بازدیدها: 26
دوران غیبت امام زمان (عج) هنگامی است که اکثر مردم در غفلت و ظلمت زندگی مادی درگیر شدهاند. معنویت در آن کم شده و یا اصلا در برخی از زندگی ها از بین رفته است.
از آغاز دوران غیبت صغری امام زمان (عج) انبوهی از پرسش ها پیرامون مسائل غیبت مطرح شده است. بسیاری از سوالها از یک پیشینه دیرینه برخوردار است به گونهای که بسیاری از این سوال ها در نوشتههای نویسندگان کتابهای مربوط به امام زمان در قرن چهارم و پنجم اسلامی مطرح گردیده و علما پاسخهای مناسبی به آن دادهاند.
علی اعظمی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده به بیان برخی از این مسائل پرداخته که در ادامه خواهید خواند.
دوران غیبت امام زمان (عج) هنگامی است که بیشتر مردم در غفلت و ظلمت زندگی مادی درگیر شدهاند و معنویت در آن حاکم شده و یا اصلا در برخی از زندگی ها از بین رفته است. حال این سوال پیش می آید که آیا خداوند متعال بشر را برای چنین زندگی تاریک خلق کرده؟ و آیا هیچ راه هدایتی برای خارج شدن از این ظلمت قرار نداده است؟ آیا زمان غیبت امام زمان علیه السلام به معنای زمان ظلمت مطلق و کوتاهی دست بشریت از هدایت حقیقی است؟
از آنجایی که خداوند حکیم است هرگز چنین کاری را انجام نمی دهد. از این رو سعی در تبیین ابعاد هدایت در زمان غیبت را داریم.
معنای غیبت
علاوه بر تقسیم بندی غیبت امام زمان علیه السلام به غیبت صغری و کبری میتوان از جنبه های دیگر نیز امر غیبت را تقسیم نمود.
غیبت کلی و جزئی
وقتی در برخی اوقات می گوییم فلان شخص از میان ما غایب است یعنی اینجا نیست و علاوه بر اینکه حضور مادی و فیزیکی ندارد و حضور معنوی هم ندارد. یعنی نه حضور دارد و نه نظارت دارد. به این موقعیت غیبت کلی می گویند و این غیبت درمورد امام عصر عجل الله صدق نمیکند.
باتوجه به شئون و تصرفات امام در جهان که در روایات نیز بیان گردیده است به این نتیجه میرسیم که غیبت حجت خدا غیبت کلی نیست. بلکه غیبت حضرت حجت جزئی است. به این معنا که عدم حضور در مورد شأن معاشرت با مردم و هدایت مستقیم اجتماع بشری و همچنین در مورد تشکیل حکومت حق آن هم فقط به صورت علنی است.
در نتیجه حضرت در عصر غیبت در یک شأن از شئون ولایت و مقامات و تصرفات خویش غایب هستند و در دیگر شئون حاضر میباشند که به این نوع، غیبت جزئی یا شأن این میگویند.(۱)
شئونات حضور حضرت حجت
حال که نوع غیبت حضرت را بیان کردیم به شئون دیگر که حضرت در آنها حضور داشته، نفع میرساند و در روایات نیز از آن تعبیر به «خورشید پشت ابر» شده میپردازیم. چرا که ابر مانع دیده شدن خورشید می شود ولی نمیتواند مانع از منافع آن باشد.
۱_ تربیت دلهای منتظر
یکی از آن شئونی که حضرت میتواند در جامعه تاثیر بگذارد این نکته است که دلهای آماده در این زمان تربیت میشود. لازمه این کار هم حضور فیزیکی نیست. یعنی اینطور نیست که ارتباط با حضرت منحصراً در حضور فیزیکی باشد. بلکه ارتباط روحی و معنوی با حضرت حجت علیه السلام می تواند بیشترین تاثیر را در زندگی افراد بگذارد. اما آنطور که همه اشیا قابلیت دریافت قطبهای مغناطیسی زمین را ندارند اما امواج مغناطیسی بر روی عقربههای قطب نمای هواپیماها که مستعد این تاثیر هستند اثر خود را نشان میدهد.
بنابراین راه ارتباط با امام زمان علیه السلام بسته نیست. دل های آماده قابلیت ارتباط با امام زمان علیه السلام را دارند و تحت تاثیر آن جذبه روحی و معنوی حضرت قرار میگیرند. مانند هدایت حضرت خضر علیه السلام که به صورت ناشناس زندگی میکردند و از اوضاع زمان با خبر بوده و اوضاع را طبق مساله رهبری میکردند.(۲)
۲_ حفظ شیعیان از خطرات
در توقیعی که از حضرت حجت علیه السلام برای شیخ مفید صادر شده است این گونه آمده است: «ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. که اگر جز این بود دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود میآمد و دشمنان شما را ریشه کن مینمودند.»(۳)
۳_ دعا و استغفار حضرت حجت علیه السلام برای مومنان، صالحان و مستضعفان و یا لعنت ایشان بر کافران و ظالمان. (۴)
۴_ هدایت مردم
مهمترین فایده حضرت بر مردم نعمت هدایت است. به همین دلیل مشهورترین لقب آن حضرت در روایات مهدی بیان شده است. هر چند همه امامان ما مهدی هستند ولی این صفت در خصوص امام دوازدهم ظهور و بروز بیشتری یافته است. (۵)
۵_ واسطه فیض الهی
امامان شیعه، رکن های زمین و هادیان امت هستند. خداوند نعمتهای خود را به وسیله امامان در زمین جاری میکند و مردم به یمن وجود ایشان روزی میخورند. تا جایی که در روایات چنین آمده است که اگر زمین خالی از حجتی به مانند اهلش را فرو میبرد.(۶)(۷)
نتیجه اینکه امام زمان عجل الله تنها از یک شأن در غیبت هستند و از ابعاد گوناگون و شئونات مختلف در عالم خلقت نفع و فایده میرسانند و واسطه ای بین خدا و خلق می باشند.
پینوشت
۱_ خورشید مغرب، ص۱۸۴
۲_ سوره کهف، آیه ۶۵
۳_ تاریخ الغیبة الکبری، ص۱۵۳
۴_ بحارالانوار، ج۵۱، ص۲۹
۵_ همان
۶_ کمالالدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۰۷
۷_ کافی، جلد۱، ص۱۷۹
انتهای پیام
منبع: مهر