نظر قرآن درباره حدیث موسوم به وصیت چیست؟!
بازدیدها: 7
حدیثی درباره وصیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در شب وفات شان در کتاب غیبت شیخ طوسی ذکر شده است. این حدیث با هیچ کدام از روایات متواتر در مورد عدد و اسامی اوصیاء(علیهم السلام) سازگاری نداشته و عدد اوصیاء را 24 تن معرفی کرده است. احمد بصری برای اثبات ادعای وصایت خود به این حدیث استناد می کند.
مهمترین قرینه ای که احمد بصری به عنوان معیار تشخیص قطعی الصدور بودن حدیث موسوم به وصیت از آن یاد کرده است، موافقت حدیث با قرآن کریم است، که مورد بررسی قرار می گیرد:
قرینه قرآنی حدیث وصیت چیست؟
ناظم العقیلی در کتاب «دفاعاً عن الوصیة» آورده است: «روایت وصیت با قرآن موافقت دارد… و شاهد سخن اینکه قرآن کریم می فرماید:
«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ»(1)؛ (بر شما مقرر شده است که چون یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى بر جاى گذارد، براى پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت کند؛ [این کار] حقى است بر پرهیزگاران».
این آیه تصریح به وجوب وصیت در هنگام مرگ دارد. لذا با توجه به اینکه هیچ روایتی غیر روایت مذکور در کتاب الغیبة طوسی برای وصیت رسول خدا(صل الله علیه و آله) در شب وفاتش نیست…، بنابراین هر آن کس که این حدیث را ردّ کرده یا درباره آن شک کند، پس به تحقیق حکم به این داده است که رسول خدا(صل الله علیه و آله) با دستور خداوند برای وصیت مخالفت کرده است! (2)
در پاسخ به این سخن، نظر قرآن درباره حدیث وصیت را بررسی می کنیم:
1- نظر قرآن درباره اصل وصیت
این آیه در خصوص وصیت به مال و میراث دنیوی بوده و شامل سایر موارد نمی شود. چنانچه در روایت آمده است:
امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) فرمودند: منظور از خیر در این آیه مال و ثروت است. لذا معنی آیه این است که اگر مالی داشته باشد وصیت کند و چنانچه از کسانی است که استطاعت کسب و تصرف در اموال داشته است، او همان کسی است که در او خیر و مالی است.(3)
لذا نهایت چیزی که بر اساس این آیه از قرآن کریم ثابت میشود، وصیت پیامبر(صل الله علیه و آله) به اموال و لوازم شخصی است که بر اساس روایات معصومین(علیهم السلام) مساله ای پذیرفته شده است.
2- طبق نظر قرآن، وصیت محتضر واجب نیست
بر اساس باور مسلم شیعه، وصیت محتضر واجب نبوده و چنانچه وصیتی از خود نداشته باشد، مورد عقاب الهی قرار نمی گیرد.
ضمن اینکه این آیه از قرآن کریم، وصیت را مقید به متقین کرده و دلالت بر وجوب را سست نموده است. زیرا اگر وصیت واجب بود، مناسب تر آن بود که بفرماید: «حَقاً عَلى المؤمنین»، و چون فرموده: «عَلَى الْمُتَّقِینَ»
معلوم میشود که این تکلیف، امرى است که تنها تقوى باعث رعایت آن می شود و در نتیجه براى عموم مؤمنین واجب نبوده، بلکه آنهایى که متقى هستند به رعایت آن اهتمام می ورزند.(4)
3- اصل وصیت کردن برای متقین، دلالتی بر محتوای آن ندارد
محل بحث در این آیه از قرآن کریم، اصل وصیت کردن برای متقین است و هیچ دلالتی بر محتوای وصیت پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) درباره مسأله امامت و وصایت ندارد. به عبارتی دیگر؛ با این آیه از قرآن کریم فقط اصل وصیت کردن پیامبر(صل الله علیه و آله) ثابت شده و دلالتی بر محتوای آن ندارد.
