بهائیان در ایران – انقلاب مشروطه2

0

بازدیدها: 0

مقاله پیش رو به اندیشه ها و ایدئولوژی های انقلاب مشروطه می پردازد. انقلاب مشروطه، برای از بین بردن سلطه پادشاهان ستمگر در کشور، به رهبری روحانیت و همراهی مردم آغاز شد. ایدئولوژی انقلاب مشروطه تا قبل از امضای فرمان آن توسط ناصرالدین شاه، اسلامی بود. بهائیان در راستای اهداف و آرمانهایشان، بر ایدئولوژی این حرکت بزرگ اجتماعی اثر گذاشتند.

ایدئولوژی انقلاب مشروطه

اسلام، به عنوان نیروی اصلی بسیج اکثریت مردم، در انقلاب مشروطه عمل می کرد. اما به نظر آیت الله طالقانی این انقلاب از ایدئولوژی مشخص و گسترده ای برخوردار نبود. (1)

با توجه به سیاست های کلی که در روزنامه ها و سخنرانی ها اعلام می شد، مردم مخالف استبداد و وابستگی بودند و عدالت می خواستند. با توجه به اعتقادات مذهبی و داشتن اصل عدالت در اصول مذهبشان، توجیه لازم را برای حرکت در این جنبش داشتند.

از نظر شیعه، طبق نوشته های صدر اسلام، کردار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) از بهترین نمونه های عدالت محض است. علما به عنوان مفسرین کردار و گفتار معصومین، برداشت های خود را در مساجد و محلهای دیگری که مراسم مذهبی برگزار می شد، با مردم در میان می گذاشتند.

بنابراین، اعتقاد اساسی نسبت به عدالت در بین مردم وجود داشت. اما به گفته زرگری نژاد، قبل از برقراری مجلس در ایران، حتی یک متن کوتاه درباره اهداف انقلاب مشروطه نوشته نشده بود. درخواست ایجاد عدالتخانه نیز جنبه قضایی داشت نه سیاسی. (2)

خطوط فکری مشروطیت

ایدئولوژی رهبران مذهبی 

دسته اول از فعالان انقلاب مشروطه، رهبران مذهبی بودند که حکومت حقیقی را برای امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) می دانستند و خواستار مجلس عدالتخواهانه اسلامی بودند.

سید محمد طباطبائی از رهبران انقلاب مشروطه، در سخنرانی هایش در سال1324ه.ق می گوید:

«حدود هشت ماه است که ما از روی منبر و دیگر مجالس فقط از عدالت صحبت می کنیم و دیگر هیچ.» (3) در قسمت دیگر سخنانش تأکید می کند که معترضین، خواهان حکومت مشروطه و یا جمهوری نیستند، وی ادامه می دهد: «ما شورا می خواهیم که مردم بتوانند حقوق خود را در آن به دست آورند و از فشارهای حاکم ظالم نجات یابند. مقصد ما عدل و انصاف است تا رعیت پراکنده نشود، مردم به خارجی پناهنده نشوند و کشور فاسد نباشد.» (4)

آیت الله طباطبائی در این سخنرانی از مردم می خواهد که مثل پیروان حضرت علی (علیه السلام) عمل کنند و مقابل بی عدالتی بایستند.

ایدئولوژی روشنفکران 

دسته دوم فعالانی بودند که تحصیلات جدید داشتند و مانند علما مخالف استبداد بودند. اما ایشان برخلاف علما، خواستار رژیم مشروطه ای بودند، که از مدل کشورهای اروپایی الهام گرفته بود.

علمایی همچون آیت الله طباطبائی، معتقد بودند که مردم ایران به اندازه کافی آموزش ندیده اند که بتوانند حکومت مشروطه یا جمهوری را تحمل کنند. زیرا حکومت مشروطه به مردم آماده و تعلیم دیده نیاز دارد. (5)

این دو خط فکری، بعد از استقرار مجلس، دو جنبش مشروطه خواهان و مشروعه خواهان را ایجاد کردند.

جایگاه بهائیت و بابیت در ایدئولوژی انقلاب مشروطه

بابیان جزء گروه مشروطه خواهانی بودند که با به دار آویختن شیخ فضل الله نوری، جریان مشروعه خواهی را از بین بردند و استبداد روشنفکری را ایجاد کردند.

خط فکری علما، که حکومت حقیقی را مربوط به امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) می دانستند، به دنبال تأسیس عدالتخانه اسلامی بودند. اما خط روشنفکری به سمت نفی دین و فرنگی شدن حرکت می کرد. بهائیت به خاطر مخالفت و دشمنی با اندیشه های شیعی، در مقابل روشنفکران دینی و مشروعه خواهان قرار گرفت.

بابیان و بهائیان به تبلیغ اندیشه مشروطه خواهان، که همان دموکراسی لیبرال بود، می پرداختند. با این کار به دو هدف خود دست می یافتند:

  1. به این وسیله می توانستند از موج انقلاب استفاده کنند و بزرگ ترین مانع و مخالف خود یعنی روحانیت و مذهب شیعه را از میدان خارج کنند.
  2.  با روی کار آمدن یک حکومت لیبرال، می توانستند به راحتی به تبلیغ اندیشه ها و ایدئولوژی فرقه خود بپردازند.

در میان گروه روشنفکران، دامادهای صبح ازل (از رهبران فرقه بابیه)، یعنی میرزا آقا خان کرمانی و شیخ احمد روحی، بسیار شاخص بودند. میرزا آقا خان کرمانی به گفته نظام الاسلام کرمانی در تاریخ بیداری ایرانیان، یکی از مهم ترین پایه گذاران روشنفکران [غیر دینی] نهضت بود.

سخن آخر

هرچند در زمان انقلاب مشروطه فرقه بابیت و بهائیت در ظاهر و به طور علنی، فعالیت نمی کرد، اما ایشان با همکاری مؤثر با روشنفکران غربگرا، موفق شدند دشمنی خود را با دو اقتدار ملی یعنی دولت و روحانیت به ثمر برسانند. این کار به نفع اقتدار سومی که بهائیان به آن وابسته بودند، یعنی اقتدار بریتانیا انجامید.

 

پی نوشت:

  1. سید محمود طالقانی، حکومت اسلامی، 1334، صص10-11
  2. غلامحسین زرگری نژاد، رسائل مشروطیت، 1374، ص14
  3. نظام الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، 1371، ص374
  4. همان، صص375-276
  5. همان، ص378

(برگرفته از کتاب بهائیت در ایران، دکتر سید سعید زاهد زاهدانی)