نگاهی به آموزه تثلیث (بخش اول)
Visits: 23
نگاهی به آموزه تثلیث
آموزه تثلیث، اساس آموزه های مسیحیت را تشکیل داده و راز نخستین شمرده می شود. درست همان گونه که توحید، بنیان اعتقادی اسلام به شمار می رود، تثلیث نیز اساس مسیحیت است. بر این اساس است که مسیحیان، هر کاری را با نام «پدر، پسر و روح القدس» آغاز می کنند. از این رو لازم است برای شناخت بهتر دین مسیحیت، نگاهی به آموزه تثلیث داشته باشیم.
آموزه تثلیث
تعالیم کلیسای کاتولیک، تثلیث را چنین شرح می دهد:
“تثلیث، واحد است. ما به سه خدا اقرار نمی کنیم. بلکه به یک خدا در سه شخص، یعنی به «تثلیث هم جوهر» اقرار می کنیم. اشخاص الوهی، الوهیت واحد را در میان خود تقسیم نمی کنند، بلکه هریک از آنها خدای تام و تمام است. پدر همان است که پسر هست. پسر همان است که پدر هست. پدر و پسر همان هستند که روح القدس هست؛ یعنی ذاتاً خدای واحدند“.
به نقل از شورای چهارم لاتران (۱۲۱۵ میلادی):
“هر یک از اشخاص سه گانه، دارای آن واقعیت متعالیه اند. یعنی دارای جوهر، وجود یا ذات الهی اند“.
نگاهی به آموزه تثلیث در مسیحیت گواهی است بر این که اشخاص تثلیث واقعا از یکدیگر متمایزند. خدا واحد است، اما نه منفرد. پدر، پسر و روح القدس صرفاً نام هایی نیستند که بر حالات وجود الهی دلالت کنند. زیرا آن ها واقعا از یکدیگر متمایزند. آنکه پسر است، پدر نیست، آنکه پدر است، پسر نیست. و آنکه پدر یا پسر است، روح القدس نیست. آن ها با توجه به نسبت های منشأشان از یکدیگر متمایزند:
“پدر آن است که والد، پسر آن است که مولود است و روح القدس آن است که ناشی می شود. وحدت الوهی سه گانه است”.
پنج گزاره تثلیث
در یک تعریف ساده تر، تثلیث از اعتقاد به پنج گزاره تشکیل می شود:
۱- سه شخص (اقنوم) هستند که الوهیت دارند.
پدر، پسر و روح القدس، سه شخص الوهی اند. این سه فقط نام هایی نیستند که بر وجود الهی دلالت کنند. افزون بر این، چنین نیست که صرفاً جلوه هایی از تجلی یا ظهورات خدای واحد باشند. این سه، سه شخص کاملا متمایزند. این گونه نیست که شخصیت های مختلف یا صفت های متعددی باشند که یک شخص می تواند داشته باشد. علاوه بر این، ظهورات مختلف یک شخص الهی در زمان ها یا مکان های مختلف نیز نیستند.
۲- هر شخص با دیگری تمایز واقعی دارد.
بین اشخاص تثلیث، کاملا تمایز وجود دارد. تمایزی واقعی، نه ظاهری. این تمایز مانند تمایز اسمی یک شخص دارای سه اسم یا تمایز شغلی یک شخص دارای سه شغل نیست. در حقیقت، وجود آن ها از یکدیگر متمایز است.
۳- هر یک از اشخاص تثلیث، خدای کامل است.
هر یک از اشخاص تثلیث یک خدای کامل است. اینگونه نیست که این سه، اجزای تشکیل دهنده یک خدا و بخشی از یک خدای مرکب باشند. در تثلیث، سه خدای کامل تعلیم داده می شود، نه یک خدای سه بخشی. این سه از همه صفات الهی برخوردارند و در ازلیت، قدرت و جلال با هم برابرند.
۴- بین شخصیت های تثلیث، تساوی وجود دارد.
نگاهی به آموزه تثلیث نشان می دهد که اشخاص تثلیث بر هم برتری ندارند، بین آن ها تساوی وجود دارد. اینگونه نیست که یک خدا، بزرگ و دو خدای دیگر کوچک باشند. زیرا در این صورت خدایان کوچک، دیگر خدایان واقعی نخواهند بود.
