معنویت پوشالی، راه فرار از تکلیف

عرفان معنویت
0

بازدیدها: 1

عرفان و معنویت از واژه هایی است که در سال های اخیر به ممر درآمد باطل و مقر قدرت شیطانی برای عده‌ای خاص تبدیل شده است. برخی از مدعیان دروغین توانسته اند به وسیله ترویج مباحث پوش و بی مبنای شبه معنویت های به شهرت و ثروت برسند.

از مهمترین عملکردهای شبه معنویت های این است عرفان های کاذب و شبه معنویت های تقلبی که ساخته و پرداخته دست بشر هستند جایگاه معنویت و عرفان اصیل را تقلیل داده و معنویت را در امورات سطحی و دنیای خلاصه کرده‌اند.

از این رو و به دلیل کاستن از بار تکلیف سیل مخاطبان و پیروان فرقه های انحرافی معنوی روز به روز در حال افزایش است. آنها به دلیل اینکه نمی توانند و در مواقعی نمی‌خواهند ترسیم حقیقی و درست از عرفان و معنویت داشته باشند و نمی توانند به تمام معنا راه های ارتباطی با پروردگار عالم را شرح و تفسیر کنند، صورت مسئله را حذف نموده و اساس عرفان و معنویت را بازتعریف کرده و حقیقت را حذف کرده‌اند.

در مدل معنویت‌های باطل و بدلی _غربی و شرقی_ اهداف انسان را از مراتب بالا به سطحی ترین نقطه آورده‌اند. آن را به شادی، ثروت، آرامش و عشق و … کاهش داده‌اند. البته در همین موارد هم مانند عشق و آرامش آن را کاملاً دنیایی و سخیف مطرح کرده‌اند و در مباحث جنسی و فردی خلاصه می‌نمایند.

معنویت و شوخی و شادی

برای نمونه یکی از بزرگترین افراد مطرح در عرفان های کاذب در چند دهه اخیر یعنی اوشو درباره معنویت می‌گوید: من به تو لبیک تمام و کمال به زندگی را می آموزم. به تو نه زهد و نه ترک دنیا که شور و شادمانی را می آموزم. شادی کن! شادی کن! بارها و بارها می‌گویم: شادی کن زیرا در شادمانی است که از هر چیز به خدا نزدیکتر خواهد شد. خداوند همیشه در حال شوخی است. به زندگی خودت نگاه کن خنده آور است. به زندگی دیگران نگاه کن همه‌اش شوخی خواهی یافت. شوخی شوخی شوخی. جدیت بیماری است. جدیت را با معنویت هیچ سر و کاری نیست. معنویت خنده نشاط و تفریح است.

در نظر دیگر چهره های به ظاهر معنوی نیز می‌توان چنین تعارفی را مشاهده نمود. تعاریفی که در ظاهر جملات قشنگ و دلفریبی است اما در باطن هیچ رنگ و بویی از معنویت و عرفان در آن وجود ندارد. و در انتها فرد را به تباهی و سطحی‌نگری سوق می‌دهد.

بی نیازی از خدا در عرفان های کاذب

مدعیان دروغین این گونه وانمود می‌کنند که لزوما نیاز نیست انسان معنوی و فردی که می خواهد زندگی پر معنا و در حال رشد داشته باشد حتماً با خداوند باشد و دستورات الهی را انجام دهد. بلکه با القا کردن به اینکه می‌توان مکلف نبود و دل به تکلیف نداد و معنوی شد، افراد را در دام شبه معنویت ها گرفتار می‌کنند.

مدعیان فرقه‌ای عرفان کاذب به جای دستورات مهمی مانند اندیشه در خلقت و تفکر در تعقل، تلاش برای رسیدن به عشق الهی، توجه به ایمان و معاد و قیامت، اهمیت مفهوم و معنای خانواده، حلال و حرام الهی، اخلاق و غیر آن را به وادی رابطه نامشروع به اسم عشق، توجه به ندای درون به جای توجه به خالق عالم و پروردگار هستی بخش، افتادن در آموزه تناسخ به جای توجه به معاد و قیامت، مراقبه و مدیتیشن به جای نماز و عبادت و رسیدن به قرب الهی، توقف در تفکر و بی منطقی به جای تامل و اندیشیدن و غیره دعوت می‌کنند.

انتهای پیام

منبع: پایگاه تخصصی نقد عرفان های کاذب