گزارش کتاب تحقیق در تاریخ و عقاید شیخگری بابیگری بهائیگری و کسروی گرایی

کتاب تحقیق در تاریخ و عقاید: شیخگری، بابیگری، بهائیگری … و کسروی گرایی
0

بازدیدها: 3

گزارش کتاب تحقیق در تاریخ و عقاید شیخگری بابیگری بهائیگری و کسروی گرایی
نویسنده: فضایی، یوسف
سال چاپ: چاپ چهارم، 1392
ناشر: چاپ پیام
تعداد صفحات: 283

مقدمه

کتاب حاضر تحقیقی پیرامون فرقه های شیخی، بابی، بهائی و پاکدامنی (کسروی) است که از منظر علم «دین شناسی تطبیقی» که زیر مجموعه «تاریخ ادیان» می باشد، در کمال بی طرفی و بدون تعصب نگارش یافته است.
فرقه های نام برده در اوضاع نابسامان دوره قاجاری پدید آمده اند و هم اکنون پیروانی در ایران و کشورهای دیگر دارند. مطالعه این کتاب، تا اندازه ای خواننده را با اوضاع آشفته اجتماعی و مذهبی آن دوره و با طرز تفکر علمای مذهبی ایران آن زمان آشنا می کند.
منابع کار و مبنای تحقیق در این کتاب، بیشتر نوشته ها و گفته های پیشوایان شیخیگری، بابیگری و بهائی گری است؛ و در حد توان از ذکر گفته ها و نوشته های مخالفین آنها صرف نظر شده است. البته دسترسی به کتابهای علی محمد باب (رئیس فرقه بابیه) و بهاءالله (مؤسس فرقه بهائیت) کار دشواری است زیرا بابیان و بهائیان این کتابها را دسترس همگان قرار نمی دهند.
کتاب حاضر از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش اول به عقاید فرقه شیخیه و مطالبی پیرامون مفهوم امام غایب و توجیه آن در ادعاهای باب می پردازد. بخش دوم و سوم کتاب که موضوعات اساسی کتاب را تشکیل می دهند به بیان تاریخ و فلسفه فرقه های باب و بهاء پرداخته شده است. در بخش انتهایی کتاب به بررسی مسائل کلی مربوط به افکار و عقاید کسروی و فرقه پاکدینی او پرداخته می شود.
نکته مهم این است که بر خلاف بسیاری از کتب اولیه نقد فرق ضاله بابیت و بهائیت متن کتاب حاضر دارای سیری منطقی و منظم است و مباحث مطرح شده در آن از فصل بندی و چینش خوبی برخوردار است. تنها نکته ای که باید اصلاح شود، مشکلات نگارشی آن است که از دید ویراستار مخفی مانده است.

بخش نخست

تاریخ و فلسفه مذهب شیخیه

این بخش از فصلهای زیر تشکیل شده است:

  • تاریخ و فلسفه مذهب شیخیه
  • تاریخ مذهب شیخیه
  • مهم ترین کتابهای پیشوایان شیخیه
  • فلسفه مذهب شیخیه
  • اصول عقاید شیخ احمد احسائی

فصل اول

تاریخ و فلسفه مذهب شیخیه
شیخی گری یک نوع تشیع جدید است، که در قرن دوازدهم هجری قمری از مذهب شیعه اثنی عشری منشعب شده است. پیشوای آن شیخ احمد احسایی، یک روحانی شیعی بود که به خاطر بعضی از نظرات تازه در مسائل معاد و معراج و مفهوم امامت، پیروان بسیاری پیدا کرد.
نویسنده کتاب در اولین فصل از بخش نخست، درباره دو جریان فکری تشیع، در زمان احسایی یعنی اصولیون و اخباریون و اختلافات ایشان نوشته است.
تا قبل از دوران صفویه دو گروه صوفیان و متشرعان شیعی وجود داشتند؛ اما بعد از سلطنت صفویان، تصوف ضعیف شد و تشیع بوسیله شاهان صفوی در ایران رسمیت یافت. و به همین دلیل متشرعان شیعی بر متصوفان پیروز شدند.
پس از انقراض دولت صفوی در قرن 12 هجری قمری، میان فقهای شیعی درباره چگونگی استنباط احکام از منابع فقهی، اختلاف سلیقه پیدا شد. به دلیل همین اختلاف نظر، به دو دسته تقسیم شدند: 1. اصولیون 2. اخباریون
– اصولیون معتقد بودند که در استنباط احکام فرعی باید از روی منابع فقهی (قرآن، اخبار، اجماع و عقل، یعنی اصول عقلیه) اجتهاد نمود. این گروه درباره اخبار و احادیث احتیاط می کردند و آنها را با شرایط و قیدهایی مانند «قید تواتر» می پذیرفتند.
– اخباریون در استنباط احکام، تنها از اخبار و احادیث منقول از ائمه شیعه استفاده می کردند و هر نوع خبر و حدیث را بر اصول عقلیه ترجیح می دادند.
در همین زمان شیخ احمد احسایی با ایجاد مذهب تازه ای به اختلاف اصولی و اخباری پایان داد. و از این زمان به بعد این اختلاف به «متشرعه و بالاسری» تبدیل شد.