۵- فقط یک خدای واحد حقیقی وجود دارد.
وجود سه شخص متمایز، که هر یک به تنهایی خدای کامل است، منجر به تعدد خدایان در مسیحیت نمی شود. بلکه در مسیحیت، فقط یک خدای واحد حقیقی وجود دارد. (تثنیه ۶:۴)
تمثیل های اشتباه تثلیث
برای درک بهتر تثلیث باید بدانیم تثلیث چه چیزی نیست. تثلیث گرایان در طول تاریخ، همواره سعی داشته اند با ارائه مثال های متعدد آموزه تثلیث را توضیح دهند. اما باید گفت که هیچ یک از مثال ها با تعریف تثلیث سازگاری ندارد.
برای نمونه، تثلیث را به یک مثلث تشبیه کرده و گفته اند:
همان طور که مثلث دارای سه ضلع است و این سه ضلع مجموعا یک مثلث را تشکیل می دهند، خدا نیز از سه شخص تشکیل شده که با هم یک خدا را بوجود می آورند.
این مثال، در نگاه اول منطقی به نظر می رسد. اما با تعریفی که از تثلیث شد، ناسازگار است. در مثلث، هر ضلع به خودی خود، فقط یک ضلع است. این در حالی است که در تثلیث، هر شخص به تنهایی کاملا خداست و با دو شخص دیگر از نظر ذات الوهی و ابدیت برابر است. در واقع سه مثلث داریم که روی هم یک مثلث را بوجود می آورند. هر یک از اقانیم سه گانه مسیحیان، به تنهایی خدای کامل است، نه اینکه در مجموع، یک خدا را تشکیل دهند.
همچنین…
تشبیه های دیگری از این سنخ نیز شکل گرفته است. از جمله تشبیه به تخم مرغ که متشکل از پوسته، زرده و سفیده است. یا خورشید و نور و حرارتش یا انسان و روح و جسمش.
اگر گفته شود مانند یک فرد که هم می تواند پدر باشد، هم پسر و هم همسر، این نیز نادرست است. زیرا در اینجا یک فرد داریم که سه شخصیت، جلوه، جایگاه یا نسبت دارد. نگاهی به آموزه تثلیث گویای این است که در تثلیث با سه جایگاه روبرو نیستیم، بلکه با سه شخص متمایز مواجهیم. این تمثیل در حقیقت تکرار بدعت مدالیستی یا حالت گرایی است.
مثال های رایج دیگری از این سنخ نیز وجود دارد. از جمله تشبیه به یک لیوان آب در سه حالت مایع، جامد و گاز. مثال دیگر، مغز انسان با سه قابلیت حافظه، ادراک و اراده. همچنین مثال یک خدا با دو صفت علم و قدرت یا یک خدا با سه نام الله، رحمن و رحیم. اما تمام اینگونه مثال ها با فرمول تثلیث که پیش از این بیان شد، منافات دارد.
طبق یک توجیه رایج دیگر، تثلیث مشتمل بر سه وجود برابر، مستقل و خودسالار است که هر یک دارای ماهیتی الهی اند. مانند سه عضو یک خانواده که در عین استقلال هویت، هر کدام در مجموع یک خانواده اند.
این تمثیل نیز با تعریف تثلیث سازگاری ندارد. زیرا طبق تعریف تثلیث، فقط یک خدای حقیقی وجود دارد. حال آن که در این تعریف، دیگر یک واحد حقیقی نداریم، بلکه سه واحد حقیقی داریم. این سه ذیل یک واحد مجازی به نام خانواده جمع شده اند. خانواده یک مفهوم انتزاعی است. ولی خدا در مسیحیت یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه یک شخص حقیقی است.
ادامه دارد…
موضوعات مرتبط:
نگاهی به آموزه تثلیث (بخش دوم)
منابع:
- کاشانی، محمد، درسنامه مسیحیت، مؤسسه آموزش عالی حوزوی خاتم النبیین