بازدیدها: 5
برخی معتقد هستند که رفتار پولس در چهارچوب تورات و سایر کتب انبیا (عهد قدیم) است. ولیکن بعضی دیگر معتقدند که او با یهودیت در تقابل است. بیشتر آگاهی ها درباره زندگی پولس از نوشته های کتاب اعمال گرفته شده است. کتاب پولس در مورد زندگی خویش در کتاب غلاطیان آمده است. با این حال درباره زندگیاش پیش از گرویدن به مسیحیت اطلاعات جامعی در دست نیست و اختلافهایی میان نظر تاریخ نگاران هست.
پولس که در انجیل گاهی سولس هم نامیده شده در شهر طرسوس در کیلیکیه که در ترکیه امروزی قرار دارد در حدود سال پنجم میلادی در خانوادهای یهودی فریسی زاده شد. وی پس از کارمندی نام یونانی پولس که به معنی کوچک است را به جای نام عبری شائول برگزید. پولس، زبان یونانی و رومی را آموخت و با نوشته های شناخته شده ادبیات باستانی یونان آشنا شد. وی حرفه چادردوزی را آموخته بود و چندین سفر نیز به اورشلیم داشت. وی در اورشلیم از گملئیل بن هیلل که یکی از مراجع مهم سنهدرین بود علوم دینی و تلمود را آموخت. نخست به نام دین یهود به مبارزه شدید با مسیحیت پرداخت و در اورشلیم بسیاری از مسیحیان را کشت.
مسیحیان معتقدند پل قدیس در سال ۳۶ میلادی در راه دمشق تغییر مذهب داده و به مسیحیت ایمان آورد. کلیسای انگلستان و کاتولیکهای رم برای بزرگداشت این رویداد هر سال، روز ۲۵ ژانویه را به عنوان عید تغییر مذهب سنت پل جشن میگیرند. روز پل قدیس از اعیاد بزرگ آیین مسیحیت محسوب نمیشود. در دانشنامه کاتولیک آمده که این روزها خاستگاه نسبتاً جدیدی دارد و احتمالاً در اصل به خاطر یادبود انتقال جسد پل قدیس از رم به زادگاهش در تقویم ثبت شده است. هفته نیایش برای وحدت کلیسا در روز عید پل قدیس به پایان میرسد.
تغییر مذهب پولس به مسیحیت
بنا به روایت خود او در انجیل در یکی از سفرها در حدود سال ۳۱ تا ۳۶ پس از میلاد در جاده دمشق و شبانگاه شخص «عیسای مسیح» بر او ظاهر شد. مسیح او را به نام عبری اش خطاب کرد و این جمله را به او گفت «شائول شائول چرا مرا آزار می رسانی؟» در ادامه مسیح شخصاً به او مأموریت داد تا سفیر خداوند برای غیر یهودیان باشد. مسیح همچنین به او گفت که بینایی اش را از دست خواهد داد و به او شخصی در مقصد راهش دمشق معرفی کرد تا به نظرش برود. پولس شگفت زده از این اتفاق فراطبیعی و در نابینایی کامل به آن شهر و ملاقات آن شخص مردی به نام حنانیا میرود و سپس بینایی اش را باز مییابد. بدین ترتیب پولس که یک یهودی بود به مسیحیت روی آورده و تغییر مذهب داد. یهودیان فرماندار دمشق را به دستگیری پولس واداشتند. بنا به روایت مسیحی پولس در میان سبدی از فراز دیوارهای شهر گذشت. چندی به عربستان رفت و به نام مسیح به تبلیغ پرداخت. برنا با دست موافقت به او داد و کلیسای اورشلیم را ترغیب کرد تا بشارت عیسوی را ابلاغ کند. پولس و برنابا در همکاری با یکدیگر به تبلیغ مسیحیت پرداختند.
