بازدیدها: 25
عبدالبهاء (از رهبران فرقه بهائیت) در سفرهای تبلیغی خود به اروپا و آمریکا، اصول دوازده گانه ای را به عنوان تعالیم بهائیت معرفی کرد. از آن جمله وحدت عالم انسانی یا وحدت جهانی ، می باشد. برخی از این اصول نه تنها تازه و جدید نیستند، بلکه در دوره های قبل وجود داشته اند. و در گذشته بسیار علمی تر و منطقی تر درباره آنها بحث شده است.
در ادامه بحث، اصل وحدت عالم انسانی و وحدت جهانی از دیدگاه بهائیت بررسی خواهد شد.
وحدت عالم انسانی، یکی از اصول دوازده گانه بهائیت!
بهاء الله (مؤسس فرقه بهائیت) درباره وحدت عالم انسانی می گوید:
«ای اهل عالم! سرا پرده یگانگی بلند شد. به چشم بیگانگان یکدیگر را مبینید؛ همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار.» (بهاءالله، دریای دانش، ص8)
نکته مهم اینست که:
- داشتن جهان متحد که همه با هم همدل و همیار باشند، آرزوی تمام انسانهاست.
- اما در بهائیت این جامعه متحد ایمانی وجود ندارد.
- جامعه متحد بهائیان، با خرد و وجدان انسانها کاملا مغایرت دارد.
به عنوان مثال، عبدالبهاء رفتار خود را با مخالفانش فراموش می کند و ریاکارانه می گوید:
« جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبت رفتار کنید و گرگان خونخوار را مانند غزالان ختن و ختامشک معطّر به مشام رسانید.» (مکاتیب، ص160)
سؤال مهم اینجاست که راه رسیدن به وحدت جهانی از دیدگاه بهائیان چیست؟
رهبران اداره این جهان، چگونه حقوق اقلیت ها را رعایت می کنند؟
- اگر منظور از وحدت عالم انسانی از بین رفتن سوء ظن، حسادت، نفرت، تجاوز، تعصبات فردی و غیره است، و در یک جمله همه انسانهای خوبی باشند، که موضوع تازه ای نیست و همه ادیان این را گفته اند.
- اگر مقصود احترام متقابل ملتها به یکدیگر و رعایت حقوق جوامع است، که در بهائیت این موضوع مصداق ندارد. در اینجا بحث طرد روحانی چه جایگاهی دارد؟
احترام متقابل یا طرد روحانی
- عبدالبهاء در یکی از سخنرانی هایش در مقام تعریف از سیاهان آمریکایی در مقایسه با سیاهان آفریقایی به سیاهپوستان اهانت می کند و آنها را گاوهایی به صورت انسان می داند.
«مثلا چه فرق است میان سیاهان افریک و سیاهان امریک، اینها خلق الله البقر علی صوره البشرند…» (خطابات عبدالبهاء، ص119)
آیا احترام متقابل ملتها به یکدیگر در این سخنان دیده می شود!؟
- بهائیت مدعی وحدت عالم انسانی، حکم طرد روحانی را چگونه توجیه می کند؟
در صورت طرد شدن فرد در بهائیت، نزدیک ترین افراد به او مثل پدر، مادر، فرزند و همسر، حق گفتگو و ارتباط با او را ندارند.
شاید بتوان طرد را سخت تر و ناراحت کننده تر از مرگ دانست. جالب اینجاست که گاهی طرد روحانی به دلایل خیلی پیش پا افتاده اتفاق می افتد. برای مثال سفر بهائیان به فلسطین برای زیارت باید دقیقا با برنامه ریزی تشکیلات باشد. یک بهائی حق ندارد بدون اجازه آنها به فلسطین سفر کند.
ماجرای صادق آشچی!
روزی یکی از بهائیان به نام صادق آشچی تصمیم می گیرد که بدون اجازه شوقی (از رهبران بهائیت) به فلسطین سفر کند. وی این کار را انجام می دهد. خبر به گوش شوقی می رسد. شوقی آنچنان از این عمل عصبانی می شود که طی نامه ای ، شدیدترین مجازات در بهائیت یعنی طرد روحانی را برای او در نظر می گیرد و به تشکیلات دستور اجرای آن را می دهد.
متن پیام شوقی قابل تأمل است:
«در موضوع صادق، فرزند آقا محمد جواد آشچی فرمودند، بنویس: این شخص بداخلاق و پست فطرت، اخیرا مخالف دستور این عبد، مسافرت نموده و وارد ارض اقدس گشته. تلغرافی راجع به طرد و اخراج او از جامعه به آن محفل مخابره گردیده. به والدش صریحا اظهار و انذار نمایند، مخابره با او به هیچ وجه من الوجوه جائز نه، تمرّد و مخالفت نتایجش وخیم است!» (توقیعات مبارکه،125- بدیع، ص41و41)
پیام شوقی، با ادعای وحدت جهانی و حقوق بشر چگونه جمع بندی می شود؟!
با وجود شعار وحدت جهانی توسط بهائیان، هم اکنون گروههای متعددی از بهائیت جدا شده اند.
از آن جمله بهائیان سابق، بهائیان واقعی، بهائیان طرد شده، بهائیان هم جنس گرا، بهائیان اصلاح طلب. این گروهها بدون هیچ گونه وحدت و تفاهمی در حوزه های مورد علاقه خود مشغول فعالیت هستند.
(برگرفته از کتاب در جستجوی حقیقت، علیرضا روزبهانی بروجردی)