Visits: 7
فرقه های صوفیه با آموزه های انحرافی شان نقش بسزایی در رواج تفکرات کفرآمیز در جوامع اسلامی دارند. توحید ناب و اصیلی که شریعت اسلامی همیشه منادی آن بوده و پیشوایان دینی با تبعیت از رهبران آسمانی تشیع مروج و مبشران هستند که در آیین یهود و مسیحیت به لحاظ تحریفات صورت گرفته به تدریج با شرک و الحاد آمیخته شده است.
مسلکهایی که متاسفانه به لحاظ اغراض دنیایی، سیاسی و مادی با واژه «دین» معرفی میشوند. همه و همه به نوعی دچار الحاد و کفر در اعمال و باورهایشان شدند. فرقههای صوفیه از این خسران زدگی فرقهای بی نصیب نبوده است. دعاوی کفرآمیز مشایخ فرقههای صوفیه که از خود بزرگ بینی و ناخالصی ایمان و ایقانشان سرچشمه میگیرند، مسیر اعتقادی مریدانشان را منحرف کردند. آنها همراه خودشان دراویش را هم گرفتار وهم و خیالات انحرافی کردهاند.
ادعای خدایی
به عنوان نمونه در مکتوبات منسوب به جنید بغدادی آمده است: زیر جبه من غیر از خدا نیست. وی بر این باور است صوفی به مقامی می رسد که روح وی به طور کامل به خدا پیوسته و با او یکی میشود این، زمانی اتفاق میافتد که شخصیت بشری خود را در ذات الهی فنا و نابود سازد. از بایزید بسطامی نقل شده است: من خدایم، معبودی جز من نیست پس مرا پرستش کنید.
این قبیل اظهارات کفرآمیز در احوالات مشایخ فرقههای صوفیه به کثرت مشاهده میشود که از بیان آن در این مجال خودداری میکنیم. این چنین اظهارات الهادی با توحید اسلام ناب محمدی هیچگونه تناسب و سازشی ندارد. چنین اباطیلگویی هایی که متاسفانه در اذهان و لسان مدیران رواج پیدا کرده است از نظر شریعت اسلام ناب محمدی به شدت مذموم است. و گوینده آن مورد لعن بوده و حتی محکوم به کفر خواهد شد.
امروز روسای فرق تصوف به شیوههای مختلف، سعی میکنند که ننگ کفر گویی های مشایخ فرقه را از دامن آنان پاک کنند. آنها با سوءاستفاده از مفاهیم علمی، کلامی و هر طریقی که ممکن باشد آن را توجیه و کتمان میکنند. مریدان به ظاهر باسواد و تحصیلکرده وابسته به فرقههای صوفیه تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا باورهای کفرآمیز مشایخ صوفیه را با مضامین ناب عرفان اسلامی و تاریخ اسلام آمیخته کنند. تا در نهایت راه تشخیص و تمیز این انحرافات کفرآمیز برای عموم مردم امکانپذیر نباشد.
انتهای پیام
منبع: رهپویان هدایت