فصل دوم

تاریخ مذهب شیخیه
در این فصل نویسنده به شرح حال زندگی شیخ احمد احسایی و جانشینانش پرداخته است.
شیخ احمد احسایی در «احسا»، جزء منطقه «القطیف» در حوالی بحرین، در خانواده ای از اهل تسنن به دنیا آمد. او تا بیست سالگی مقدمات علوم دینی را خواند و توجه خود را به احادیث شیعه معطوف ساخت و در نتیجه، پیرو مذهب شیعه دوازده امامی شد. وی همچنین دارای ذوق فلسفی بود.
او بیشتر عمرش را در گشت و گذار در عراق، ایران و عربستان گذراند. شیخ احمد، در سال 1221 هجری قمری برای زیارت امام هشتم در خراسان، به سوی ایران آمد. وی بعد از زیارت به درخواست عالمان یزد، مدتی در این شهر باقی ماند. شهرت وی به همه شهرهای شیعی رسید و مجلس درس و بحث دایر کرد.
اما پس از دو سال اقامت در یزد برای زیارت به کربلا عازم شد و در راه به دیدن علمای قزوین رفت. در این شهر با «حاج ملا محمد تقی» دیدار کرد و در پاسخ به سوال ملا محمد تقی در رابطه با عقیده اش درباره معاد، معاد را با جسم هورقلیایی دانست. و پس از گفتگوی علمی، شیخ احمد تکفیر شد. زیرا بازگشت همین بدن در قیامت از ضروریات دین اسلام است، اما شیخ احسائی به این اصل اعتقاد نداشت و برگشت انسان با بدن هورقلیایی را ممکن می دانست.
شیخ احمد در نزدیکی مدینه در تاریخ 21 ذیقعده سال 1241 هجری قمری در سن 75 سالگی وفات یافت و در قبرستان بقیع دفن شد.
نویسنده در ادامه این فصل به جانشینان شیخ احمد احسایی همچون سید کاظم رشتی اشاره کرده است و شرح مختصری از زندگی ایشان نوشته است.

فصل سوم

مهم ترین کتاب های پیشوایان شیخیه
این فصل به شرح بعضی از کتب شیخ احمد احسائی و جانشینانش پرداخته است. نویسنده ذکر نام کتاب و شرح مختصر آن را به این دلیل آورده است که در فصل های بعدی از همین منابع برای شرح افکار و عقاید ایشان استفاده کرده است.

فصل چهارم

فلسفه مذهب شیخیه
شیخ احمد احسائی عالِمی متعصب و غالی بود که در آغاز به گروه اخباری ها پیوست. اما به دلیل ذوق فلسفی که داشت، تنها به اخبار قناعت نمی کرد و می خواست متن و مفاد احادیث و اخبار را با مسائل فلسفه تفسیر کند. به همین دلیل بر سر دو راهی اخباری بودن و ذوق فلسفی داشتن قرار گرفت و این دو سلیقه در تضاد با یکدیگر بودند. به همین دلیل جمع بین الامرین کرد به این معنی که : مانند صوفیان و باطنیان از راه تأویل ظواهر اخبار، تضاد را به ائتلاف مبدل کرد.
در ادامه این فصل به شرح جزئیات بیشتری در این باره پرداخته شده است.

