بازدیدها: 25
عرفان های نوظهور که غالباً رنگوبوی فریبندهای به خود میگیرند، با وعده رهایی سریع، آرامش درونی زودهنگام، و اتصال به حقیقت وجودی، انسانی درمانده را به دام میاندازند. اما آیا این عرفانها واقعاً راه نجاتی برای انسان معاصر هستند، یا صرفاً سرابی تلخ و مسیر انحرافی؟
به گزارش فاران نیوز، عرفان همواره در طول تاریخ بشری به عنوان راهی برای نزدیکی به حقیقت و تعالی روح مورد توجه بوده است. انسان سرگشته و گمشده، در جستجوی معنا و آرامشی است که تنها در درک حقیقت متعالی یافت میشود. اما در این میان، پدیدهای به نام عرفان های نوظهور یا عرفانهای کاذب، بهویژه طی دهههای اخیر، به شکلی گسترش یافته که آسیبهای جدی روانی، معرفتی و اجتماعی بههمراه داشته است.
این عرفانها که غالباً رنگوبوی فریبندهای به خود میگیرند، با وعده رهایی سریع، آرامش درونی زودهنگام، و اتصال به حقیقت وجودی، انسانی درمانده را به دام میاندازند. اما آیا این عرفانها واقعاً راه نجاتی برای انسان معاصر هستند، یا صرفاً سرابی تلخ و مسیر انحرافی؟
بیشتر بخوانید:
ماهیت و ویژگیهای عرفانهای نوظهور
عرفان های نوظهور معمولاً به باورها و مکاتب جدید یا بازتفسیری ناقص و تحریفشده از عرفانها و ادیان سنتی اشاره دارند که اغلب توسط افرادی بدون صلاحیت عرفانی یا علمی به وجود آمدهاند. ویژگیهای عمومی این عرفانها عبارتاند از:
- فردمحوری و نفی حقیقت مطلق: عرفان نوظهور معمولاً بر محور انسان و تمایلات او بنا میشود و الوهیت یا حقیقت متعالی را در سطح انسان فرو میکاهد. مثلاً بهجای تأکید بر خداوند متعال و تلاش برای نزدیکی به او، بر «خود» یا «نیروی درونی فرد» تمرکز میکند. این خودمحوری، به دوری انسان از تعالی واقعی و گرفتار شدن او در چرخهای از نادانی میانجامد.
- وعدههای آسان و سطحی: چنین مکاتبی اغلب مسیرهای دشوار و حقیقی معنویت را رها کرده و وعدههایی فریبنده، همچون دستیابی سریع به آرامش یا کشف حقایق هستی بدون هیچ تلاشی را ارائه میدهند. این نوع نگاه، انسان را از حقیقت وجودیاش دور کرده و به سطحینگری هدایت میکند.
- فقدان پشتوانه معرفتی: عرفانهای نوظهور معمولاً یا فاقد ریشههای فلسفی و معرفتی عمیق هستند یا از اندیشههای دینی و الهی سوءاستفاده کرده و آنها را مطابق اغراض خود تفسیر میکنند. واژگان فریبنده و اصطلاحات عوامپسند جای علوم و معارف دقیق عرفانی را میگیرند.
آسیبهای عرفان های نوظهور
- افزایش گرایش به فردگرایی افراطی: با تمرکز بر فرد و «قدرت درونی» او، این عرفانها نه تنها ارتباط انسان با خداوند و جهان را قطع میکنند، بلکه او را در خودشیفتگی و تنهایی شدید فرو میبرند. چنین فردی قدرت مواجهه با مسائل واقعی زندگی را از دست داده و به انزوای معنوی دچار میشود.
- افزایش افسردگی و سردرگمی: وعدههای غیرواقعی این عرفانها بهویژه در زمانی که فرد به نتیجه مورد انتظار نرسد، باعث یأس، درماندگی و حتی افسردگی میشود. همچنین، به دلیل نداشتن ارتباط واقعی با حقیقت، مسیر آنها به بنبست روانی ختم میشود.
- انحراف از ایمان حقیقی: عرفانهای نوظهور غالباً با جدا کردن انسان از منابع الهی و وحیانی، او را از مسیر صحیح ایمان دور کرده و زمینه را برای دینگریزی یا نوعی معنویت بیریشه فراهم میکنند. این نوع عرفانها گاه حتی به دشمنی ناخواسته با ادیان الهی منجر میشوند.
- تجاری شدن معنویت: بسیاری از عرفانهای نوظهور به ابزاری برای کاسبی تبدیل شدهاند. کتابهای رنگارنگ، سمینارهای گرانقیمت و فروش کالاهای معنوی (کریستالها، طلسمها و …) صرفاً راهی برای سوءاستفاده مالی از افرادی است که به دنبال معنا و آرامش هستند.
