خشونت دینی نتیجه ترکیب خشونت سیاسی و کج‌فهمی دینی

برگزاری کارگاه هنری طراحی کاریکاتور با موضوع کاهش خشونت در استان مرکزی
0

بازدیدها: 3

 

 

همه زمینه‌های ایجاد خوارج هم اکنون هم وجود دارد. آنها واکنش‌های خشن خود را نیز با فهم دینی توجیه می‌کنند. خشونت‌ دینی این گروه‌ها، محصول خشونت‌های استبدادی است که روح این‌ها را خشن کرده است. اما انسان باید رفتار خود را توجیه نماید. انسان می‌خواهد نسبت به محرومیت‌ های خود واکنش خشن نشان دهد و به دنبال توجیه دینی آن می‌رود و نتیجه آن داعش می‌شود.

 

به گزارش فاران نیوز،با حجت الاسلام و المسلمین دکتر «محمود شفیعی» عضو دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید قم در این‌باره به گفتگو نشستیم.

 

شفیعی اظهار کرد: ظهور اسلام در جزیرة العرب اتفاق افتاد. آن جامعه پر از نشانه‌های یک نوع زندگی نامساعد دنیوی بود. انواعی از خشونت‌ها و خون ریزی‌ها در آن جامعه وجود داشت. پیامبر (ص) در این جامعه تحول ایجاد کرد و توانست این جامعه خشن و تمدن نادیده را به یک جامعه مدنی معنوی تبدیل کند که شهرت و آوازه آنها در سطح جهان مطرح شد. ولی این وضعیت باقی نماند و بعد از وفات پیامبر (ص) انحرافاتی به وجود آمد و آن دستاورد بزرگ، با بحران‌های جدی روبرو گشت. این بحران‌ها سویه‌های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی داشت. یکی از این سویه ها بازگشت یک نوع بدبینی بود. قبل از آنکه پیامبر (ص) در جامعه ظاهر شود ما خشونتهای مذهبی داشتیم. به طور مثال یهودیان سه طائفه داشتند و هر سه طائفه جنگ داشتند.

 

عضو دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید قم ادامه داد: در درون جهان اسلام کسانی به نام دین وایمان به بدترین خشونت دینی مذهبی دست می زنند، تقابل به وجود آورده و خود را حق مطلق می دانند و همه کسانی را که مثل آنها نمی اندیشند را ترور کرده و از میان بر می دارند. نتایج این انحراف در زمان حضرت علی (ع) بروز بیشتری داشت.

 

استفاده ابزاری حاکمان از اسلام

 

شفیعی بیان کرد: عوامل متعددی سبب بروز این بحران در یک جامعه ایمانی متمدنانه می‌شود. مساله خشونت‌های سیاسی و مساله حکمرانی غیرانسانی که بعد از وفات پیامبر اکرم به وجود آمد در این شرایط پیچیده تاثیر جدی داشت. بعد از وفات پیامبر گرامی اسلام آن آموزه‌های آسمانی و نورانی که حضرت توانسته بود به کمک آن جامعه را تغییر دهد تحت تاثیر ثروت طلبی‌ها و قدرت طلبی‌ها قرار گرفته و محتوای اسلام تحریف شد. حکومت‌هایی به نام دین برقرار شد و فضائل عمیقی که یک حکومت اسلامی باید داشته باشه به حاشیه رفت. اسلام ابزاری در دست حاکمان جامعه شد. آنها تلاش نمودند اسلام و دین، به حاشیه رفته و تنها یک ابزار شود. عمق فرهنگی که باید اتفاق می‌افتاد لاغرتر و لاغرتر شده بود.

در زمان خلافت خلیفه سوم یک گروه و یک باندی به نام بنی امیه میدان دار حکومت اسلامی وهمه کاره حکومت اسلامی شدند. در چنین شرایطی این‌ها بر اساس منافع شخصی اسلام را مورد بهره برداری قرار داده و اجازه ندادند یک فهم مشترک عمیق بین مسلمانان تداوم داشته باشد.

 

وی اشاره کرد: آیه «فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِی الأَمرِ» می‌گوید مدیریت جامعه باید به یک مدیریت دسته جمعی تبدیل شود تا همه مسلمانان با هم گفتگو و شور داشته باشند و به یک فهم عمیق برسند. مردم از حالت استضعاف جامعه استبدادی خارج شوند. اما آنها مانع استمرار این نوع مدیریت شدند. این نوع مدیریت در جامعه انسان‌های بسیار شایسته و دین ورزی خردمندانه را نهادینه می‌کند. اما این نهاد دینی سست شده و مشارکت همگانی در زندگی دسته جمعی کنار گذاشته شد.

 

ظاهرگرایان دینی مانع اصلاح جامعه بودند

 

شفیعی تاکید کرد: دین فهمی جامعه در چنین شرایطی به شدت نقص پیدا کرد و ظاهری از دین در ذهن برخی باقی مانده و خشونت گسترش یافت. طبیعی است که در این شرایط غضب در برخی از انسان‌ها تقویت شده و این نیروی غضب وقتی با دین فهمی ظاهرگرایانه ترکیب می‌شود، جریان‌ها و گروه‌هایی را به وجود می‌آورد که نتیجه آن در دوره حکومت حضرت علی(ع) ظاهر شد. چرا که این افراد، زمینه‌ای برای فهم یک زندگی برتر در زندگی اقتصادی و دینی نداشتند. حضرت هم می‌خواهد تحول ایجاد کند، اما نمی تواند به کسانی که در یک بازه طولانی به ظاهرگرایی دچار شده‌اند فهم دینی و خردورزی بیاموزد و مسیرهای درستی که حضرت طی کرد تا بتواند آشفتگی‌ها را ترمیم کند به نتیجه منتج نشد.