فصل پنجم

اصول عقاید شیخ احمد احسائی
عقاید شیخ احمد احسائی، بیشتر موافق با عقاید مذهب شیعه دوازده امامی بود، با این تفاوت که دید کلامی و فلسفی شیخ احمد، غلو آمیز و شکل تازه ای داشت. در بعضی موارد نیز عقاید تازه ای را اظهار می کرد.
شیخ احمد برای منطبق کردن اخبار و احادیث امامان با ذوق فلسفی خود، به ناچار به شیوه تأویل روی آورد. روش شیخ، بیشتر شبیه صوفیان و اسماعیلیان بود.
نویسنده کتاب برای اثبات استفاده شیخ احمد از تأویل اخبار و آیات، اینگونه به کتب شیخیان استناد می کند:
«… هر چیزی ظاهری دارد و باطنی، و تأویل «پل صراط» که در ظاهر معنی آن جسر جسمانی است، ولی در باطن ولایت است؛ در تأویل شریعت و میزان و قیامت و سایر آنچه فرموده اند، همه همین طور است – یعنی غیر از معانی ظاهری دارای معانی باطنی هستند…» (1)
در ادامه نویسنده به اختلافات عمده شیخیه با متشرعین شیعه می پردازد. از جمله این اختلافات، بحث معاد و حضور در آن با جسم هورقلیایی، نفی معاد به عنوان اصول دین، خارج کردن اصل عدالت از اصول دین، اضافه کردن رکن رابع به اصول دین، تفاوت در معنا و مفهوم امامت، روحانی دانستن معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می باشد.

بخش دوم

تاریخ و فلسفه آئین بابیه «بابیگری»
این بخش از فصلهای زیر تشکیل شده است:
– تحولات تاریخی فرقه بابیه
– عوامل فکری و عقیدتی قیام سید باب
– عوامل اجتماعی قیام سید علی محمد باب و شورش بابیان
– رسولان و داعیان بزرگ سید باب
– فلسفه و عقاید و احکام آئین باب
– عقیده سید باب در مسأله امامت
– نوشته های سید باب و نمونه هائی از آن ها
– بعضی از احکام و حدود آئین باب

فصل اول

تحولات تاریخی فرقه بابیه
در این فصل نویسنده به منشأ بابیگری می پردازد و از نظر عقاید، آن را متأثر از مذهب شیعه و شیخیه و بعضی از فلسفه های اخلاقی و سیاسی مانند «جمهوریت افلاطون» و « مدینه فاضله فارابی» و ادیان مسیح و زردشت و اعلامیه حقوق بشر می داند.
نویسنده کتاب، در ادامه این فصل به بررسی سرگذشت سید علی محمد باب می پردازد.

فصل دوم

عوامل فکری و عقیدتی قیام سید باب
این فصل به زمینه هایی که باعث به وجود آمدن ادعاهای باب شده است، می پردازد. خصوصا اشخاص تأثیرگذار در این زمینه را معرفی می کند.
یکی از عوامل به وجود آمدن ادعاهای باب، مژده ها و سخنان سران شیخیه در مورد نزدیک بودن زمان ظهور امام غایب بود که توسط شیخ احمد احسائی و به ویژه شاگردش، سید کاظم رشتی گفته می شد. کاظم رشتی، شیخیان را برای یافتن امام غایب و پذیرفتن ندای او آماده تر می کرد. وی در جمع شاگردانش می گفت: شاید امام غایب (یعنی کسی که روح امام در او ظاهر می شود) در میان شماها باشد… این قبیل سخنان باعث ایجاد دغدغه هایی برای شاگردانش جهت یافتن امام غایب شد. از جمله این افراد، سید علی محمد باب بود که در ادامه راه، خودش را همان امام غایب معرفی کرد.

فصل سوم

عوامل اجتماعی قیام سید باب و شورش بابیان
قیام باب و شورش های بابیان در شهرهای ایران تنها به علت عوامل فکری و عقیدتی نبود، بلکه زمینه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در تشدید آن مؤثر بوده است. وجود اختلاف طبقاتی و نابسامانی اوضاع اقتصادی و اجتماعی در دوره سلطنت و حکومت قاجاری در نارضایتی مردم اثر گذار بود و بعضی را به فکر حمایت و پیروی از باب و شورش های بعد از آن انداخت.
نویسنده کتاب در ادامه به توصیف اوضاع نابسامان حکومت قاجاری و به خصوص دوره ناصرالدین شاه می پردازد. در قسمت بعدی این فصل به سیر تحولات ادعاهای باب از بابیت به مهدویت و سپس نبوت می پردازد و در انتها سرانجام باب را مورد بررسی قرار می دهد.

