یحیی صبح ازل کیست؟ (بخش سوم)
Visits: 23
یحیی صبح ازل کیست؟
در بخش اول و دوم از مقاله «یحیی صبح ازل کیست؟» بیان شد که اغلب پیروان علی محمد شیرازی با وجود وصیت باب در خصوص جانشینی یحیی صبح ازل، گرد برادر او حسینعلی نوری جمع شدند. علت این مسئله هم این بود که در باور حسینعلی نوری، مقصود اصلی باب برای جانشینی، وی بود نه برادرش یحیی. اما به دلیل این که می خواستند برای حفظ جان حسینعلی، توجه حکومت و مخالفان را از روی وی بردارند، مجبور بودند صبح ازل را به عنوان جانشین معرفی کنند.
تعظیم بهاء به یحیی صبح ازل، ظاهری یا حقیقی
حسینعلی نوری پیش از ادعای «من یظهره اللهی» (۱)، همیشه و در همه جا خود را عبد و پیرو برادر نشان می داد. این مسئله تا بدان جا پیش می رفت که اگر کسی در زمان مهیا شدن وی برای اعلام ادعایش نیز در این رابطه از او سؤال می کرد، این مسئله را انکار می نمود.
به عنوان مثال، زمانی که یکی از بزرگان بابیت به نام ملا محمد جعفر نراقی در این خصوص از وی سؤال می کند، حسینعلی نوری، چنین پاسخ می دهد که:
” اگر نفسی از اهل بیان ذکر نسخ کتاب نماید، خدا بشکند دهان گوینده و افتراکننده را“. (۲)
افزون بر این، تأکید داشت که نوشته های باب به همت یحیی صبح ازل صورت پذیرفت که این نیز مهر تأییدی بر جانشینی برادر به شمار می آمد:
” همه به خط مبارک (۳) نوشته شد و جلد شد“. (۴)
شاید استدلال شود که علت تمامی این موارد این است که حسینعلی نوری به دنبال کتمان مقام «من یظهره اللهی» خود بود. اما:
- اولاً کتمان حقیقت و همچنین دروغ گفتن برای کسی که ادعای نبوت و الوهیت می کند، امری غیرقابل قبول است. به دیگر سخن، چگونه می توان به کسی که به هر دلیلی، به راحتی حرف کذب می زند، اعتماد نمود؟ از کجا معلوم که ادعاهای دیگر وی حقیقت باشد؟
- ثانیاً این سخن در حالی که هم علی محمد شیرازی به وضوح فردی دیگر را به عنوان جانشین خود برگزیده و این مسئله را چه به صورت شفاهی و چه مکتوب، بیان کرده، و هم خود حسینعلی نوری در طی ۱۸ سال مدام بر آن مهر تأیید می زده، بدون استناد به نظر می رسد. ذکر این سخن که هم رهبر سابق و هم مدعای کنونی رهبری (حسینعلی نوری)، هر دو به دنبال پنهان نمودن امر جانشینی بهاء بودند، آن هم زمانی که حسینعلی نوری از هیچ گونه معجزه ای نیز برخوردار نبود، بسیار بی پایه و اساس به نظر می رسد.
- ثالثاً و از همه مهم تر این که بهاء، در این میان، ادعای مقامی را می کند که علی محمد باب، ۲۰۰۱ سال بعد را زمان ظهور آن می داند. حسینعلی نوری پیش از این که ادعای من یظهره اللهی نماید می گفت:
” و نشهد فی آخر الکتاب بأنّ من یظهره الله حقٌ لاریب فیه و یظهره الله فی المستغاث“. (۵)
” و شهادت می دهیم در پایان کتاب که من یظهره الله، حق است و خداوند او را در مستغاث، ظاهر می کند“.
در رابطه با معنای واژه «مستغاث» باید گفت که باب در کتاب بیان فارسی خویش، آخرین زمان ممکن برای ظهور منجی موعود یا من یظهره الله را، «سال مستغاث» می دانست. دلیل این امر این بود که مستغاث در حساب حروف ابجد، معادل ۲۰۰۱ است. بدین معنا که این کلمه اشاره به ظهور من یظهره الله، ۲۰۰۱ سال پس از نزول کتاب بیان باب دارد.
کلام آخر
شاید این استدلال که علی محمد شیرازی و حسینعلی نوری برای حفظ جان جانشین حقیقی، شخص دیگری را معرفی نمودند، در ظاهر منطقی باشد، اما باید گفت، این ادعا در صورتی که برای برخی امور ساده بیان شود، قابل قبول است؛ حال آن که درباره مسئله نبوت، آن هم زمانی که هیچ شاهد و برهانی برای آن وجود ندارد، ناپذیرفتنی است. این مسئله زمانی مخاطب را با تردید بیشتری نیز رو به رو می کند که بدانیم، حسینعلی نوری، پیش از ادعای من یظهره اللهی، حتی در یکی از وصیت های خویش نیز به «عبودیت خود به وجه خدا» (۶) شهادت می دهد (۷). به بیانی روشن تر، صبح ازل را جانشین علی محمد می داند.
موضوعات مرتبط:
تغییر تقویم در بابیت و بهائیت (بخش اول)
پی نوشت ها:
۱) «من یظهره الله» در فرقه بابیت اشاره به منجی موعود دارد. علی محمد شیرازی به پیروان خویش بشارت می داد که این شخص، ۲۰۰۱ سال پس از نزول کتاب وی، یعنی «بیان» ظهور خواهد کرد. این در حالی است که چیزی در حدود ۲۰ سال پس از آن بود که بهاء، ادعای من یظهره اللهی نمود.
۲) فاضل مازندرانی، اسدالله، اسرار الآثار خصوصی، ج ۵، ص ۳۳۳٫
۳) منظور از «خط مبارک»، دست نویس یحیی صبح ازل می باشد.
۴) فاضل مازندرانی، اسدالله، اسرار الآثار خصوصی، ج ۵، ص ۳۴۰-۳۴۱٫
۵) فاضل مازندرانی، اسدالله، اسرار الآثار خصوصی، ج ۵، ص ۳۴۳٫
۶) منظور از «وجه خدا»، یحیی صبح ازل است.
۷) نوری، عزیه، تنبیه النائمین، بخش تصاویر و اسناد، سند ۵۹٫
منابع:
- خسروپناه، ع. (۱۳۸۸)، سیر انتقادی در تاریخ و باورهای بهائیت، کتاب نقد، سال یازدهم، شماره پنجاه و دوم تا پنجاه و سوم، ص ۱۳-۶۰
- روحانی، ح. (۱۳۸۶)، هشت بهشت؛ ادعانامه فرقه ازلی بر علیه بهائیت، زمانه، شماره شصت و یکم
- منطقی، ا. (۱۳۸۷)، بهائی گری؛ اصول و مبانی اعتقادی، معرفت، شماره یکصد و سی و سوم
- اکار، ح.، کشاورز شکری، ع.، غفاری هشجین، ز. (۱۳۹۰)، چرایی فرقه بودن بهائیت، معرفت ادیان، سال دوم، شماره دوم، ص ۴۳-۶۴