دین یا عقل و علم!

0

بازدیدها: 8

یکی از تعالیم دوازده گانه بهائیت، مطابقت دین با علم و عقل است.

قطعا علم، عقل و دین از یک منبع واحد، یعنی خداوند سرچشمه می گیرند. بنابراین اشتباه است که بگوییم، علم یک چیز می گوید و دین چیز دیگری. و باید تطابق کامل بین علم و دین وجود داشته باشد.

عبدالبهاء (از رهبران فرقه بهائیت) در اینباره می گوید:

«دیگر آنکه دین باید مطابق با عقل باشد، مطابق با علم باشد، زیرا اگر مطابق با علم و عقل نباشد، اوهام است. خداوند قوه عاقله داده تا به حقیقت اشیاء پی ببریم و حقیقت هر شیء را ادراک کنیم. اگر مخالف علم و عقل باشد، شبهه ای نیست که اوهام است.» (خطابات عبدالبهاء، ج2، ص219)

آیا ادعای عبدالبهاء صحیح است؟

این حقیقت مورد تأیید است که دین و علم از منبع واحدی سرچشمه گرفته اند، زیرا علم یکی از صفات الهی و دین نیز از ناحیه ذات خداوندی نازل شده است. اما ذکر 2 نکته ضروری است:

  • بنا به نظر دانشمندان در رشته های مختلف، هنوز بسیاری از رازهای خلقت برای انسان، سر به مهر و غیر قابل دسترسی است. و هنوز راه زیادی برای بدست آوردن علم الهی وجود دارد.
  • ضمن اینکه دانسته های کنونی ما نیز، گاه و بی گاه مورد تردید و یا انکار واقع می شوند. و ناقص و گاها اشتباه می باشند.

بنابراین نمی توان گفت دین باید با علم موجود مطابقت داشته باشد.

به همین دلیل صحبت عبدالبهاء که می گوید: «اگر دین مطابق با علم نباشد، اوهام است»، اشتباه می باشد.

در اصلاح جمله او می توانیم بگوییم: هر دینی با قواعد مسلم و تردید ناپذیر علم تعارض داشت، جز خرافه و اوهام چیز دیگری نیست.

سخنان عبدالبهاء از ادعا تا واقعیت

با بررسی فرقه بهائیت متوجه می شویم که:

  • مدعی پیامبری این فرقه بر خلاف قواعد ثابت و مسلّم ادبی سخن می گوید و می نویسد!

سخنانی که حسینعلی بهاء (مؤسس فرقه بهائیت) به عنوان «آیات منزله» به مناطق مختلف می‌فرستاد، گاهی با یکدیگر اختلاف و تفاوت داشت و دارای اشتباهات صرفی و نحوی فراونی بود. به همین دلیل، مورد نقد و اعتراض قرار می‌گرفت. به ناچار بهاء و پسرش عبدالبهاء، به اصلاح آنها می‌پرداختند و وحی خدایی را – به ادعای خودشان – تکمیل و اصلاح می‌کردند!

«بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه – من دون مطابقه و مقابله– به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظة آن که معرضین را مجال اعتراض نماند مکرر در ساحت اقدس (در حضور بهاء) قرائت شد و قواعد قوم (احکام صرفی و نحوی) در آن اجراء گشت.» (اسرار الآثار، تألیف اسدالله مازندرانی، ص 93 (مؤسسة ملی مطبوعات امری، 129 بدیع)

  • بهاءالله بر خلاف نظر همه دانشمندان معتقد است مس، پس از هفتاد سال به طلا تبدیل می شود!!

«مثلا در ماده نحاسی (مس) ملاحظه فرمایید که اگر در معدن خود از غلبه یبوست محفوظ بماند، در مدت هفتاد سنه به مقام ذهبی (طلا) می رسد. اگر چه، بعضی خود نحاس را ذهب می دانند! که به واسطه غلبه یبوست مریض شده و به مقام خود نرسیده.» (ایقان، ص410، بند165)

در اینجا، داوری را به عهده شیمی‌دان‌های بهایی می‌ گذاریم که به خوبی می دانند، در واقع جرم اتمی مس و طلا، چه مقدار از یکدیگر فاصله دارند، و می‌دانند که هرگز ماده مسی در معدن طبیعی خود، به طلا تبدیل نخواهد شد.

این تعلیم بهائیت مانند بقیه تعالیم ایشان، دارای فاصله بسیار، بین حرف تا عمل است.

(برگرفته از کتاب در جستجوی حقیقت، علیرضا روزبهانی بروجردی)