فصل چهارم

رسولان و داعیان بزرگ سید باب
در این فصل به معرفی مهم ترین و بزرگ ترین شاگردان و رسولان باب به صورت اختصار پرداخته می شود.
از آن جمله می توان به افراد زیر اشاره کرد: ملا حسین بشوریه ای، زرین تاج معروف به قره العین، ملا محمد علی زنجانی، سید یحیی دارابی، ملا شیخ علی ملقب به حضرت اعظم، میرزا حسین علی نوری ملقب به بهاءالله و برادرش صبح ازل.
این افراد از شاگردان شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی بودند که به دلیل همخوانی اعتقاد ایشان درباره امام زمان و ظهور مهدی موعود با ادعای سید باب، دعوت او را اجابت کردند. همچنین بیشتر این مبلغان روحانیون فرصت طلبی بودند که برای رسیدن به مقامی در میان بابیان، ادعای باب را تأیید و ترویج کردند.

فصل پنجم

فلسفه و عقاید و احکام آئین باب
در این فصل به فلسفه، عقاید و احکام فرقه بابیه پرداخته می شود. بابیه با اینکه از اسلام و شیخیه نشأت یافته، دارای عقاید کلامی ویژه ای است، که بیشتر آنها، شکل تحول یافته عقاید و فلسفه های دینی مذاهب گذشته اسلامی است. قسمتی از عقاید بابیه نیز برداشتی از گفته های فیلسوفان و علمای علم اخلاق و علمای اجتماعی و سیاسی قدیم و معاصر است.
نویسنده در این فصل بیشتر به مواردی از عقاید باب اشاره می کند که در فرقه بهائیت رد شده اند. و عقاید مشترک با بهائیت را در بخش بعدی می آورد.

فصل ششم

عقیده سید باب در مسأله امامت
باب در آغاز کارش عقاید بعضی از شیعیان و شیخیان را قبول داشته است، ولی در ظواهر آنها تأویل و تفسیرهایی می کرده است. وی در آغاز ادعای خود، به وجود امام زمان شخصی، یعنی اینکه او پسر امام حسن عسگری و امام دوازدهم است، باور داشته است. چنانکه در تفسیر سوره کوثر این مسأله را بیان کرده است.
نویسنده در ادامه به روند تغییر عقاید علی محمد باب می پردازد. طبق نوشته کتاب، باب ابتدا وجود شخصی امام غایب را منکر می شود و در ادامه موضوع خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را نفی می کند.
در ادامه با توسل به تأویل آیات و روایات، به ادعای نبوت روی آورده و به دلیل اینکه شرایط نبی را نداشته است، اصلی مانند عصمت را برای پیامبران قائل نشد. و معجزه را نیز از جانب ایشان قبول نکرد. به عقیده باب پیامبران نه دارای عصمت بودند که از ضروریات دینی شیعه است، و نه به معنای خاص کلمه معجزه ای داشتند. به این صورت خود و در ادامه بهاءالله، قابلیت کسب مقام نبوت را به دست می آوردند.

فصل هفتم

نوشته های سید باب و نمونه هائی از آن ها
به گفته یاران باب، وی در مدت کمی، رساله ها و کتابهای بسیاری که بیشتر آنها به زبان عربی می باشند، نوشته است. ولی همه آنها ارزش ادبی و علمی ندارند و پر از غلط هستند و بعضی از نوشته های او پر از جملات نامفهوم می باشند.
در ادامه نویسنده به بعضی از کتب باب اشاره کرده است که از آن جمله: رساله العدلیه فی فرایض الاسلامیه، خطبتان فی ابوشهر، خطبه فی کنگان، خطبه فی جده، خطبه فی مصیبه الحسین، خطبه فی عیدالفطر، تفسیر سوره یوسف، تفسیر سوره کوثر، تفسیر سوره العصر، رسالة نوبت خاصه، کتاب قیوم الاسماء، کتاب ادلة سبعه، کتاب بیان را می توان نام برد.
در انتهای این فصل نمونه هایی از نوشته های باب آورده شده است که نه تنها دور از فصاحت و بلاغت است بلکه بیرون از قواعد علم لغت و دارای غلط های بسیار است.

