پولس و الهیات جبرگرای او
بازدیدها: 10
پولس و الهیات جبرگرای او
گناه نخستین یا همان گناه اصلی، آموزه ای است که در متون اولیه مسیحیت، تنها در تعالیم پولس فریسی (1) دیده می شود. در حقیقت، این آموزه پیش از این در ادبیات مسیح (ع) و یا حواریون ایشان یافت نمی شود. بنابراین می توان ادعا کرد، گناه نخستین، یکی از بدعت هایی است که پولس در دین مسیحیت وارد کرده است. اما این آموزه، الهیاتی خاص خود را نیز طلب می کند. از این رو در این نوشتار به مسئله پولس و الهیات جبرگرای او پرداخته می شود.
گناه نخستین
می توان ادعا کرد که محور اغلب تعالیم پولس، سفر پیدایش است. گناه نخستین نیز یکی از همین تعالیم برگرفته شده از سفر پیدایش می باشد.
در این آموزه، پولس چنین تعلیم می دهد که سرپیچی آدم و حوا در امر اجتناب از نزدیک شدن به درخت معرفت نیک و بد، سبب هبوط آن ها از بهشت شد. این خطا که پولس از آن به گناه تعبیر می کند، آن قدر بزرگ بود که دامن همه آدمیان را گرفت. به این معنا که از همان زمان تا کنون، هر انسانی که متولد می شود، فطرتاً پاک نیست، بلکه گناهکار می باشد.
از این رو پولس می گوید:
“… از آن جا که همه گناه کردند”. (رومیان 5: 12)
الهیات جبرگرای پولس
پولس بر این باور است که گناه نخستین سبب شد تا ابتدا گناه وارد جهان شود و در ادامه، تمامی انسان ها را آلوده نماید:
“لهذا همچنان که به وساطت یک آدم، گناه داخل جهان گردید و به گناه موت؛ و به این گونه موت بر همه مردم طاری گشت، از آن جا که همه گناه کردند”. (رومیان 5: 12)
در این نگاه، تمامی انسان ها به سبب آلوده شدن به گناه، دیگر قادر نیستند به درستی، خیر را از شر تشخیص دهند.
علاوه براین، آدمی مجبور به انجام کاری است که از آن تنفر دارد؛ یعنی همان ارتکاب گناه:
“آن چه می خواهم نمی کنم، بلکه کاری که از آن نفرت دارم به جا می آورم… الحال من دیگر فاعل آن [کار] نیستم، بلکه آن گناهی که در من ساکن است“. (رومیان 17:7)
پولس در این عبارات به روشنی از الهیات جبرگرای خود سخن می گوید. در حقیقت، الهیات جبرآمیز پولس به دنبال بیان این است که:
انسان در ابتدا خلقتی خدا گونه و پاک داشت. آدم و حوا به عنوان اولین انسان ها از امر الهی سرپیچی کردند. در نتیجه، تمامی انسان ها به سبب گناه آن دو نفر، گناهکار متولد می شوند. همین گناه، قدرت تشخیص خیر و شر را از آدمی می گیرد. بنابراین، کسی نیاز است تا به واسطه فدا شدن وی، این گناه از انسان پاک شود. آن شخص نیز کسی نیست جز عیسی مسیح، فرزند خدا.
این فدا سبب می شود که بار گناه نخستین از انسان ها برداشته شود. اما نباید تصور شد که فدا شدن مسیح قادر است که همه انسان ها را نجات دهد.
پولس بر این عقیده است که فدا شدن مسیح، صرفاً راه را برای نجات و رهایی از گناه اصلی باز می کند. اما در مقابل، این ایمان به مسیح و فدا شدن اوست که آدمی را از گناه نخستین نجات می دهد.
اما این ایمان چگونه کسب می شود؟
برای پاسخ به این سؤال باید گفت که در کلام پولس، ایمان، حاصل فیض الهی است. به این معنا که کسب نمی شود، بلکه خدا آن را به صورت رایگان به هر کسی که بخواهد می دهد. چرا که با فدا شدن مسیح، راه نجات باز شد اما کماکان، آثار گناه نخستین که تضعیف اراده آدمی یکی از آن هاست، ادامه دارد. در نتیجه، امیدی به نجات از طریق انجام عمل صالح نمی باشد. از این رو در اعمال رسولان می آید:
“اعتقاد داریم که محض فیض خداوند عیسی مسیح، نجات خواهیم یافت”. (اعمال رسولان 15: 11)
کلام آخر
آموزه گناه نخستین به عنوان یکی از ابداعات پولس، سرشار از تعالیم جبر آمیز است. تمامی انسان ها به سبب گناه دو تن دیگر، فطرتاً و اجباراً گناهکار هستند.
حال، برای رهایی از گناه چه باید انجام دهند؟
پاسخ: هیچ!
در حقیقت، توان رهایی از این گناه را ندارند. چرا؟
پاسخ: چون گناه آن دو تن دیگر سبب شده که اراده آن ها در انجام عمل صالح تضعیف شود و قدرت تشخیص درست خیر از شر را نیز نداشته باشند.
پس چه می شود کرد؟
پاسخ: خدا، مسیح را برای نجات انسان ها قربانی می کند.
آیا با این کار، همه نجات می یابند؟
پاسخ: خیر. در این مرحله، نیاز به ایمان است.
این ایمان چطور حاصل می شود؟
پاسخ: فیض الهی به صورت رایگان، آن را به هر که بخواهد ارزانی می دارد.
نقش انسان چیست؟
پاسخ: هیچ!
نکته: توجه به این نکته ضروری است که کلیسای کاتولیک در مرحله نهایی، یعنی دریافت فیض الهی، به اندکی اختیار برای انسان نیز قائل است. به این معنا که تعالیم این کلیسا بر این اساس است که دریافت فیض توسط انسان به پاسخ وی نیز بستگی دارد.
موضوعات مرتبط:
نقش پولس در حذف شریعت دین مسیحیت (بخش اول)
پی نوشت ها:
1) فریسیان گروهی از آرامی های یهودی بودند که با دو گروه صدوقی ها و اسینی ها اختلاف داشتند. فریسیان جزء علما و بزرگان ملت بودند، و بیشتر کرسی ها در مجلس سنهدرین به آنها تعلق داشت. این فرقه دو قرن قبل از میلاد پدید آمد و تا کنون هم اکثریت یهود از آن هستند.
منابع:
- حسینی، م. (1393)، انسان شناسی پولس از منظر گناه ذاتی، مجله معرفت ادیان، سال پنجم، شماره چهارم، پیاپی 20، صفحات 49 الی 66
- ملا یوسفی، م. (1391)، نقدی بر قرائت پولس از مسیحیت، جستارهای فلسفه دین، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال اول، شماره دوم، ص 1 الی 25
- کاشانی، م. (1398)، درسنامه مسیحیت، مؤسسه آموزش عالی حوزوی خاتم النبیین