هزاره گرایی در بابیت و بهائیت (بخش سوم)

0

بازدیدها: 13

 

هزاره گرایی در بابیت و بهائیت

 

در بخش دوم از مقاله «هزاره گرایی در بابیت و بهائیت» این اندیشه بدعت آمیز در نگاه برخی از بزرگان این دو فرقه مورد بررسی قرار گرفت. در این نوشتار تلاش بر این است تا اشکالات پیرامون این انگاره بیان شود و نقدهای وارد بر آن ذکر گردد.

 

 

نقد هزاره گرایی در بابیت و بهائیت

 

در ادامه به برخی از ادله رد تفکر هزاره گرایانه بابیت و بهائیت اشاره می شود:

 

  1. همان طور که در بخش اول از مقاله «هزاره گرایی در بابیت و بهائیت» ذکر شد، پیروان باب و بهاء برای اثبات عقاید هزاره ای خویش به آیه پنجم سوره سجده استناد می کنند. از این رو گلپایگانی، از بزرگان بهائیت می نویسد:

خداوند جلت عظمته، آسمان ادیان و اراضی معارف را در شش روز که عبارت از شش هزار سال است خلق فرمود و رفعت داد و بر عرش اعظم که عبارت از هیکل مکرم است مستوی شد. تدبیر می ‌فرماید خداوند امور را از آسمان به زمین سپس به سوی او عروج خواهد نمود. در مدت یک روز که مقدار آن هزار سال است از آن چه می‌شمارید. یعنی حق جل جلاله امر مبارک دین مبین را اولاً از آسمان به زمین نازل خواهد فرمود و پس از اکمال و نزول، در مدت یک هزار سال، انوار دیانت زایل خواهد شد و اندک اندک در مدت مزبوره، ثانیاً به آسمان صعود خواهد نمود“. (1)

 

این در حالی است که:

نمی توان آیات قرآن را بسته به ذوق و سلیقه خود تفسیر نمود. این دقیقاً همان اتفاقی است که در تأویل ارائه شده توسط گلپایگانی مطرح می شود.

به عنوان مثال، « یُدَبِّرُ الْأَمْرَ» در چهار قسمت از قرآن کریم به چشم می خورد. در هیچ کجا از این عبارت، نزول دین و شریعت، برداشت نمی شود. جالب این جاست که در هر چهار مورد، این عبارت قرآنی در رابطه با زمین و آسمان بکار می رود. به این معنا که منظور از آن، خلقت آسمان و زمین و صدور عالم از مبدأ خلقت و نظام تدبیر الهی است. بنابراین، هیچ گاه در قرآن منظور از «امر»، دین و شریعت نبوده و اتفاقا « یُدَبِّرُ الْأَمْرَ» هم در هر کجا استفاده شده، به همراه سخن از زمین و آسمان بوده و در نتیجه به معنای «احاطه بر امور» می باشد.

از طرف دیگر، «عروج» نیز به معنای بالا رفتن است. از این رو، « یَعْرُجُ إِلَیْهِ» یعنی بالا رفتن به سمت خدا، نه «نسخ دین». اصلاً مگر دین، چیزی از جنس روح است که بتوان گفت، پس از پایان عمرش به سمت خدا بالا می رود؟

همچنین، منظور از «یوم» در عبارت « فِی یَوْمٍ» الزاماً روز (از صبح تا شب) بلکه این واژه به معنای یک بازه زمانی نیز بکار می رود. برای ارائه مثالی در خصوص این ادعا نیز می توان به فرموده امیرالمؤمنین علی (ع) اشاره نمود که فرمودند: «دنيا دو روز است: يك روز به نفع تو و روز ديگر عليه تو...». روشن است که در این حدیث، منظور آن حضرت (ع) از «یوم»، دو بازه زمانی است و نه دو روز. به هر ترتیب، منظور از یوم در این آیه به عقیده تمامی مفسران، روز قیامت است که مدتش برابر با هزار سال دنیاست.

