌گوید که اطلاق نبی بر تمام انبیا مجاز است و غلط مشهور می باشد. حال آن که همان طور که در آیات پیشین مشاهده شد، اطلاق نبی بر تمام انبیا، امری است که قرآن به آن صحه می گذارد و در روایات متعدد نیز مورد تأیید قرار گرفته است.

 



کلام آخر

از دیدگاه بهائیت، تفاوت نبی و رسول در اینجاست که نبی به معنای پیامبریست که تابع شریعت پیامبر دیگری است و رسول به معنای پیامبر اولوالعزم می باشد. پیروان بهاء بر این اساس تصور می کنند که آیه خاتم النبیین، صرفاً نشان دهنده‌ عدم ظهور پیامبران تابع بوده و پیامبران اولوالعزم را در بر نمی گیرد. این در حالیست که بر اساس آیات قرآن و معنای لغوی نبی، این واژه به معنای کسی است که بر او وحی می شود. افزون بر این، واژه نبی در قرآن، آشکارا هم در رابطه با پیامبران مستقل و هم پیامبران تابع شریعت پیامبری دیگر، بکار می رود. در این میان، بهاء ادعا می کند که این امر از آن رو صورت می گیرد که واژه نبی، اعم از واژه رسول است. بدین معنا که هر رسولی می تواند نبی باشد، اما هر نبی نمی تواند رسول باشد. حال آن که حتی وجود چنین استدلالی نیز نمی تواند راه را برای ادعای بنیان گذار بهائیت باز کند؛ چرا که اگر نبی، اعم از رسول باشد، با پایان نبوت، رسالت نیز به اتمام می رسد.

 

 

 

پی نوشت:

1- مختار صحاح

 

منابع:
  • امیرپور، علی، خاتمیت و پاسخ به ساخته‌های بهائیت
  • روحی روشنی، خاتمیت