در روایت پولس در غلاطیان آمده است که ۱۴ سال پس از تغییر دین دوباره به اورشلیم رفت. مشخص نیست که در این مدت چه اتفاقی افتاده است در پایان این زمان برنابا به یافتن پولس رفت و او را به انطاکیه آورد. در آنجا بود که برای اولین بار کلمه مسیحی به پیروان مسیح اطلاق شد و اولین سفر تبلیغی پولس از انطاکیه شروع میشود. در سفر تبلیغی اول بر طبق کتاب اعمال، پولس و بارناوا و مرقس از انطاکیه به سمت قبرس حرکت میکنند. سپس مرقس از آن دو جدا میشود. پولس و برنابا به شهر دیگری که آن هم انطاکیه بود میروند (انطاکیه پسیدییا). همچنین در چند شهر دیگر نیز در همان مناطق تبلیغ کرده و به انطاکیه بازمیگردند. بیشتر تاریخ نویسان معتقدند که دیداری مهم در اورشلیم بین پولس و کلیسای اورشلیم در سال ۴۸ تا ۵۰ صورت گرفت. این اتفاق در اعمال ۱۵:۲ نوشته شده است.
علیرغم توافق به دست آمده در شورای اورشلیم، پولس می گوید که چگونه به دلیل عدم تمایل پطروس به صرف یک وعده غذایی با مسیحیان غیر یهودی در انطاکیه به دلیل عدم پایبندی دقیق آنها به آداب و رسوم یهودیان، علناً با پطروس وارد نزاع میشود، که بعضا این نزاع «واقعه انطاکیه» نامیده می شود.
درباره نتیجه نهایی این حادثه بین طرفداران و مخالفین پولس اختلاف نظر وجود دارد. دائرالمعارف کاتولیک در طرفداری از پولس نظر میدهد که وی در این بحث پیروز شد. با این حال خود پولس هرگز از پیروزی نام نمیبرد. کتاب «از عیسی تا مسیحیت» اثر مایکل وایت نتیجه مخالفی را به دست میآورد. به نظر او مشاجره با پطروس برای پولس کاملاً یک ناکامی سیاسی بود. پس از این واقعه پولس خیلی زود انطاکیه را ترک کرد و دیگر هرگز برنگشت. نکته دیگری را که برای قضاوت باید در نظر داشت این است که منبع اصلی واقعه انطاکیه نامه خود پولس به غلاطیان است که او به تنهایی خود را پیروز این مباحث اعلام کرده.
بعضی معتقد هستند که رفتار پولس در چهارچوب تورات و سایر کتب انبیا (عهد قدیم) است. ولی بعضی دیگر معتقدند که او با یهودیت در تقابل است. دیدگاه پولس باعث سرعت گرفتن جدا شدن کسانی که این را قبول کرده بودند از یهودیت شد. او معتقد بود که ایمان داشتن به مسیحیت تنها مسئله مهم در رستگاری برای یهود و جنتیل است. معمولاً از نوشتههای او در عهد جدید (رساله های مذکور در بخش فوق) این طور برداشت میشود که جنتیل هایی (غیر یهودیانی) که این را قبول میکنند احتیاج به تبعیت از قوانین یهودی ندارند. این البته یک برداشت از نوشتههای او است که آن را در تقابل با رعایت تورات میبینند.
اما دیدگاهی دیگر نیز در مورد نوشته های پولس وجود دارد. در مقابل گروهی که نوشته های پولس را تقابل کامل با تورات (شریعت یهود) می دانند، گروه دیگر از نوشتههای پولس اینطور برداشت میکنند که او در تقابل با «آداب و رسوم یهودی» (که در کتاب تلمود توسط روحانیون یهودی نوشته شده و یهودیان آن را به قداست تورات میدانند) نوشته است، نه تقابل با تورات. از دیدگاه برخی منتقدان مسیحیت پولس علاوه بر تغییر مذهب دین مسیح را تغییر داده است. مسیحیان اما به رساله های پولس در کنار رسالههای سایر رسولان مسیح و انجیل اعتقاد کامل دارند و آنها را بخش دوم کتاب مقدس خود، عهد جدید مقدس میدانند (کتاب مقدس مسیحیان از دو بخش تشکیل میشود عهد عتیق «عهد قدیم و عهد جدید).