فصل هشتم

بعضی از احکام و حدود آئین باب
علی محمد باب آئینی وضع کرد که در حدود 10 سال طول کشید و پس از آن، به وسیله بهاءالله نسخ شد و بیشتر احکام و حدودش لغو و باطل گردید. البته باب مدت دوام آئین خودش را هزار سال اعلام کرده بود!
از جمله احکامی که نویسنده در این فصل به تشریح آنها پرداخته است: احکام ارث، رفع حجاب و آزادی معاشرت زنان و مردان، حکم آزادی ارتباط زنان با مردان بیگانه، احکام نجاست، اقسام مطهرات، حلال بودن ربا خواری، احکام نماز خواندن، احکام مناسک حج، احکام مسکرات، دستور باب به محو کتب دیگران می باشد که در ادامه به شرح این احکام، پرداخته است.
در انتهای فصل به نوآوری باب در برهم زدن تقویم معمول و مرسوم زمان خودش اشاره شده است. این تقویم بر عدد 19 که به قول بهائیان مقدس می باشد، بنا شده است.

بخش سوم

تاریخ و فلسفه آئین بهاء «بهائیگری»
نویسنده در این بخش به فرقه بهائیگری که از بابیگری متولد شد و صورت مترقّی بابیگری است، پرداخته است. در این بخش به دو عامل موفقیت بهاءالله در توسعه عقایدش اشاره شده است: 1- عوامل سیاست های استعماری خارجی 2- مقدمات و عوامل عقیدتی و مذهبی فرقه بابیه
در این بخش از کتاب، ابتدا تحولات تاریخی و سپس فلسفه و احکام بهائیت آمده است.
بخش سوم کتاب از فصلهای زیر تشکیل شده است:
– تحولات تاریخی آئین بهاء
– فلسفه و احکام آئین بهاء
– برخی احکام و مناسک آئین بهاء
– نظامات و تشکیلات مذهبی آئین بهائی
– برخی ایرادها و انتقادات دربارة آئین باب و بهاء

فصل اول

تحولات تاریخی آئین بهاء
در این فصل به سرگذشت دو برادر که از شاگردان علی محمد باب بودند و منشاء فرقه ای جدید در بابیت شدند، پرداخته شده است. در بین هیجده نفر از یاران باب که به «حروف حی» معروف شدند، دو برادر به نام های میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی بهاء بودند که سرانجام میرزا حسینعلی نوری ملقب به «بهاءالله» پیروز رقابت بر سر جانشینی باب شد و فرقه بهائیت را به وجود آورد.
باب قبل از کشته شدن نامه و لوحی را برای صبح ازل نوشت و توسط ملا عبدالکریم قزوینی به وی رسانید که در آن صبح ازل را جانشین و خلیفه خود قرار داد.
اما صبح ازل از ترس دشمنانش همیشه در خفا زندگی می کرد و کارها را به دست برادر بزرگترش بهاءالله سپرده بود. بهاءالله پس از مدتی خودش را همان من یظهره الله که باب وعده ظهورش را داده بود، معرفی کرد. البته باب این ظهور را 1500 تا 2000 سال بعد دانسته بود.
در این میان، بعضی از یاران باب نیز اظهار من یظهره اللهی کردند که در کتاب به 9 نفر از ایشان اشاره شده است. اما بهاءالله که از همه زیرک تر بود، موفق شد و تعداد بیشتری از بابیان را همراه خود کرد.
در ادامه فصل، سرگذشت و سرانجام بهاءالله و صبح ازل نوشته شده است. هچنین در قسمتهای بعدی، بعضی از نوشته های بهاءالله همراه با نمونه هایی از آن ها ذکر شده است.
بعضی از نوشته های بهاءالله به زبان عربی است، مانند کتاب «اقدس» و «اشراقات» و بعضی به فارسی نوشته شده اند مانند «ایقان». علاوه بر اینکه بعضی از نوشته های عربی او برابر قواعد نحو عربی نیست، جملات فارسی او هم خالص نیستند و مملو از کلمات عربی غیر معمول می باشند.
در ادامه به جانشینی عبدالبهاء (پسر بزرگ بهاءالله) و مبلغان بزرگ او، پرداخته می شود.
پس از عبدالبهاء، نوه دختریش شوقی افندی به جانشینی او رسید. این وصیت عبدالبهاء برای جانشینی شوقی، برخلاف وصیت پدرش بهاءالله درباره جانشینی بعد از وی بود. این فصل با بررسی اقدامات شوقی افندی و اختلافاتی که بعد از مرگ وی بر سر جانشینی او پیش آمد به پایان می رسد.

