بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار (بخش دوم)
بازدیدها: 10
بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار
سیاوش سفیدوش به سبب تغییر کیش و پذیرش فرقه بهائیت، به یکی از مهم ترین عامل های درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار تبدیل شد. پیش از وی نیز افرادی همچون مانکجی لیمجی و کیخسروجی صاحب، آن قدر در حمایت از این فرقه و تلاش برای تبلیغ آن دچار افراط شدند که صدای اعتراض جامعه زرتشتی ایران بلند شد. اما تبلیغات و تشویق ها در زمان سیاوش به اندازه ای آشکار و افسارگسیخته بود که جامعه زرتشتی ایران، بیش از این سکوت در برابر آن را جایز نمی دانستند.
دعوت سیاوش به بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان
بهائی شدن سیاوش و دعوت وی از زرتشتیان برای پذیرش بهائیت، جامعه زرتشتی به ویژه موبدان را به مخالفت با وی برانگیخت. سیاوش در فصل سوم از کتاب «یار دیرین» که در آن به شرح سرگذشت خود می پردازد، عنوان هایی را انتخاب می کند که گویای مخالفت های سرسختانه موبدان و دستوران (1) زرتشتی با فعالیت های وی می باشد. از این میان می توان به «قیام دستوران زردشتی به مخالفت امرالله (2) و تأسیس شرکت گلستان جاوید سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۷ هجری قمری»، «ورود به یزد و آغاز مخالفت دستوران زردشتی» و «تشدید بغض و عناد دستوران زردشتی» اشاره نمود.
سیاوش در راستای ارائه خدمات هر چه بیشتر به فرقه بهائیت و در اصل، دولت انگلستان، نشریه ای در حمایت از بهائیت تدوین کرد. این امر سبب شد تا جامعه زرتشتی ایران، بیش از پیش نسبت به وی موضع بگیرد. سفیدوش نیز در پاسخ، نامه ای انتقادآمیز نسبت به بزرگان جامعه زرتشتی ایران نوشت و به آن ها اعتراض نمود. از این رو، موبدان و دستوران زرتشتی برای مقابله با وی و دیگر احبا (3)، با مسلمانان و علمای شیعه همراه شدند و به بدگویی علیه آنان پرداختند.
توجه به این نکته ضروری است که این درگیری ها اغلب در یزد، به عنوان اصلی ترین پایگاه زرتشتیان صورت می پذیرفت. این در حالی است که تهران، تقریباً از چنین واکنش هایی به دور بود. شاید بتوان گفت، دلیل این امر این بود که جامعه زرتشتی تهران از بزرگان و سنت های زرتشتی دور بودند و به همین علت، در بسیاری از موارد، نسبت به وقایع مربوطه، عکس العمل غیرتمندانه از خود نشان نمی دادند. احتمالاً به سبب همین مسئله هم بود که مری بویس معتقد است، مانکجی لیمجی، اولین نماینده پارسیان هند و در اصل، جاسوس انگلیس در ایران، تمام سعی خود را به کار می گرفت تا زرتشتیان را تشویق به مهاجرت به تهران نماید. (4)
اما مری بویس علیرغم تمجیدهای فراوان از مانکجی و اقدامات وی، حتی در رابطه با اصرار لیمجی بر شهرنشینی و همچنین مهاجرت زرتشتیان به تهران، به نکته قابل تأملی نیز اشاره می کند. بوی می نویسد:
” بمبئی که مرکز تجمع اکثر پارسیان هند است، به آنان آزادی، ثروت و امنیت فراوان بخشید. اما همین شهرنشینی و مدنیت سبب از هم پاشیدگی همبستگی های پارسیان و نهادهای آنان گردید. این تجربه ناخوشایند، بعداً در تهران نیز تکرار شد و بر زرتشتیان تهران همان گذشت که بر هم کیشان آنان در هند گذشته بود.
در زندگی ساده و بی آلایش روستایی که هم اکنون در معدودی دهات پراکنده زرتشتی نشین یزد وجود دارد، دلبستگی به لذت های مشروع زندگی، علاقه به مذهب و آداب و سنن و توجهی که مردم به حال و روزگار یکدیگر دارند، بسیار جلب توجه می کند، که در میان زرتشتیان بمبئی و تهران، دیگر اثری از آن علایق و همبستگی ها و نهادها و اصالت ها وجود ندارد“. (5)
بنابراین، به اعتراف بویس که از مدافعان مانکجی پارسی و همتایان او به شمار می رود نیز، اقدامات وی سبب دوری زرتشتیان از نهادهای دینی و سنت های زرتشتی می شد. از این رو برخی از محققین به اشتباه، عدم وجود درگیری در تهران را به دلیل منش اعتدالی زرتشتیان این شهر می دانند، حال آن که تفاوت است بین اعتدال و بی غیرتی دینی.
ادامه دارد…
موضوعات مرتبط:
بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار (بخش اول)
بهائیت، عامل ایجاد درگیری میان زرتشتیان دوره قاجار (بخش سوم)
پیدایش آموزه فدا در مسیحیت (بخش اول)
پی نوشت ها:
1) «دستور» زرتشتی، در عرف دین زرتشت به عنوان عالی ترین پایه پیشوای دینی می باشد.
2) «امرالله» اشاره به فرقه بهائیت دارد.
3) «احبا» به آن دسته از زرتشتیان اطلاق می گردد که کیش خود را رها کردند و به فرقه بهائیت درآمدند. این افراد به این جهت احبا نام گرفتند که زرتشتیان بهائی شده، انجمنی با این نام تشکیل دادند.
4) بویس، م. (1364)، مانکجی لیمجی هاتریا در ایران، هاشم، ر. (مترجم)، چیستا، شماره بیست و ششم.
5) همان.
منابع:
- دادبخش، م.، مفتخری، ح. (1398)، واکاوی دلایل و پیامدهای ارتباط میان زرتشتیان ایران و جامعه بهائیت در دوره قاجار، معرفت ادیان، سال دوازدهم، شماره دوم، پیاپی 46، ص 71-87
- بویس، م. (1364)، مانکجی لیمجی هاتریا در ایران، هاشم، ر. (مترجم)، چیستا، شماره بیست و ششم.
- اسماعیلی، م. (1387)، انگلستان و گسترش فرقه بهائیت در ایران (با تأکید بر عصر پهلوى)، تاریخ پژوهان، شماره شانزدهم
- حاجی اکبری، م. (1394)، پارسیان هند و حیات سیاسی اجتماعی زرتشتیان در عهد قاجار، تاریخ نامه خوارزمی، فصل نامه علمی تخصصی، سال دوم، تابستان، ص 27-52
- آبادیان، ح. (1383)، ریپورترها و تحولات تاریخ معاصر ایران، فصل نامه مطالعات تاریخی، شماره دوم، ص 139-194