بازدیدها: 19
قرة العین، اولین زنی که در ایران بی حجاب شد
در بخش اول از مقاله « قرة العین، اولین زنی که در ایران بی حجاب شد» ذکر شد که فاطمه برغانی ملقب به قرة العین در خانواده ای عالم پرور به دنیا آمد. وی که پس از چندی، توسط پسر خاله یا عموی خویش به فرقه شیخیه پیوست، بعد از مرگ سید کاظم رشتی، شاگرد و جانشین شیخ احمد احسایی (بنیان گذار شیخیه) با علی محمد شیرازی ملقب به سید باب و مؤسس فرقه بابیه آشنا شد.
قرة العین و تبلیغ فرقه بابیت
علی محمد شیرازی به هجده نفری که زودتر از دیگران به وی گرویدند (1)، مأموریت داد تا به بلاد دیگر سفر کنند و دعوت او را به گوش مردم برسانند. از آن زمان بود که قرة العین تغییر رویه داده و به تبلیغ و ترویج فرقه بابیت پرداخت. تلاش ها و سخنرانی های وی برای تبلیغ این فرقه، اعتراض مردم کربلا را به دنبال داشت.
مردم برای نشان دادن اعتراض خود نسبت به عقاید و سخنان قرة العین و ترک اصول اسلام، محل اسکان او را سنگباران کردند. به همین دلیل، والی عراق، او را به بغداد تبعید نمود. اما این تبعید، منش او را در تبلیغ بابیت و ترک اصول اسلام تغییر نداد؛ در نتیجه او را در خانه ای بازداشت کردند. از آن جا که بازداشت وی نیز نتیجه ای در پی نداشت، به امر سلطان عثمانی به ایران تبعید شد. چرا که در آن زمان، عراق جزء قلمرو عثمانی به شمار می آمد.
در ایران، قرة العین به هر جا که می رسید، آشوبی به پا می کرد. زمانی که در کرمانشاه ساکن شد، در پاسخ به مخالفت و اعتراض علمای این شهر به عقاید خویش، آن ها را به مباهله (2) دعوت نمود. در همدان نیز چنین شد، تا آن که برادران وی آمدند و او را به اصرار با خود به قزوین بردند.
در قزوین، ملا محمدتقی برغانی، عموی قرة العین از یک طرف او می خواست که بر سر زندگی خویش برگردد و از طرف دیگر تلاش می کرد تا با استدلال، او را از عقاید فرقه بابیت دور کند. اما این تلاش ها هیچ تأثیری بر عقیده و نظر قرة العین نداشت.
در این میان نیز، برخی شیفته کلام قرة العین شدند و به او گرویدند. بنابراین، ملا محمدتقی برغانی که از مجتهدین بنام قزوین بود، سرسختانه در مقابل وی ایستاد.
قرة العین و ماجرای قتل ملا محمدتقی برغانی
مخالفت های جدی ملا محمدتقی با فرقه بابیت کار را به جایی رساند که پیروان باب، تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند. برخی دستور قتل وی را از جانب قرة العین می دانند، اما بهائیان بر این باورند که این قتل از طرف او نبوده است.
به هر ترتیب، پیروان باب، ملا محمد تقی برغانی را به طرز فجیعی به شهادت رساندند. از آن پس بود که این عالم بزرگ، «شهید ثالث» لقب گرفت.
بعد از این ماجرا، ملا محمد، فرزند ملا محمدتقی برغانی تقاضای قصاص می کند. برخی از افرادی که در این جنایت دست داشتند مجازات می شوند. قرة العین هم در خانه حاکم قزوین تحت بازداشت قرار می گیرد. اما در این زمان مخفیانه نامه ای به حسینعلی نوری، ملقب به بهاء الله (3) می نویسد و از او درخواست کمک می کند. پس از آن به یاری حسینعلی نوری از خانه حاکم گریخته و به تهران می رود. همین امر سبب شد که از آن پس قرة العین احترام ویژه ای نسبت به حسینعلی نوری قائل شود و خود را همچون شاگرد او بداند.
ادامه دارد….
پی نوشت ها:
1) علی محمد شیرازی این هجده نفر را «حروف حی» نامید.
2) مباهله در اصطلاح به این معناست که دو تن یا دو گروه بر علیه یکدیگر دعای بد کنند. پس هر کدام ظالم باشد حق تعالی وی را رسوا گردانده، عذاب خود را بر وی فرستاده و ذریه او را مستاصل و هلاک گرداند.
3) حسینعلی نوری، ملقب به بهاء الله، شاگرد علی محمد شیرازی و بنیان گذار فرقه بهائیت است.
منابع:
- بورونی، ع. (1379)، تاریخچه پیدایش بابیت و بهائیت، حوزه اصفهان، شماره دوم، ص 157-178
- عبدیایی، ن. (1388)، نقش و جایگاه قرة العین در فرقه بابیه، انتظار زمستان، شماره سی و یکم
- پرهیزگار، م. ع.، موسوی نژاد، ع.، عشریه، ر. (1396)، پیشینه شناسی و نقد ادعاهای سران بهائیت درباره نَسخ شریعت اسلام در فتنه بدشت، فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، سال هجدهم، شماره دوم، پیاپی 70، ص 259-288
- زنان در تاریخ معاصر، قرة العین، نشریه حوراء، 1382، شماره یکم
- همایون، ع. (1393)، فاجعه بدشت در عصر بابیه، پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام
- علامه مصطفوی، ح. (1386)، محاکمه و بررسی در تاریخ و عقائد و احکام باب و بهاء، ج 1، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، تهران، لندن، قاهره
نویسنده: زهرا کامکار