نبوت در بهائیت (بخش چهارم)
بازدیدها: 2
نبوت در بهائیت
مهم ترین ادعای فرقه بهائیت در ارتباط با بحث نبوت، برداشتی بدیع (1) از نظریه «وحدت مظاهر امر» است. بهائیان بر این اساس ادعا می کنند، همگی پیامبران الهی صاحب شریعت، مصادیق یک حقیقت واحد هستند، بنابراین، همه آن ها حکم یک ذات، یک نفر، یک روح، یک جسد و یک امر را دارند (2). از این رو، فرقی میان اولین و آخرین پیامبر وجود ندارد، چرا که همگی یکی هستند.
نقد برداشت بزرگان بهائی از نظریه وحدت مظاهر امر
بهائیان با استناد به نظریه وحدت مظاهر امر می خواهند بگویند که در حقیقت، پایه گذار فرقه بابیت علی محمد شیرازی، و همچنین مؤسس بهائیت، میرزا حسینعلی نوری، همان حضرت محمد (ص) هستند که دوباره در قالب و جسمی جدید ظهور کرده است. البته این تصور تنها به این جا ختم نمی شود. در تفسیر بهائیان از این نظریه، همگی پیامبران الهی صاحب شریعت، از جمله حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و رسول خاتم (ص)، یکی هستند. افزون براین، از آن جا که در نگاه فرقه بهائیت در ارتباط با نبوت، علی محمد باب و حسینعلی نوری نیز از جمله پیامبران الهی و صاحب شریعت به شمار می روند، در نتیجه، آن ها نیز تفاوتی با شخص رسول اکرم (ص) ندارند.
به بیانی روشن تر، در تصور بهائیان، با ظهور علی محمد باب و یا حسینعلی نوری و امثال این ها، در حقیقت، خود حضرت محمد (ص) ظهور می کنند. بنابراین، ظهور پیامبرانی دیگر پس از رسول مکرم اسلام (ص)، در تعارض با مسئله خاتمیت ایشان نخواهد بود.
حال آن که این ادعا، چند اشکال در پی دارد که در ادامه بیان می شود.
1- برداشت بهائیت از نظریه وحدت مظاهر امر، عقیده به تناسخ را موجب می شود.
تناسخ به معنای انتقال روح پس از مرگ از جسمى به جسم دیگر است؛ خواه جسم دوم، جسم انسان باشد، خواه جسم حیوان یا گیاه یا جماد. در این باور، روح افراد پس از مرگ، از بین نمی رود اما در معادی نیز وجود ندارد. بنابراین، روح در این دنیا باقی می ماند و متناسب با اعمالی که فرد در طول حیات خویش انجام داده، در جسمی متعالی تر و یا نازل در ظهور می یابد.
عقیده رهبران فرقه بهائیت در ارتباط با مسئله نبوت، باور به تناسخ را در پی دارد. البته توجه به این نکته ضروری است که آن ها اعتقاد به تناسخ را رد می کنند (3). اما در مقابل، پاسخ نمی دهند، معنای این ادعا که علی محمد باب، همان شخص پیامبر اکرم (ص) است که در قالب علی محمد شیرازی ظهور کرده، اگر باور به تناسخ نیست، پس چیست؟
چطور می توان پذیرفت که یک حقیقت واحد در قالب و جسم افرادی مختلف با فواصل زمانی ظاهر شود، بدون این که این فرض، تناسخ باشد؟
2- تنها رسول مکرم اسلام (ص)، خاتم النبیین نام گفتند.
ایراد دوم به برداشت بهائیت از نظریه وحدت مظاهر امر در این است که اگر ادعای آن ها درست باشد، چرا عبارت «خاتم النبیین» تنها در رابطه با حضرت محمد (ص) بکار می رود؟ حال آن که پیامبران پیش از ایشان، همیشه از آمدن رسولی دیگر از جانب خدا خبر می دادند.
به بیانی روشن تر، اگر تمامی آیات و روایات قرآن کریم مبنی بر خاتمیت رسالت و نبوت، در نظر گرفته نشود و یا با برداشت بهائیت از نظریه وحدت مظاهر امر تفسیر شود، باز هم این سؤال باقی می ماند که:
همگی پیامبران پیش از رسول خاتم (ص)، به پیامبر پس از خود بشارت می دادند. حتی در این میان، نشانه های ایشان را برای امت خویش بیان می کردند. این در حالی است که به یکباره در زمان پیامبر مکرم اسلام (ص)، ورق بر می گردد و خداوند از ختم رسالت و نبوت سخن می راند.
سؤال این است که آیا جز این است که از جمع این دو موضوع با هم بدست می آید که پس از حضرت محمد (ص) دیگر پیامبری نخواهد بود و ایشان، آخرین پیامبر الهی بر زمین بودند؟
واقعاً در صورت پذیرش ادعای بهائیان، این سؤال به ذهن خطور می کند که چرا پیامبر گرامی اسلام (ص) بجای این که به پیامبران بعد از خود بشارت دهند، خود را خاتم النبیین نامیدند. حال آن که در کنار این، در روایات متعدد و متواتر، از آمدن ائمه معصومین علیهم السلام، پس از خود خبر دادند؟
ادامه دارد…
موضوعات مرتبط:
آیا بهائیت، فرقه ای توحیدی است؟ (بخش اول)
پی نوشت ها:
1) در متون دینی «بدیع» و «بدعت» به امری اطلاق می شود که در رابطه با آن، روایات یا آیه ای وجود ندارد. همه علمای شیعه و سنی، بدعت را حرام می دانند.
2) نوری، حسینعلی (1998) میلادی، ایقان، آلمان، مؤسسه ملی مطبوعات بهائی آلمان، ص 118.
3) افندی، عباس (1908) میلادی، مفاوضات، به اهتمام کلیفور بارنی، هلند، مطیعه برزیل، ص 213.
منابع:
- غفاری هشجین، ز.، کشاورز شکری، ع.، اکار، ح. (1390)، چرایی فرقه بودن بهائیت، معرفت ادیان، سال دوم، شماره دوم، ص 43-64
- خسروپناه، ع. (1388)، سیر انتقادی در تاریخ و باورهای بهائیت، کتاب نقد، سال یازدهم، شماره پنجاه و دوم و پنجاه و سوم، ص 13-58
- رهنمایی، ح. (1393)، نقدی بر مهم ترین مستمسکات بهاییان در ایراد شبهات کلامی درباره ختم نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، سال پنجم، شماره دوم، پیاپی 13، ص 49-66
- مینایی، ف. (1385)، تناسخ، نقد و نظر، شماره چهل و سوم و چهل و چهارم