نقش مکتب شیخیه در پیدایش بابیت و بهائیت (بخش دوم)
بازدیدها: 1
نقش مکتب شیخیه در پیدایش بابیت و بهائیت
تفکرات بدعت آمیز شیخ احمد احسایی (1) و دیگر بزرگان شیخی، سبب پیدایش جدال هایی گسترده در زمینه برخی از مباحث فکری شد. از جمله این نظرات بدیع در منظومه فکری شیخ احمد و دیگر بزرگان مکتب شیخیه که نقش پررنگی در پیدایش بابیت و بهائیت نیز داشت، عقیده آن ها در رابطه با «رکن رابع» و «هورقلیا» بود. بنابراین، رهبران بابیت و بهائیت، خصوصاً علی محمد شیرازی (2) با برجسته کردن مسائلی از قبیل مهدویت نوعی و رکن رابع که متأثر از نظریه «جسد هورقلیایی» شیخ احمد است، ابتدا مدعی بابیت و سپس مهدویت شدند. در بخش اول از مقاله «نقش مکتب شیخیه در پیدایش بابیت و بهائیت»، چهار عامل از عوامل پیدایش بابیت و بهائیت در مکتب شیخیه بیان شد. در این نوشتار، سعی بر این است تا اعتقاد به هورقلیا تبیین گردد.
معنای هورقلیا
شیخ احمد احسایی، ریشه واژه «هورقلیا» را در زبان سریانی می داند. از این رو می نویسد:
“لفظ هورقلیا از زبان سریانی است و اکنون زبان صائبین است…”. (3)
اما نظر به این که این اصطلاح اول بار در آثار سهروردی یافت می شود و ایشان عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ ایران باستان بود، احتمال این که این واژه ریشه در زبان ایرانیان داشته باشد، تقویت می گردد. از این رو در صورتی که بخواهیم این اصطلاح را برگرفته از کلام سهروردی بدانیم، به معنای «کالبد اختری» یا «جسم مثالی» است.
در نگاه شیخ اشراق (سهروردی)، تمام عالم جسمانی به هفت اقلیم تقسیم می شود. مقصود از هورقلیا، عالم هشتم است. این عالم که مقدار دارد و خارج از اقلیم های هفت گانه مادی است، عالم مثال نام می گیرد. بنابراین، منظور از بدن هورقلیایی، بدن مثالی است.
در نگاه شیخ احمد، دو نوع عالم ملک وجود دارد:
- ملک سفلی (همان عالم ماده است)
- ملک علوی (ملک دیگر و ملک آخر هم نام می گیرد که غیرمادی است)
احسایی در شرح زیارت جامعه کبیره می نویسد:
” ان الانسان له جسمان و جسدان، فاما الجسد الاول: فهو ما تألف من العناصر الزمانیـه و هذا الجسد کالثوب یلبسه الانسان و یخلعه و لا لذه له و لا ألم و لا طاعه و لا معصـیه … و أما الجسد الثانی: فهو الجسد الباقی و هو الطینه التی خلق منها ویبقی فی قبره.
همانا انسان دارای دو جسم و دو جسد است و اما جسد اول، آن چیزي اسـت کـه از عناصـر زمانی تشکیل شده است و این جسد مانند لباسی است که انسان مـی پوشـد و بیـرون می آورد و برای این جسد هیچ گونه لذت و درد یا طاعت و معصیتی نیست… و اما جسد دوم آن جسدی است که باقی می ماند و آن طینتی است که انسان از آن خلق شد و در قبرش باقی می ماند“. (4)
بنابراین، شیخ احمد برای کالبد انسان دو جسم تصور می کند:
- جسد عنصری: کالبد و جسم ظاهری که از عناصر مادی و دنیوی است. این جسم در قبر، تجزیه می شود و به طبیعت باز می گردد.
- جسد هورقلیایی: مانند جسم ظاهری، فناناپذیر نیست و در قیامت برانگیخته می شود. این جسم در نگاه احسایی، همان سرشت اولیه آدمی است و بر خلاف جسم ظاهری در قبر تجزیه نمی شود، بلکه باقی می ماند. به بیان روشن تر، در نظر شیخ احمد، جسمی که پس از تجزیه در قبر باقی می ماند، همان سرشت اولیه انسان است که کم و زیاد نمی شود. بنابراین، این تصور اشتباه است که انسان در قبر از بین می رود، بلکه باید گفت، جسم لطیف انسان که غیرمادی و مربوط به سرزمین هورقلیا است در آن جا باقی می ماند.
