شیخ محمود حلبی و دین در خدمت مشرک

0

بازدیدها: 10

در خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی‌اکبر مهدوی خراسانی، اشاره‌ای به دیدار با شیخ محمود حلبی شده است که در آن مخالفت‌های جدی با مواضع ایشان مطرح شده است. وی در این خصوص بیان می‌کند: 

در مناسبتی که به نظرم شورای حج بود، مرحوم شیخ محمود حلبی را بردند و در آن مراسم سخنانی گفته بود که جنبه دعا و حمایت از دستگاه را داشت که من و بقیه دوستان در منبر، حملاتی را علیه ایشان آغاز کردیم. خطیب گران‌قدر استاد فلسفی از همه ما و از آقای حلبی دعوت کرد و گفت: «طرح این سخنان در منبر صلاح نیست.» و درخواست کرد که این مسئله را در همان‌جا خاتمه بدهیم.

بنده به این مضمون از آقا حلبی سؤال کردم: شما چرا دعا کردی و از دستگاه حمایت نمودی؟ ایشان گفت: من می‌خواستم بچه‌های امام زمان یا شاگردان امام زمان (عج) را زیر ناودان طلای کعبه ببرم. گفتم: آخر این چه دینی است که شما بخواهید از کفر و شرک حمایت کنید که یک کسی می‌خواهد زیر ناودان طلا برود، این چه معنا دارد؟ در آن جلسه ایشان جوابی برای گفتن نداشت و به‌طور ضمنی اظهار ندامت کرد و ما هم گفتیم که اگر تکرار نشود، این قضیه را دیگر دنبال نکنیم.

یک‌بار دیگر هم ما با ایشان برخورد داشتیم. جلسه‌ای تشکیل شده بود، حاج مهدی عراقی و حتی عده‌ای از دوستان غیر معمم هم بودند که ایشان هم تنبه داده شود و هم می‌خواستیم که ایشان را داشته باشیم. خیلی بحث شد و موضوع در خصوص بهائیان بود. یک ‌وقت دستش زیر تشک رفت و چند اسم بیرون آورد. فلانی در گنبد کاووس بهائی بوده مسلمان شده، فلانی شاگرد بهائی بود برگشته و تا ده اسم را خواند. گفتم: جناب آقای حلبی! خیلی متاسفم. در همین مدت عبدالکریم ایادی پزشک بهائی مخصوص شاه کلید مملکت در دستش است و بهایی است، هویدا نخست‌وزیر بهایی است و خیلی از مقامات دستگاه را شمردم و بعد گفتم: شما یک برگی از درخت کندید اما این درخت را آب و کود دادید و ریشه‌اش را به عمق زمین بردید، شما خیال می‌کنید، دو دهاتی چه ارزشی دارند که برگشته‌اند، کلید مملکت دست دیگران‌ است.

بالاخره انجمن حجتیه راهش مشخص است، این‌ها می‌گفتند که برای زمینه‌سازی ظهور امام زمان (عج) باید فساد زیاد شود و درواقع او درخت بهائیت را با موضع‌گیری‌هایش آب داد. او از دستگاهی حمایت می‌کرد که بهائی می‌پروراند.

منبع: خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی‌اکبر مهدوی خراسانی، تدوین مهدی قیصری، 1395، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص، 117-119

انتهای پیام

منبع: روشنگر