لذا بحران‌هایی که نطفه آن پیشتر بسته شده بود و یکی از آن‌ها فتنه قتل عثمان بود استمرار یافت. در مدینه دیگ جوشانی به وجود آمده بود که مردم نمی توانستند در آنجا زندگی کنند. جنگ‌هایی که زمان حضرت به وجود آمد ادامه بحرانی بود که قبلا شروع شده بود. این جنگ‌ها محصول آن انحرافات است.

 

یکی از این انحرافات همان بدبینی خوارجی بود که منجر به جلوگیری از شکست معاویه شد. این ظاهرگرایان نگذاشتند حضرت به خواسته خود برسد و نهایت هم این موضوع به شهادت حضرت منجر شد.

 

علائق سیاسی نامشروع خشونت دینی را گسترش می‌دهد

 

عضو دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید اضافه کرد: علائق سیاسی نامشروع در جامعه بعد از پیامبر (ص)، خشونت‌های جاهلی را گسترش داد و مساله دین فهمی را، با مشکلات جدی روبرو ساخت. مردم در شرایط مناسب نتوانستند درباره دین گفتگو کرده و فهم عقلانی از دین به دست بیاورند. برخی تحت تاثیر فریب قرار گرفتند. خشونت‌ها با این نوع دین فهمی ترکیب و نتیجه آن خوارج شد. جریان خوارج بعد از آن نیز گسترش یافت و امروزه هم در دنیای اسلام شاهد آن هستیم. این تفکر ترکیب خشونت سیاسی، با بدفهمی دینی است. نتیجه این ترکیب خشونت دینی است. ریشه این خشونت‌ها حکومت‌های خرد ستیزانه‌ای بود که بعد از حضرت رسول (ص) به وجود آمد و جامعه را از یک طرف خشن و از سوی دیگر فهم عمیق دینی را تعلیق نمود.

 

استبداد سیاسی امروز، ریشه در انحرافات صدر اسلام دارد

 

شفیعی افزود: در زمانی که عده ای از شورشیان انقلابی علیه عثمان اقدام کردند، حضرت علی علیه السلام را نزد عثمان فرستادند. حضرت با عثمان صحبت کرده و از گذشته او تجلیل می‌کند که مسلمان و از یاران پیامبر شده است. بحث را به اینجا می‌کشاند که من دو نوع رهبر را معرفی می‌کنم. رهبر عادل که عاقبت به خیر می‌شود و بدترین حاکمان نیز بدترین وضعیت را دارند. می‌گوید من آمده‌ام که هشدار بزرگی را به شما بدهم و این پیشگویی پیامبر است. من نگران این هستم که شما حاکم و امام مقتولی باشی که وقتی به قتل می‌رسد فتنه عمیقی در جامعه اسلامی به وجود می‌آید که به واسطه آن مرز حق و باطل به هم می‌ریزد و این تا قیامت ظهور پیدا می‌کند.

 

عضو دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید قم اظهار کرد: از ظهور اسلام خیلی گذشته است اما این تاریخ یک تاریخ محنت باری است. نتیجه آن بنی‌امیه و مستبدان دیگری است که در جهان اسلام حکومت کردند. آنها، آن شیوه اسلامی و اخلاقی را که توسط حضرت رسول صلی الله در جامعه پایه گذاری شد را به تدریج از حافظه مسلمانان حذف کرده و کار به جایی رسید که بیعت ظاهری را هم رها کرند و مشروعیت حکومت را فقط به زور و غلبه قدرت گره زدند. لذا در جهان اسلام ما یک نوع حکمرانی اسلامی که جنبه اسلامی و عقلانی داشته باشد را نداشتیم. همیشه استبداد سیاسی بر مسلمانان چیره شده است.

 

همه زمینه‌های ایجاد خوارج همچنان وجود دارد

 

وی عنوان کرد: در شرایط جدید تاریخی که جهان تغییر پیدا کرده و عصر جدیدی به وجود آمده است و تجدد به لحاظ فکری و اجتماعی و فرهنگی غلبه پیدا کرده و مسلمانان هم در پرتو زندگی جدیدی قرار گرفته‌اند، مهم است که ببینیم آیا امکانات بالفعل اینها برای تغییر دادن جامعه خودشان و مناسب کردن زندگی خودشان چه چیزی است. متاسفانه وضعیف مناسبی در کشورهای اسلامی نداریم. تجدد آمد اما امکاناتی که مسلمانان بتوانند خود را با شرایط جدید وفق دهند وجود نداشت، لذا مشکلات آنها افزایش یافت.

یعنی غیر از ظلم و ستم استبداد از درون که از قبل وجود داشت، ظلم و ستم استبدادگران بیرون هم اضافه شد و مساله مدیریت سیاسی غیرعقلانی که زمینه ساز خشونت‌ها و افراط گرایی‌های بعدی می شود همچنان وجود دارد. وضعیت کج فهمی دینی هم تداوم دارد. یعنی همه زمینه‌های ایجاد خوارج هم اکنون هم وجود دارد. آنها واکنش‌های خشن خود را نیز با فهم دینی توجیه می‌کنند. خشونت دینی این گروه‌ها، محصول خشونت‌های استبدادی است که روح اینها را خشن کرده است. اما انسان باید رفتار خود را توجیه کند. انسان می‌خواهد نسبت به محرومیت‌های خود واکنش خشن نشان دهد و دنبال توجیه دینی آن می‌رود و نتیجه آن داعش می‌شود.

انتهای پیام

منبع: ادیان نیوز