شیخ احمد احسایی از منظر علمای شیعه

گروهی از پیروان شیخیه
0

بازدیدها: 352

شیخ احسایی و علمای هم عصرش

شیخ احمد احسایی موسس مکتب شیخیه در سال 1166 در منطقه احسای عربستان در خانواده ای که پیشینه سنی گری داشت به دنیا آمد.

از 20 سال اول زندگی او اطلاعات چندانی در دسترس نیست، اما پس از این دوره ی نامعلوم به عراق مهاجرت نمود و با شرکت در دروس برخی مشاهیر علمیِ آن زمان توانست علمیت خود را به حد اجتهاد برساند و اجازاتی را از مراجع وقت دریافت نماید.

دریافت این اجازه نامه ها در زمانی بود که شیخ هنوز تفکرات انحرافی خود را بروز نداده بود؛ لذا علمای عظام صرفا این اجازات را بنا به ظاهر آن روز شیخ صادر نمودند.

پس از سفرهای شیخ احمد احسایی به ایران و بروز انحرافات اعتقادیش، قاطبه علما در مقابل او ایستادند و مناظرات و گفتگو های بسیاری بین او و مرزبانان مکتب اهل بیت علیهم السلام در گرفت.

طبق گفته میرزا محمد باقر همدانی (موسس انشعاب شیخیه باقریه) در کتاب اجتناب صفحه 30 اسامی برخی علمای شیعه مخالف شیخ احمد به شرح ذیل است:

  • حاج ملا جعفر استرآبادی که کتاب حیات الارواح فی رد علی الشیخ احمد البحرانی و اتباعه را در رد شیخیه نوشته است.
  • ملا آقا دربندی (صاحب خزائن)
  • سعید العلمای مازندرانی
  • ملامحمد تقی برغانی (شهید ثالث)
  • شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر)
  • سید محمد مجاهد (صاحب مناهل)
  • سید مهدی طباطبایی (فرزند صاحب ریاض)
  • شیخ محمد حسین اصفهانی (صاحب فصول)
  • سید ابراهیم قزوینی
  • شیخ شریف العلما

علما و مراجعی که در طول تاریخ تشخیص سره از ناسره را وظیفه خود می دانستند و تمام عمرشریفشان را در مسیر جلوگیری از انحراف در مبانی فکری اسلام هزینه کرده اند نسبت به شیخ احمد احسایی مواضع تندی داشتند که نشان از عمق انحرافات این مکتب داشت چنانچه ملا محمد تقی برغانی معروف به شهید ثالث حکم به کفر شیخ احسایی داد.

مرحوم قاضی و شیخ احمد احسایی

در دوران های پس از شیخ احمد احسایی نیز علمای بسیاری به نقد او و انحرافات وی پرداختند که در ادامه به داستانی از مرحوم قاضی نقل می کنیم :

مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی، که خود فقیهی متبحر و عارفی بزرگ بود می گوید: «یک روز به حضرت آقا (مرحوم قاضی) عرض کردم: در عقیده‌ی شیخیه چه اشکالی است؟ آنها هم، اهل عبادت‌اند، اهل ولایت‌اند، به خصوص نسبت به امامان (علیهم السلام) مانند خود ما، بسیار اظهار محبت و اخلاص می‌کنند و فقهشان هم، فقه شیعه است و کتب اخبار را معتبر می‌دانند و به روایات ما عمل می‌نمایند، خلاصه هر چه می‌خواهیم بگردیم و اشکالی در آنها از جهت اخلاق و عمل پیدا کنیم، نمی‌یابیم».در مقابل، مرحوم قاضی آن لحظه اظهار نظر نکردند و تنها فرمودند: «فردا شرح زیارت جامعه‌ی کبیره شیخ احمد احسائی را بیاور». در واقع ایشان می‌خواستند، با ارائه‌ی دلیل و مدرک، نظرشان را راجع به احسایی بفرمایند و چه چیزی بهتر از آثار علمی ایشان، که بیان کننده‌ی عصاره‌ی افکار وی است.

