بازدیدها: 29
همه انسانها دچار مشکلاتی در زندگی خود هستند و با تحمل سختی و صبر و خود سازی به زندگی معنوی دست می یابند اما نکته اینجا است که هیچ وقت اساتید معنوی واقعی در مقابل مشکلات شکست نمی خورند. آن ها سختی های زندگی را پله های رشد معنوی قرار می دهند ولی اکثر پدیدآورندگان شبه معنویت های جدید در سختی های زندگی شکست خورده و دچار یأس و نامیدی شده اند و مشکلات روحی و روانی برایشان پیش آمده است.
به گزارش فاران نیوز، یکی از ملاک های سنجش صحت یک مکتب، توجه به شخصیت پدیدآورنده آن است. مانند اینکه پدیدآورنده دین مسیحیت، شخصیتی فداکار، مردم دوست، زاهد و معنوی بود. یا اگر شخصیت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) را بررسی کنیم می بینیم شخصیتی متواضع، بی توجه به ثروت و مقام های دنیوی، راستگو(مُلقب به محمد امین)، امانت دار و… داشته است. با اینکه فردی «اُمی» بود مکتبش را مکتب دانش و علم معرفی کرده است. زندگی فردی و اجتماعی کاملاً متعادل داشته است تا بدانجا که الگوی رفتاری بسیاری از مردم شده است. در عرفان های نوظهور که مدعی ارائه راهکارهای معنوی و جایگزین ادیان هستند نکته بارزی که قابل توجه است، شخصیت خاص پدید آورنده آنان می باشد. بدین بیان که خیلی از اوقات، این افراد تعادل روحی و روانی نداشته اند. مثلا «پائولوکوئلیو» یکی از افرادی است که شبه معنویت جدیدی را در قالب رمان ترویج می کند و در بیمارستان روانی بستری شده است: «او(کوئلیو) زمانی در یک آسایشگاه یا بهتر بگوئیم در یک بیمارستان روانی بستری بود. و این مسئله نه فقط یک بار بلکه سه بار در سال های 1965، 1966 و 1967 میلادی اتفاق افتاده بود. محل بستری شدنش، آسایشگاه دکتر ایراس در (شهر) «ریو دوژانیرو» بود.»(1) یا اینکه این مدعیان دروغین معنویت دنبال ثروت و جایگاه های دنیایی هستند. مثلا «اوشو» یکی دیگر از سردمداران شبه معنویت های جدید در کودکی اوضاع نابسامانی از لحاظ خانوادگی و روانی داشت و در دوران کودکی زندگی فقیرانه ای را طی کرده است و بعد از اینکه فرقه خود را تأسیس می کند و اقبال به او پیدا می شود ثروت زیادی جمع می کند و زندگی اشرافی برای خود مهیا می کند. خلأ روحی و شخصیتی که بخاطر بی پولی و فقر ایام کودکی و جوانی در او شکل گرفته بود را با زندگی اشرافی می خواست جبران کند. «دبی فورد» یکی دیگر از مدعیان و نویسندگان کسب موفقیت و زندگی معنوی است که در سیزده سالگی بخاطر طلاق پدر و مادر ضربه روحی شدیدی به او وارد می شود و ده سال طول می کشد که این رنج را فراموش کند؛ آنگاه بعد از سال ها ازدواج می کند و سپس طلاق می گیرد. وی همچنین سیزده سال به مصرف دارو و مواد مخدر پرداخته است.
همه انسانها دچار مشکلات و سختی هایی در زندگی خود هستند و با تحمل سختی و صبر و ایثار به خودسازی و زندگی معنوی دست می یابند، اما نکته اینجا است که هیچ وقت اساتید معنوی واقعی در مقابل مشکلات شکست نمی خورند. آنها سختی های زندگی را پله های رشد معنویت قرار می دهند؛ ولی اکثر پدیدآورندگان و مدعیان شبه معنویت های جدید در سختی های زندگی شکست خورده و دچار یأس و نامیدی شده اند و مشکلات روحی و روانی برایشان پیش آمده است. بعضی به مواد مخدر و مشروبات الکلی و روابط نامشروع پناه برده اند و حتی به خودکشی دست زده اند(محمد علی طاهری در هنگامی که زندان بود، دست به خودکشی ناموفق زد) و مسئله اینجا است که بعداً همین افراد، این سبک زندگی ناموجه را به عنوان بخشی از زندگی هر فردی به رسمیت می شناسند و آن را نه تنها قبیح نمی دانند بلکه بعضی اوقات، رفتارهای نابهنجار را مقدس می شمارند. آیا کسی که شخصیت نامتعادل و ناهنجار داشته است و الان رفتارهای گذشته را رد نمی کند و آموزه هایش بر همان شخصیت غلط است، قابل تأیید است؟ اگر بپذیریم که اشتباهات گذشته را هم کنار گذاشته اند، نمی شود تاثیر این سبک زندگی غلط را بر روح و اندیشه و آموزه های فعلی آنان منکر شد.قطعاً انسان عاقل چنین افرادی را به عنوان الگو نمی پذیرد. در حالی که افراد دیگری که شخصیتی سالم و نمونه دارند آموزه های عقلانی و اخلاقی برای مردم ارایه می دهند و ترجیح با این افراد است.
پینوشت:
1. پائولو کوئلیو، ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد، ترجمه میترا میر شکار سیاهکل، انتشارات افراز، تهران، ص 25.
انتهای پیام
منبع: ادیان نت