بازدیدها: 2
خودآگاهى عرفانی یا عارفانه، نوعی آگاهی پیدا کردن انسان به ظرفیتهای درونی خود، برای رسیدن به خداوند متعال است. بنابراین رابطه انسان با خداوند، رابطه ای است که یک ممکن الوجود(انسان) باید با واجب الوجود(خداوند) داشته باشد.
به گزارش فاران نیوز،کسب معنویت و رسیدن به خدا، یکی از مسائل فطری بوده و انسان هیچ زمانی خود را از آن بینیاز ندیده است. در تعریف معنویت آمده است، معنوی و معنویت به هر آنچه شامل یا مربوط به معنا و روح باشد اطلاق میشود که در مقابل ظاهر و ماده است. به عبارتی معنویت یعنی وجود معنا و هر آن چه مادی نباشد را گویند. البته از دین نیز به معنویت، استعاره آورده شده است.[1]
معنوی در مقابل لفظی نیز به کار رفته و به روحانی در مقابل مادی و باطنی در مقابل ظاهری نیز اطلاق شده است. بنابراین معنویت میتواند امر قدسی، غیبی، ارزشهای اخلاقی، دین، عرفان و… باشد، که هر نوع معنا بخشی به زندگی را دربر گیرد.[2] خودآگاهى عرفانی یا عارفانه، در حقیقت آگاهی پیدا کردن به ظرفیتهای درونیای است که از طرف خداوند در وجود انسان نهادینه شده است. یعنی انسان باید با ایفای نقش بندگی و عبودیتِ خود به نحو احسن و عالی، خود را به خداوند عرضه کرده و از او طلب تعالی و معرفت بکند.[3]
در حقیقت، گرایش به معنویت و پیمودن مسیر عرفانی، برخواسته از یک تشنگی درونی بوده و به صورت فطری و ذاتی هر انسانی به دنبال گمشدهای است که توسط آن از گرفتاریها و تاریکیهای دنیای ماده رها شده و به آرامش حقیقی برسد. حال در آشفته بازار دنیای امروز، بسیاری از فرقهها و گروههای منحرف که رشد قارچ گونهای هم دارند، با ظاهری آراسته و اُتو کشیده، دامهای خود را پهن کرده و با اسم معنویت و وعده اتصال به خدا انسان ناآگاه و تشنه را به سمت خود جذب کرده و گرفتار خرافات و انحرافات میکنند.
برخی از شاخصهها و ویژگیهای معنویت اصیل و دروغین که با شناخت آنها انسان میتواند آگاهی معنوی و عرفانی خود را ارتقاء داده و گرفتار برخی فرقههای شبه معنوی نشود، اشاره میشود.
1- اعتقاد به خدای واجبالوجود، در مقابل عدم اعتقاد به واجبالوجود بودن خداوند؛
در معنویت اصیل، اعتقاد به خدای حقیقی، جزو اصول اصلی و لاینفک به شمار می رود. در حالی که در مبانی معنویتهای دروغین، عکس این قضیه، یعنی عدم اعتقاد به آفریدگار عالم، صادق است.
2- خدا محوری در مقابل انسان محوری؛
از دیگر شاخصههای معنویت اصیل، محوریت خداوند در تمام مسائل انسان است. این اصل مهم، در معنویتهای دروغین با بیاعتنایی مواجه شده و برای جذب افراد بیشتر، انسان محوری و توجه به لذتهای نفسانی، اصالت پیدا کرده است.
3- خِرَدگرایی و بهرهبرداری از عقل، در مقابل عقلگریزی و ستیز با آن؛
در معنویت اصیل، یک عارف هیچ زمانی آموزههای عرفانی و عقلانی را در مقابل هم تصور نمیکند. در حالی که در آموزههای عرفانهای کاذب، به دلیل دوری از مباحث عقلانی، خردستيزی و نفی عقلانیت به شدت موج میزند.
4- شریعتمحوری و عمل به آموزههای شریعت، در مقابل دوری از شریعت و مبارزه با آن؛
آموزههای شریعت جزء لاینفک عرفان و معنویت اصیل بوده و یک عارف حقیقی در هر مرتبه عرفانی که باشد، خود را مقید به انجام دستورات شرعی و دینی میداند. شخصیتهای عرفانی زیادی وجود دارد که با داشتن مراتب عرفانی بالا، فقیه و مرجع تقلید عصر خودشان نیز بودند. اما آموزههای معنویتهای کاذب، به دلیل داشتن مبانی اومانیستی(انسانمحور) همیشه با شریعت سرستیز و ناسازگاری داشته و بزرگان این جریانها به مبارزه با آن برخواستهاند.
بنابراین بر هر انسانِ جویای معرفت و عارف طریق الیالله، لازم است آگاهی معنوی خود را افزایش داده و با علم به مولفهها و شاخصههای معنویت اصیل و دروغین، علاوه بر گمراه نشدن، از انسانهای مشتاق کسب معارف عرفانی و الهی نیز دستگیری کرده و آنان را به صراط مستقیم الهی هدایت بکند.
پینوشت:
[1]. ویکی پدیا، دانش نامه آزاد، جستجو در واژه معنویت.
[2]. همان.
[3]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج 2، ص 319-320.
انتهای پیام
منبع: ادیان نت