فصل دوم

فلسفه و احکام آئین بهاء
هر چند بهائیان آئین بهاء را دینی مستقل می دانند، اما در اصل بهائیگری از لحاظ تاریخ، فلسفه، عقاید و احکام و حدود، دنباله بابیگری و شکل و صورت تحول یافته آن است. در واقع بهاءالله در مدت عمرش، آئین باب را به تدریج اصلاح کرد و تجدید نظرهایی در بعضی موارد آن صورت داد. در این فصل نیز به قسمتی از عقاید و احکامی که بهاءالله به بابیت افزود، اشاره شده است.
نویسنده در ادامه به بعضی از عقاید بهائیان درباره دوری بودن ادیان، محدود بودن ادوار ادیان، قیامت، مقام باب و بهاء از نظر بهائیان، کیفیت بعثت و قیام بهاءالله، وحدت انسانی در زبان و حکومت و دیانت، اشاره می کند.

فصل سوم

برخی احکام و مناسک آئین بهاء
در این فصل اشاره کوتاهی به برخی از احکام و حدود و مناسک بهائیان پرداخته شده است. البته بیشتر به احکام و آدابی اشاره شده است که به دستورات و احکام باب اضافه شده و یا تغییر یافته است. از جمله: احکام ارث، شبکه محارم جنسی در بهائیت، حکم زکات وغیره.

فصل چهارم

نظامات و تشکیلات مذهبی آئین بهائی
سازمان اداری و تشکیلات مذهبی بهائیت، شباهت زیادی به سازمان و تشکیلات دینی مسیحیت و درجات روحانی آن و همچنین درجات روحانی اسماعیلیه دارد.
با توجه به این نظامات، پس از شوقی افندی که ظاهراً جانشین خاصی برای خود تعیین نکرده بود، امور اداری و سازمان مذهبی بهائیگری، طبق دستورات «ایادی بیت العدل» انجام می شود. در ادامه این فصل به چگونگی تشکیل بیت العدل و محافل مذهبی پایین تر اشاره می شود.

فصل پنجم

برخی ایرادها و انتقادات دربارة آئین باب و بهاء
در این فصل نمونه هایی از ایرادهای منتقدین و معترضان به بهائیگری آورده شده است. از جمله کتابهایی که به نقد بهائیگری پرداخته اند: کتاب احقاق الحق تألیف محمد تقی همدانی، مفتاح الابواب تألیف زعیم الدوله، فتنه باب الابواب تألیف اعتضادالسلطنه، کشف الحیل تألیف عبدالحسین آواره و بهائیگری تألیف کسروی را می توان نام برد.
نویسنده در ادامه به ذکر بعضی از ایرادات وارده از جمله عدم استقامت در ادعای سران بابیت و بهائیت می پردازد. توبه نامه باب از ادعاهای خود، یکی از موارد ذکر شده از عدم استقامت ایشان در ادعای خود می باشد.

بخش چهارم

کسروی گرایی
نویسنده کتاب حاضر، کوشیده است مکاتب و آئین های مذهبی- اجتماعی که در یک قرن و نیم پیش، در ایران به وجود آمده اند را بررسی کند. یکی از این مکاتب، کسروی گرایی یا پاکدینی است.
اگرچه پیروان کسروی گرایی، آن را به عنوان مذهب و دین نمی شمارند و معتقدند که کسروی یک مصلح دینی – اجتماعی بوده است که می خواسته در رفع مشکلات اجتماعی راه حل هایی تازه نشان دهد، اما راه حل هایی که در کتاب خود «ورجاوند بنیاد» و «راه رستگاری» ارائه داده است، همگی جنبه دینی و مذهبی داشته اند نه فلسفی و اجتماعی و اقتصادی.
در ادامه کتاب به زندگی احمد کسروی اشاره شده است و تعدادی از نشریه ها و کتاب های وی نیز آورده شده است.
فصل آخر کتاب، به کلیاتی درباره افکار کسروی و نظرات سیاسی و اقتصادی وی می پردازد.