حدیث وصیت کتاب سلیم بن قیس، نگه دارنده از گمراهی
دلیل اصلی پیامبر(صل الله علیه و آله) برای نوشتن مطالبی بر روی لوح یا کَتِف، ممانعت از گمراهی امت بعد از رسول الله(صل الله علیه و آله) بود. لذا باید در ابتدای حدیث وصیت، به این مسأله تصریح شده و آن را نگهدارنده از اختلاف و گمراهی معرفی کند تا از این رهگذر، محتوای آن را به عنوان عاصم من الضلال بپذیریم.
با مراجعه به حدیث مذکور در کتاب سلیم بن قیس هلالی(5)، عبارت مذکور در صدر روایت، با عنوان «أَرَادَ أَنْ یَکْتُبَ فِی الْکَتِفِ مِمَّا لَوْ کَتَبَهُ لَمْ یَضِلَّ أَحَدٌ وَ لَمْ یَخْتَلِفْ اثْنَانِ»(6) درج شده است. درحالی که در حدیث مورد استناد احمد بصری هیچ اشاره ای به این مسأله نشده است و بر این اساس محتوای آن به عنوان عاصم من الضلال نمی تواند باشد.
بنا بر این؛ سخن ناظم العقیلی در خصوص اینکه هیچ روایتی درباره وصیت پیامبر(صل الله علیه و آله) وجود ندارد، نادرست بوده و حدیث وصیتی که در کتاب سلیم بن قیس هلالی وجود دارد، قدیمی ترین سند وصیت پیامبر(صل الله علیه و آله) است که «نگه دارنده از گمراهی می باشد» و آن روایت ذیل است:
سُلیم بن قیس هلالی مىگوید:
از سلمان شنیدم که مىگفت: بعد از آنکه آن مرد آن سخن را گفت و پیامبر(صل الله علیه و آله) غضبناک شده و کتف را رها کرد، امیر المؤمنین(ع) فرمود:
آیا از پیامبر(صل الله علیه و آله) نپرسیم چه مطلبى مىخواست در کتف بنویسد که اگر آن را مىنوشت احدى گمراه نمىشد و دو نفر هم اختلاف نمىکردند؟
من سکوت کردم تا کسانى که در خانه بودند برخاستند و فقط امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین (علهم السلام) باقى ماندند. من و دو رفیقم ابوذر و مقداد هم خواستیم برخیزیم که على(علیه السلام) به ما فرمود: بنشینید.
حضرت مىخواست از پیامبر(صل الله علیه و آله) سؤال کند و ما هم مىشنیدیم. سپس رسول خدا(صل الله علیه و آله) شروع به سخن کرده و فرمودند:
ای برادرم علی! آیا نشنیدی دشمن خدا چه گفت؟ همانا جبرائیل(علیه السلام) از قبل بر من نازل شد و خبر داد که این مرد سامری این امت است و آنکه همراهش آمده بود گاو اوست و اینکه خداوند جدایی و اختلاف را برای امت من مقدر کرده است.
جبرائیل از جانب خداوند مرا امر کرد تا همان چیزهایی که اراده کردم را برایتان بنویسم (که البته نگذاشت) و این سه نفر را برای آن سخنان شاهد بگیرم.
حضرت فرمود: برای من صحیفهای بیاورید، پس براى حضرت صحیفه را آوردند. پیامبر(صل الله علیه و آله) نام امامان هدایت کننده بعد از خود را یکى پس از دیگری املاء مىفرمود و على(علیه السلام) بدست خویش مىنوشت.
