بازدیدها: 16
تشکیلات بهائیت علت ساخت مقبره جدید عبدالبها در شهر عکا و انتقال بقایای جسد عبدالبهاء به آنجا را، تعلق خاطر وی به این شهر، خدمت به مردمانش و شناسایی اش در آن شهر عنوان کرد. این در حالی است که عبدالبها به عکا تعلق خاطری نداشته، به جای مردم به اشغالگرانش کمک کرده و تا آخر عمر عقاید خود را مخفی می داشته است.
به گزارش فاران نیوز، نه تنها وصیتی از عبدالبها بر دفنش در شهر عکا وجود ندارد بلکه در بهائیت همواره با لقب مذموم بزرگ ترین زندان از عکا یاد شده است. عبدالبهاء به جای خدمت به مردم عکا به اشغالگران کمک کرده و عقاید خود را تا پایان عمر در نواحی فلسطین مخفی نگه داشت.
تشکیلات بهائیت درباره بیان علت ساخت آرامگاهی مستقل و انتقال بقایای جسد عبدالبها از شهر حیفا به مقبره جدید در عکا عنوان مرده است: «حضرت عبدالبهاء چندین دهه ساکن عکا بودند. ایشان به عنوان یک زندانی و یک تبعیدی همراه با پدرشان، حضرت بهاءالله وارد این شهر شدند. با وجود وقایع ناگوار و سختیهایی که در عکا متحمل شدند، این شهر را خانه خود می پنداشتند و خود را وقف خدمت به مردمانش به خصوص فقرای آن کردند. با گذشت زمان ایشان در سراسر منطقه شناخته شدند و مورد احترام قرار گرفتند.»(۱)
اما در نقد و بررسی دلیل تشکیلات بهائیت برای ساخت مقبره جدید و انتقال بقایای جسد عبدالبها به آن، می گوییم:
اول، تشکیلات بهائیت در بیان علت انتقال بقایای جسد عبدالبها به عکا، علاقه و تعلّق خاطر او به این شهر را برجسته کرد. این در حالی است که برخلاف این ادعا پیشوایان بهائی به کلی از این شهر خاطره خوبی نداشته و در گفتار و متون خود، از تبعیدگاه شان یعنی شهر عکا، با تعبیر «سجن اعظم» یعنی بزرگ ترین زندان، یاد کرده اند. به عنوان نمونه عبدالبهاء نوشته است: «دو بار به نفی بلاد بلغار گرفتار گشت و بعد از مدتی در سجن اعظم (بزرگ ترین زندان) قرار یافت و قریب بیست و پنج سال در آن زندان مظلوم آفاق گشت.»(۲)
حتی با فرض اینکه عبدالبها به عکا تعلق خاطر می داشت، آیا نباید در زمان حیاتش به دفن شدن جسدش در عکا کوچک ترین اشاره ای می نمود؟ در حالی که نه تنها اشاره ای به دفن شدنش در عکا نکرده، بلکه حتی در کتاب الواح وصایای خود هم دو مرتبه از عکا با تعبیر سجن اعظم (بزرگ ترین زندان) یاد کرده است.(۳)
خیانت به مردم عکا
دوم، تشکیلات بهائیت در بیان علت دیگری برای انتقال بقایای جسد عبدالبهاء به شهر عکا ادعا کرد که او، عمر خود را صرف خدمت به مردمان و فقرای این شهر کرد. در حالیکه که عبدالبهاء در خیانتی بزرگ به این نواحی، بلکه به عثمانی و حتی جهان اسلام، با تأمین آذوقه ارتش مهاجم انگلیس، زمینه اشغال شدن این شهر را فراهم ساخت. چنانچه «لیدی بلامفیلد» در کتابی که به تأیید و تصویب رهبران بهائی رسیده، به بخشی از نقش تدارکاتی عبدالبهاء برای نیروهای مهاجم انگلیسی در اشغال نواحی فلسطین اشاره کرده است:
«مقدار زیادی از این گندمها در مخازنی انبار شدند. وقتی قشون انگلیس وارد حیفا شد، کارپردازی ارتش آنها از لحاظ آذوقه مواجه با اشکالات بود. افسر مربوطه برای مشورت به سرکار آقا (عبدالبهاء) مراجعه کرد و اخیرالذکر جواب داد ما گندم داریم. افسر مزبور در کمال تحیر سؤال کرد: آیا برای ارتش انگلیس هم دارید؟ عبدالبهاء جواب داد: من برای ارتش انگلیس هم گندم دارم»(۴) و از این طریق آذوقهی ارتش مهاجم انگلیس در آن نواحی فراهم گردید.» بنابراین بزرگ ترین خدمت عبدالبهاء نه به مردم این شهر، بلکه به اشغالگران نواحی فلسطین بوده است.
ناشناخته بودن عبدالبهاء
سوم، تشکیلات بهائیت در انتها مدعی شد که عبدالبهاء با گذشت زمان، در عکا شناخته شده و مورد احترام قرار گرفت. اما بر خلاف این ادعا، عبدالبهاء تا پایان عمرش هم در منطقه فلسطین شناخته نشد و همواره خود را مسلمان جا می زد. تا جایی که ولی امر بهائیت اعتراف کرده که عبدالبهاء تا آخرین جمعه عمرش در نماز جماعت مسلمانان شرکت می کرد: «و در آخرین جمعهی توقف مبارکش در جهان ناسوت، با وجود خستگی و ضعف فراوان، جهت ادای صلوة ظهر در جامع مدینه (مسجد جامع شهر)، حضور به هم رسانید.»(۵) این در حالی بود که بهائیت نماز اسلامی را نسخ شده و نماز به جماعت را حرام می دانست.(۶)
بنابراین برخلاف علت هایی که تشکیلات بهائیت برای انتقال بقایای جسد پیشوای خود عبدالبهاء به شهر عکا بیان کرده، تنها دروغ تشکیلات بهائی، خیانت عبدالبهاء و مرموزی او به چشم می خورد.
پینوشت:
۱. سرویس خبری تشکیلات بهائی، عنوان خبر: آغاز پروژهای تاریخی: پیریزی آرامگاه حضرت عبدالبهاء شروع شد، 23 دی 1398.
۲. عباس افندی، مکاتیب، ج 2، ص 265-264.
۳. عباس افندی، الواح وصایا، صص 3-2.
۴. The Chosen Highway، Lady Blomfield, George Ronald Pub, 2007, P 210.
۵. شوقی افندی، قرن بدیع، کانادا (انتاریو): مؤسسه معارف بهائی، ترجمه نصرالله مودت، 149 بدیع، ج 3، ص ۳۱۸.
۶. ر.ک: حسینعلی نور