منتقدان پولس مانند لئو تولستوی معتقد بودند که پولس تعلیمات عیسی را تحریف کرده و عقیده تولستوی، پولس در انحراف مسیحیت اولیه از مسیر این نقش اصلی را داشت. به عقیده تام گولو پولس پیامبر دروغین بود که نمی خواست رومیها را مسیحی کند بلکه میخواست مسیحیان را رو میکند. عقیده او تام گولو پولس چندین ایده اصلی را وارد مسیحیت کرد آنها عبارتند از:
یهودستیزی .
الهیت عیسی.
تبدیل شدن نان و شراب به بدن و خون عیسی.
قربانی شدن عیسی به عنوان کفاره گناهان مردم.
مسیح بودن عیسی.
تاکید بر بهشتی بودن پادشاهی عیسی در مقابله با پادشاهی زمینی.
بزرگتر کردن قوم برگزیده تا هر کسی که عیسی را قبول کند شامل شود.
وابسته کردن رستگاری به باور عیسی و نه عمل و قوانین تورات.
ایجاد سلسله مراتب در کلیسا تا کنترل کلیسا را در دست گرفته و کنترل باور مردم را در اختیار داشته باشد.
با مطالعه کتابهای عهد جدید به این نتیجه میرسیم که اختلافاتی بین پولس و حواریون عیسی وجود داشته. در نگاه اول به نظر می رسد این اختلافات جزئی و زودگذر بوده ولی با مطالعه دقیق تر می توان پی برد که این اختلافات نه جزئی بلکه عمیق و عقیدتی بوده. کوچک نشان دادن این اختلافات می تواند به چند صورت باشد.
اول: این که طرفداران پولس (که امروزه شامل تمام کلیساهای کاتولیک و پروتستان و ارتدوکس میشود) و خود پولس سعی در پنهان کردن یا کوچک کردن آن اختلافات داشتند تا دیدگاهی را به وجود آورند مبنی بر اینکه گویا حواریون افکار و باورهای پولسی را تایید و آنان را می پسندیدند.
دوم: از میان ۲۱ نامه موجود در عهد جدید ۱۳ رساله آن به پولس تعلق دارد. حال آنکه مثلاً پطروس که اولین حواری و پیشوای اولیه آنها بوده و تنها دو رساله به او تعلق دارد.
سوم: تدادی از کتابهای عهد جدید تحت نظر پولس و به وسیله شاگردان وی نوشته شده است که از آن جمله کتاب اعمال رسولان است که نویسنده آن لوقا می باشد. لوقا نه حواری بود و نه از مسیحیان کلیسای اورشلیم تحت رهبری یعقوب، یا مسیحیان میانه رو تحت نظر پطروس. بلکه یک مسیحی پیرو پولس به شمار می آمد. بنابراین طبیعی است که نویسنده به جزئیات ریشهای آن نپردازد.
مرگ پولس
نهایتاً پولس پس از تعمید دادن عدهای از رومیان با هدایای (کمکهایی که جهت فشارهای اجتماعی که بر مسیحیان وارد میشد) گردآوری شده به اورشلیم رفت و تعداد زیادی از یهودیان برگرد او جمع گشته و ازدحام نمودند. به طوری که سربازان رومی به سختی موفق شدند و را از دست آنها نجات دهند و توقیف کنند. در این دستگیری او تقریبا دو سال در بازداشت بود. او فکر کرد چون نشان شهروندی روم را دارد و قبلاً هم با استفاده از همین نشان قیصر روم او را آزاد کرده بود این بار نیز اگر به آنجا رود آزاد خواهد شد. لذا خواست که او را برای محاکمه به روم بفرستند. این خواسته عملی شد. ولی بعد از اینکه به روم انتقال داده شد به مدت دو سال هم در آنجا به قید ملاقات آزاد زندانی کشید. سرانجام در زمان حکومت نرون به فرمان وی سرش را از تن جدا کردند. درباره سال کشته شدن پولس در منابع مختلف اجماع وجود ندارد چرا که تعدادی سال ۶۰ و بعضی ۶۴ و برخی نیز ۶۷ میلادی را مطرح کردهاند.
انتهای پیام
منبع: مفاز