ضرورت اعتقاد به مهدویت
بازدیدها: 20
ضرورت اعتقاد به مهدویت وقتی روشن می شود که درباره پرسش های زیر تأمل کنیم:
1. آيا مباحث مهدويت، كاربردي است و يا صرفاً تئوري و حاشيهاي است؟
2. آيا بحث از مهدويت و مسائل آن نياز بشر امروز است و ميتواند به انتظارات او پاسخ دهد؟
3. اعتقاد به مهدويت چه تحولي در زندگي انسان مسلمان ايجاد ميكند؟
و …
موضوع موعود يا مصلح كل، نظريه و انديشه اي نيست كه در طول زمان در اذهان پديد آمده و براي تسكين دردها و ايدهاي براي دلداري مظلومان باشد.
بلكه هويت شيعه است كه با توجه به آيات و روايات ميتوان به ضرورت آن پي برد.
ضرورت اعتقاد به مهدویت
«اعتقاد» بنيان اصلي زندگي است؛ يعني، آنچه را كه انسان در ميدان عمل انجام ميدهد، بيترديد به ساختار اعتقادي او بر ميگردد. از اين رو اگر انسان داراي اعتقاد صحيح و مستحكم باشد، در صحنه عمل گرفتار لغزش و دو دلي نخواهد شد. مهمترين چيزي كه اعتقاد درست شكل ميدهد، معرفت امام است.
با تحصيل معرفت ميتوان به اين نتيجه رسيد كه؛
- امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) تداومبخش امامت ائمه هدي(عليهم السلام) ميباشند
- او واسطه فيض الهي، خاتمالاوصياء و مظهر رسول خدا است
- امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) طريق معرفت به آفريدگار است؛ چنان كه در روايات، راه معرفت خدا و اوصاف او، شناخت اولياي خدا و امامان معصوم دانسته شده است.
- اينان مظهر اسماي الهياند و شناخت درست آنان، ميتواند طريق معرفت خدا باشد.
احادیث درباره ضرورت اعتقاد به مهدویت
شيعه و [سنّي] از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل كرده اند: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية.»1 هر كس بميرد و حال آنكه امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است».
در برخي از دعاها مأمور شده ايم تا خواهان توفيق معرفت امام باشيم:
«اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني.»2
خدايا حجّت خود را به من بشناسان، اگر حجّت خود را به من نشناساني، از دينم گمراه خواهم شد.
آيا با وجود اين همه آثار، نبايد به شناخت امام(عجل الله تعالي فرجه الشريف) پرداخت و ابعاد وجود مقدس حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را بهتر شناخت؟
چگونه ميتوانيم نسبت به او شناخت صحيح و درستي نداشته باشيم؟
در حالي كه آن حضرت در عصر غيبت نيز، از فيض الهي خويش، مردم را محروم نميكند، و همه ما مشمول [فيوضات] امامت او هستيم.
——————————————–
1. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 409، ج 9 و قريب به اين مضمون ر.ك: صحيح بخاري، ج 5، ص 13، صحيح مسلم ج6، ص 21 و 22. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 155.
2. اصول كافي، ج 1، ص 337 و كمال الدين، ج 2، ص 343