ضمن این که توجه به این نکته ضروری است که این آیه در رابطه با آفرینش جهان است. چگونه می شود که تفسیری از آن استخراج می گردد که به تشریع ادیان اشاره دارد؟

 

  1. دومین ایراد جهان بینی هزاره گرایانه بابیت و بهائیت در این است که هیچ گونه سندی برای آن در منابع دینی وجود ندارد. در حقیقت، علیرغم این که بابیت و بهائیت، اساس خود را بر دین اسلام می دانند و این دین را به عنوان مبشر (2) خویش معرفی می کنند، تا به حال قادر نبوده اند تا براهین قابل توجه ای برای اندیشه هزاره گرای خود ارائه نمایند.

 

  1. ایراد سوم در ادعای هزاره گرایانه بابیت و بهائیت این است که یکی از مهم ترین استنادات سران آن ها در اثبات هزاره گرایی، نقلی است که به ادعای آن ها به سید کاظم رشتی منتسب می باشد (3). حال آن که چنین نقلی در هیچ کدام از منابع شیخیه وجود ندارد.

 

  1. اشکال دیگری که در این ادعا یافت می شود، فاصله هزار سال بین ادیان الهی است که تاریخ خلاف آن را به اثبات می رساند. به عنوان مثال، فاصله بین حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) بیش از 1500 سال و فاصله بین حضرت عیسی (ع) و پیامبر اکرم (ص)، کم تر از 600 سال می باشد.

 

  1. مسئله دیگر در این جا این است که علی محمد شیرازی، خود را مهدی موعود نامید؛ یعنی امام دوازدهم شیعه. این بدان معناست که وی باید پاسدار دین اسلام باشد و نه ناسخ آن. بنابراین، مبتنی بر فرضیه هزاره گرایی در بابیت و بهائیت، 1000 سال مد نظر آن ها از زمان اعدام علی محمد شیرازی در سال 1266 هجری قمری شروع می شود و نه از زمان امام حسن عسگری (ع).

 

موضوعات مرتبط:

هزاره گرایی در بابیت و بهائیت (بخش اول)

هزاره گرایی در بابیت و بهائیت (بخش دوم)

حمایت سید کاظم رشتی از کشتار کربلا

امام زمان (عج) در تفکر شیخیه

 

 

پی نوشت ها:

1) گلپایگانی، ابوالفضل، الفرائد، ص 54-55.

2) «مبشر» به معنای بشارت دهنده است.

3) اشراق خاوری، عبدالحمید، مطالع الانوار، مؤسسه مرآت، بی جا، 1991 میلادی، ص 35.

 

منابع:
  • پرهیزگار، م.، حیدری فر، م. (1395)، پیشینه شناسی و نقد گرایش های باطنی بابیت و بهائیت، فصل نامه علمی پژوهشی مشرق موعود، سال یازدهم، شماره چهل و سوم، ص 151-170
  • صادق نیا، م.، توسلی خواه، س. (1395)، فصل نامه علمی پژوهشی مشرق موعود، سال شانزدهم، شماره پنجاه و دوم، ص 71-94
  • فرینش، ت.، آر. (1384)، دکترین مهدویت و چالش های هزاره گرایی، جندقی، ب. (مترجم)، مجله انتظار، پاییز و زمستان، شماره هفدهم
  • علیزاده بیرجندی، ز. (1398)، هزاره های موعود در الهیات مسیحی و شاخصه های جنبش های هزاره گرا؛ رویکردها و رفتارهای نظری، مجله معرفت، سال بیست و نهم، شماره دوم، پیاپی 269، ص 53-61
  • توفیقی، ح. (1378)، هزاره گرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، موعود، شماره هجدهم
  • مارتین، د. (1994)، رساله حضرت باب

 

نویسنده: زهرا کامکار