راه نجات: عرفان ناب اسلامی
در مقابل این عرفانهای کاذب و مخرب، عرفان اسلامی بهعنوان مسیری کامل، اصیل و مبتنی بر عقلانیت و وحی، پاسخ حقیقی به نیازهای معنوی انسان است. عرفان اسلامی نه فقط راهی برای اتصال به خداوند واحد، بلکه سفری درونی است که انسان را با حقایق هستی و جایگاه خودش آشنا میسازد.
ویژگیهای عرفان اسلامی که آن را از عرفانهای نوظهور متمایز میکند عبارت است از:
- خدامحوری: عرفان اسلامی بر اساس توحید بنا شده است. هدف نهایی این عرفان، شناخت خداوند و قرب به اوست، نه تمرکز صرف بر یاوریهای سطحی مثل خودبینی و قدرتطلبی.
- عقلانیت و شریعت: عرفان ناب اسلامی برخلاف عرفانهای نوظهور، هرگز در تقابل با عقل و شریعت قرار نمیگیرد. آموزههای آن بر وحی و سنت نبوی استوار بوده، و هیچگاه از عبودیت پروردگار غافل نمیشود.
- ریاضت و تلاش حقیقی: عرفان اسلامی مسیر پیچیده و ظریفی است که نیازمند ریاضت، تزکیه نفس، عمل به دستورات شریعت و تزریق بینش است. برخلاف عرفانهای نوظهور که آسانطلبی را تبلیغ میکنند، عرفان اسلامی انسان را به جهاد با نفس، رعایت تقوی و صبر در انجام عبادات و اعمال نیک فرا میخواند.
- معنویت عمیق و پایدار: عرفان اسلامی معنای حقیقی آرامش را در نزدیکی به حق میداند و بهجای ارائه وعدههای توخالی، به انسان این امکان را میدهد که از طریق عبادات، تفکر، و ارتباط قلبی با خداوند به یک ثبات معنوی و روحی پایدار دست یابد.
- رابطه متقابل با جامعه: یکی از مشخصههای عرفان اسلامی اهمیت به جامعه و مسئولیت نسبت به آن است. برخلاف عرفانهای نوظهور که اغلب انسانها را به انزوا و خودمحوری دعوت میکنند، عرفان اسلامی انسان را موجودی مسئول در مقابل خداوند، همنوعان و طبیعت میداند. عرفان اسلامی نهفقط به تعالی روح فرد بلکه به ارتقای اخلاق و عدالت اجتماعی کمک میکند.
- توجه به حبالهی و انس با قرآن: عرفان ناب اسلامی انسان را از مسیر قرآن و ذکر هدایت میکند. این عرفان با معرفتبخشی عمیق درباره خداوند، انسان و جهان هستی، به فرد این قابلیت را میدهد که به جای غرق شدن در ظواهر یا وعدههای پوچ، به حقیقت ابدی دست یابد.
چرا عرفان اسلامی نجاتبخش است؟
راه عرفان اسلامی، برخلاف عرفانهای نوظهور، سراب نیست؛ نجات از سرگشتگی و گمگشتگی معرفتی و روحی را به همراه دارد. عرفان ناب اسلامی، همانطور که بزرگان آن مانند مولانا، ابنعربی، امام خمینی(ره)، و علامه طباطبایی مطرح میکنند، انسان را به شناخت خود، پیوند با خداوند، و رسیدن به آرامش واقعی و پایدار دعوت میکند. مولانا میگوید:
«از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟»
این پرسش بنیادینی است که در عرفان اسلامی پاسخ داده شده و انسان را از پوچی و سودای مسیرهای انحرافی آزاد میکند.
نتیجهگیری: بازگشت به اصل
عرفان های نوظهور، با وعدههای سطحی و بیاساس خود، انسان معاصر را به سوی خودفریبی و نابودی هدایت میکنند. آنها نهتنها زخمهای روحی او را درمان نمیکنند، بلکه اغلب باعث عمیقتر شدن شکافهای معرفتی و روانی او میشوند. در این میان، عرفان اسلامی بهعنوان راهی عمیق، عقلانی و وحیانی، تنها پناهگاه واقعی انسان است.
انسان امروزی، گرفتار در هیاهوی تمدن مدرن و در جستجوی آرامش، باید به جای سرگردانی در مسیرهای بیپایه، دوباره به سرچشمه اصلی عرفان، یعنی وحی الهی و توحید برگردد. بدون شک، قرآن و سیره پیامبران و اولیای الهی بهترین رهبران در این مسیر هستند:
«أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (سوره رعد، آیه ۲۸)
یاد خداوند تنها منبع طمأنینه قلبهاست و هیچ سراب دیگری نمیتواند جان تشنه انسان را از این آرامش حقیقی سیراب کند.
مهدی قیاسی کارگرمقدم
انتهای پیام
منبع: فرقه نیوز