منجی در آیین زرتشت (بخش پنجم)
بازدیدها: 11
منجی در آیین زرتشت
در یسنای 43، بند 3 در خصوص منجی در آیین زرتشت می آید، “و که او از بد به بهتر گرایاد، ان مردی که به ما راه راست سود بیاموزانید، در این زندگی جهانی و [زندگی] مینوی، به [آن] راه درست آفریدگانی که در آن جا اهورا آرام دارد، آن رادمردی که مانند تو خوب شناسا و پاک است، ای مزدا”. این تنها یکی از عبارات اوستاست که اوستاپژوهان را در تعریف سوشیانت دچار تردید می کند. از این رو لمل می نویسد:
“از این مطالب می توان فهم کرد که زرتشت انتظار مرد بزرگی را می کشید که می بایست پس از او می آمد. ایده سوشیانت محدود به این مرد نیست، اما وقتی از یاری گر آینده (سوشیانت) به صورت مفرد سخن می گوید، آن گاه انتظار سوشیانت با ایده جانشینان قدرتمندتر تلاقی بسیاری می کند”.
این در حالی است که با وجود چنین برداشتی، هنوز هم احتمال این وجود دارد که صورت جمع آن، گواهی بر همان اشاباوران سودرساننده و نوکننده هستی باشد.
اختلاف نظرها در رابطه با منجی در آیین زرتشت
عموم دین پژوهان بر این باورند که اعتقاد به منجی در آیین زرتشت، ریشه دارد. در این میان، برخی موبدان این ادعا را رد کرده، در مقابل، آن را نتیجه نفوذ اندیشه های یهودی در آیین زرتشت می دانند.
موبد موبدان، رستم شهزادی از جمله افرادی است که چنین اعتقادی دارد.
شهزادی معتقد است که، در آیین زرتشت، باور به نجات دهندگان نهایی وجود ندارد. بنابراین، مقصود از واژه سوشیانت در گات ها را رؤسای نخست دین زرتشت می داند که در راه گسترش و پیشرفت آیین زرتشتی تلاش می کردند.
در این میان، موبد آذرگشسب، عقیده ای متفاوت دارد.
او معتقد است که واژه سوشیانت ها به افرادی اطلاق می شود که بدون توجه به نژاد و ملیت، برای آسایش و امنیت همنوعان، ایثار می کنند. آذرگشسب می نویسد:
“این که بخواهیم سوشیانت را منحصر به شخص معینی نموده و تصور کنیم که در آینده و در زمان ویژه ای ظهور خواهد کرد و تنها به ملت زرتشتی کمک خواهد نمود، فکری کاملاً اشتباه است. سوشیانت به کسانی اطلاق می شود که در راه خدمت به همنوعان، از جان و مال دریغ نورزد و همواره در راه بهبودی و پیشرفت بشر از هر لحاظ، کوشا باشد. و به عبارت دیگر، برای خوشبختی و رستگاری دیگران، بدون توجه به ملیت، نژاد و مذهب، فداکاری نماید”. (1)
شاید بتوان ادعا کرد که تنها مسئله مورد اجماع در رابطه با منجی در آیین زرتشت این است که زرتشت، بزرگترین سوشیانت می باشد. با این وجود، توجه به این نکته ضروری است که آخرین آن ها نمی باشد. بدین معنا که منجیان متعددی در آیین زرتشت وجود دارند که در این میان، خود زرتشت، برجسته ترین آن هاست.
به طور کلی، در یسنا 46، بند 31 تصریح می شود که واپسین نجات بخشان بشر، کسانی هستند که جهان را نو می کنند. افزون براین، این مخلوقات سبب می شوند تا خلایق، نامیرا، جاودان و بالنده گردند؛ و در آن هنگام است که مردگان، برخاسته و بی مرگی به زندگان روی می آورد.
کلام آخر
منجی در آیین زرتشت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این منجی که در اوستای متقدم و متأخر با واژه سوشیانت معرفی می شود، به صورت مبهم بیان می شود. سوشیانت، گاهی به صورت مفرد و گاهی جمع بکار می رود. مفسران بر این باورند که صورت مفرد آن به شخصیت خود زرتشت اشاره دارد. حال آن که صورت جمع آن دچار ابهام است.
برخی معتقدند، صورت جمع سوشیانت به پیشوایان کیش زرتشت و پارسایان اشاره دارد. چرا که این افراد به مردم سود رسانده و آنان را هدایت و راهنمایی می کنند. حال آن که برخی دیگر بر این باورند، سوشیانت، واژه ای است برای معرفی افرادی که بدون هیچ چشم داشتی، برای خدمت به همنوع خویش، ولو غیر زرتشتی، تلاش می کنند. در نهایت، همان طور که در بخش اول این مقاله ذکر شد، دسته آخر معتقدند که صورت جمع سوشیانت، اشاره به سه موعود مزدیسنا یا سه پسر آینده زرتشت می دانند؛ این سه به نوبت ظهور، و آیین زرتشت را تازه نموده و جهان فرسوده را آباد می کنند.
موضوعات مرتبط:
منجی در آیین زرتشت (بخش چهارم)
پی نوشت ها:
1) فیروز آذرگشسب، گات ها، (ترجمه و تفسیر)، ج 2، ص
منابع:
– بویس، م. (1381)، زردشتیان؛ باورها و آداب دینی آن ها، عسکر بهرامی (مترجم)، انتشارات ققنوس، ویراست دوم، 41-58
– سپهری، م. (1383)، نجات بخشی در آیین زرتشت، قبسات، شماره سی و سوم
– آژیر، ا. (1385)، منجی باوری در گات های زرتشت؛ همه؛ سودرسانندگی اشاباوران، نامه حکمت، شماره هفتم، ص 145-168
– محمدی ارانی، م. (1386)، منجی گرایی در ادیان (زرتشت، یهود، مسیحیت)، طلوع، شماره بیست و دوم، ص 35-52