همچنین فرمود: من شما را شاهد مىگیرم که برادرم و وزیرم و وارثم و خلیفهام در امّتم على بن ابى طالب است و سپس حسن و بعد حسین و بعد از آنان نه نفر از فرزندان حسیناند».(7)
نظر قرآن درباره حدیث وصیت کتاب سلیم بن قیس
-
دو شاهد عادل هنگام وصیت
قرآن کریم در خصوص وصیت محتضر، توصیه به اخذ دو شاهد عادل کرده است، چنانچه میفرماید: اى کسانى که ایمان آوردهاید، هنگامى که یکى از شما را (نشانههاى) مرگ فرا رسید، باید از میان خود دو عادل را در موقع وصیّت، به شهادت میان خود فرا خوانید. (8) این در حالی است که در وصیت مورد نظر احمد بصری، سخنی از دو شاهد عادل به میان نیامده، ولی در مقابل در وصیت نقل شده در کتاب سلیم بن قیس هلالی، سلمان و مقداد و ابوذر(9) را به عنوان سه شاهد عادل معرفی کرده است.
-
تعداد ماه ها در نزد خداوند 12 ماه است
اصل و محتوای حدیث موسوم به وصیت کتاب شیخ طوسی،بر اساس آیاتی همچون؛ «عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ»(10) بر خلاف قرآن کریم میباشد. چنانچه در ذیل این آیه آمده است:
داود بن کثیر میگوید: به محضر امام صادق(علیه السلام) رسیدم. ایشان به من فرمود… مراد از آیه «همانا تعداد ماه ها در نزد خداوند دوازده ماه است»، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، حسن(علیه السلام)، حسین(علیه السلام)، علی(علیه السلام)، محمد(علیه السلام)، (علیه السلام)، موسی(علیه السلام)، علی(علیه السلام)، محمد(علیه السلام)، علی(علیه السلام)، حسن(علیه السلام)، و فرزندش حجت(علیه السلام)، است.(11)
روایت موسوم به وصیت در کتاب الغیبة طوسی(رحمه الله علیه) دارای تواتر معنوی نبوده و قرائن مذکور نیز با مدعای اصلی مطابقتی ندارند. بنابر این دفاع احمد بصری از قطعی الصدور بودن روایت با دو روش «تواتر معنوی و قرائن صحت» نا کار آمد می باشد.
پی نوشت:
(1) سوره بقره، آیه 180.
(2) دفاعاً عن الوصیة، ص15.
(3) دعائم الإسلام، ج2، ص310؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج16، ص11؛ جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج24، ص650.
(4) المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص439.
(5) این کتاب اولین کتابی است که بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نوشته شده و به دست ما رسیده است، ترجمه آن، کتاب اسرار آل محمد می باشد.
(6) کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص 877. همچنین در مُحاجه امیرالمؤمنین(علیه السلام) با طلحه که فرمود: «أَ لَیْسَ قَدْ شَهِدْتَ رَسُولَ اللَّهِ(صل الله علیه و آله) حِینَ دَعَانَا بِالْکَتِفِ لِیَکْتُبَ فِیهَا مَا لَا تَضِلُّ الْأُمَّةُ بَعْدَهُ وَ لَا تَخْتَلِفُ». (الغیبة للنعمانی، ص81؛ ابن عقده کوفى، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین(علیه السلام)، ص156؛ بحار الأنوار، ج36 ، ص277؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال-الإمام علی بن أبی طالب(علیه السلام)، ص210 و…)
(7) کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص 877.
(8) سوره مائده، آیه 106
(9) «وَ أُشْهِدَ هَؤُلَاءِ الثَّلَاثَهَ عَلَیْهِ». کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص 877. «وَ أَشْهَدَ عَلَى ذَلِکَ ثَلَاثَةَ رَهْطٍ سَلْمَانَ الْفَارِسِیَّ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادَ…». (الغیبة للنعمانی، ص81؛ ابن عقده کوفى، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین(علیه السلام)، ص156؛ بحار الأنوار، ج36 ، ص277؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال-الإمام علی بن أبی طالب(علیه السلام)، ص210
(10) سوره توبه، آیه 36.
(11) غیبت نعمانی، ص87.
منبع:
درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، علی محمدی هوشیار، انتشارات تولی، 1397