ارتباط فرضیه جسد هورقلیایی با پیدایش بابیت و بهائیت
احسایی در شرح زیارت جامعه کبیره می نویسد:
“جسم مرئی دنیوی، لطیف و کثیف است که کثافت آن، جسد عنصری تصفیه شده است و لطیف آن که جسد دوم است، در قبر باقی می ماند. اما لطیف آن که در برزخ، مرکب روح است و جسم اول نامیده می شود، با نفخه اول، کثافاتش از بین می رود و لطیف آن که جسم دوم است، باقی می ماند“. (5)
وی در جایی دیگر می گوید:
” و هذا الجسد الباقی هو من ارض هورقلیا و هو الجسد الذي فیه یحشرون ویدخلون بـه الجنه او النار… .
و این جسدي که باقی می مانـد از زمـین هورقلیـا اسـت و آن جسدي است که در آن محشور می شوند و با آن داخل در بهشت یا آتش می گردند”. (6)
در حقیقت، شیخ احمد بر این باور است که:
- اولاً معاد انسان با جسم مثالی یا برزخی و یا هورقلیایی رقم می خورد.
- ثانیاً امام مهدی (عج) در قالب هورقلیایی (جسد هورقلیایی) و عالم هورقلیا زندگی می کند. این عالم نیز، اگر چه با چشم قابل دیدن نیست اما چنین نیست که جایی خارج از این دنیا باشد.
از این رو، احسایی معتقد است، اگر حضرت بخواهند که وارد دنیای محسوس و قابل رؤیت شوند، باید لباس عنصری به تن کنند. (7)
ادامه دارد…
موضوعات مرتبط:
نقش مکتب شیخیه در پیدایش بابیت و بهائیت (بخش اول)
نقش مکتب شیخیه در پیدایش بابیت و بهائیت (بخش سوم)
شیخ احمد احسایی کیست؟ (بخش اول)
نقش مکتب شیخیه در پیدایش بابیت و بهائیت (بخش چهارم)
پی نوشت ها:
1) شیخ احمد احسایی بنیان گذار فرقه شیخیه است.
2) علی محمد شیرازی، ملقب به باب و مؤسس فرقه بابیت است.
3) احسائی، احمد بن زین الدین (1430)، جوامع الکلم، بصره، مکتبه الغدیر، ج 5، ص 512.
4) احسایی، احمد بن زین الدین (1424)، شرح الزیاره الجامعه الکبیره، ج 4، ص 19-20.
5) همان، ص 20-22.
6) همان، ص 19-20.
7) احسایی، احمد بن زین الدین (1425)، اسرار الامام المهدی، بیروت، دارالمحجه البیضاء، ص 109.
منابع:
- خادمی، ع.، عربی، ع. (1397)، بررسی اصطلاح هورقلیا در منظومه فکری شیخ احمد احسایی، سال بیستم، شماره چهارم، شماره پیاپی 78، ص 23-46
- فلاحتی، ح. (1389)، تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت، سال اول، شماره دوم، ص 159-178
- رضانژاد، ع. (1381)، شیخیه بستر پیدایش بابیت و بهائیت، مجله انتظار، بهار، شماره سوم
- پاشایی، و.، فرمانیان، م. (1392)، رویارویی خاندان کریمخانیه شیخیه با بابیه، معرفت ادیان، سال چهارم، شماره چهارم، پیاپی 16، ص 97-118
- لواسانی، م. (1394)، مبتکر نظریه رکن رابع ایمان در شیخیه، مطالعات تاریخ اسلام، سال هفتم، شماره بیست و چهارم، ص 141-169
- اکبری، م. (1381)، شیخیه از اعتراض تا تأسیس، پژوهش نامه علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، شماره سی و چهارم
- علی زاده، س. (1398)، بررسی و نقد اندیشه شیخ احمد احسایی در ارتباط با عالم وجودی حیات امام عصر (عج)، سال دهم، شماره پنجاه و ششم، ص 39-50