آیت الله قوچانی می گوید: «من فردا شرح زیارت او را، خدمت آن مرحوم بردم و ایشان به من فرمودند: بخوان، من قریب یک ساعت از آن، قرائت کردم. سپس استاد فرمودند: بس است، حالا برای شما ظاهر شد، که اشکال آن در چیست؟ اشکال آن در عقیده‌شان است.»

جالب اینکه مرحوم قاضی، شرک را بزرگ‌ترین انحراف اعتقادی احسایی معرفی می‌کند و می‌فرماید: «این شیخ در این کتاب، می‌خواهد اثبات کند که: ذات خدا دارای اسم و رسمی نیست و آن مافوق اسماء و صفات اوست و آن‌چه در عالم متحقق می‌گردد، با اسماء و صفات تحقق می‌پذیرد، و آنها مبدأ خلقت عالم و آدم و مؤثر در تدبیر شئون این عالم می‌باشند در بقاء و ادامه حیات، آن خدا اتحادی با اسماء و صفات ندارد و اینها مستقلاً کار می‌کنند و عبادت انسان به سوی اسماء و صفات خداوند صورت می‌گیرد، نه به سوی ذات او، که در وصف نمی‌آید و در وهم نمی‌گنجد. بنابراین شیخ احسائی خدا را مفهومی پوچ و بدون اثر، خارج از اسماء و صفات می‌داند و این شرک است.» (روح مجرد 426)

مرحوم آیت الله بروجردی و شیخ احمد احسایی

مرحوم فلسفی آنگونه که در کتاب خاطراتش می گوید ایرادهایی را که علمای شیعه بر شیخیه وارد کرده بودند، در ۲۵ سؤال خلاصه کرده و به ابوالقاسم ابراهیمی، چهارمین سرکرده‌ی شیخیه‌ی کرمان، می‌دهد و از وی می‌خواهد که پاسخی صریح، کوتاه و شفاف دهد.

ابراهیمی نیز سؤالات را دریافت و بعد از مدتی به آنها پاسخ می‌دهد. مرحوم فلسفی سؤال و جواب‌ها را خدمت آیت‌الله بروجردی (رحمه‌الله) می‌برند و ایشان بعد از مطالعه می‌فرمایند: «ابراهیمی همان حرف‌های قبل را زده است و این جواب‌ها بر طبق روش امام صادق (علیه السلام) نیست.» (خاطرات و مبارزات حجة الاسلام فلسفى 386)

آیت الله مکارم شیرازی و شیخ احمد احسایی

از بین علمای معاصر نیز آیت‌الله مکارم شیرازی (حفظه‌الله) درباره‌ی شیخیه فرموده‌اند: «فرقه‌ی شیخیه دارای انحرافات فراوانی هستند و مشروعیت ندارند. در صورت امکان آنها را با زبان خوش، توأم با ادب و احترام، ارشاد کنید و اگر مؤثر نشد از آنها دوری گزینید و در جلساتشان شرکت ننمایید.» (استفتائات 4/500)

حاجی سبزواری و علامه حسن زاده عاملی و شیخ احمد احسایی

حکیم الهی حاجی سبزواری در بحث اصالة الوجود می فرماید: از معاصران ما برخی قواعد حکمت را قبول ندارند و به «اصالت وجود و ماهیت» قایل شدند و در بعضی از آثار خود آوردند که وجود منشأ کارهای خیر و ماهیت، منشأ کارهای شر است و همه این آثار، اصیلند. پس منشأ صدور آنها به طریقه اولی، اصیل خواهد بود. علامه حسن زاده آملی می فرمایند: شیخ احمد احسایی که قائل به اصالت وجود و ماهیت است و قواعد فلسفی را معتبر نمی داند، بدون آنکه متوجه باشد در گرداب ثنویت (و شرک) افتاده است که قائل به یزدان و اهریمن هستند و سهمی از توحید ندارند. (شرح منظورمه سبزواری 65/2)