بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش هفتم)

0

بازدیدها: 3

 

بهائیت و تغییر مفهوم رجعت

 

یکی از مهم ترین مشکلات پیش روی رهبران فرقه های بابیت و بهائیت، مسئله خاتمیت حضرت محمد (ص) است. از این رو، میرزا حسینعلی نوری، پس از ارائه تعریفی جدید ازمفهوم رجعت و تغییر آن، به سرعت جهت پیکان را به سمت مسئله خاتمیت می برد تا با این کار اثبات کند، منظور از «خاتم النبیین» در قرآن در اشاره به پیامبر مکرم اسلان (ص)، نه اتمام فرآیند رسالت و نبوت، بلکه رجعت صفاتی پیامبران پیشین از اولین تا آخرین آن هاست.

 

 

شبهه سوم: تغییر مفهوم رجعت و تلاش برای انکار مسئله خاتمیت

 

حسینعلی نوری پس از تلاش برای اثبات معنای جدید از رجعت، این مفهوم را به مسئله خاتمیت پیوند می زند و می نویسد:

“… همچنین از این بیان صادق می آید، ذکر ختمیت بر طلعت بدء و بلعکس. زیرا آن چه که طلعت ختم بر آن قیام می نماید، بعینه همان است که جمال بدء بر آن قیام فرموده و این مطلب با این که چقدر واضح است نزد شاربان صهبای علم و ایقان، مع ذلک، چه مقدار از نفوس که به سبب عدم بلوغ به این مطلب، به ذکر خاتم النبیین محتجب شده و از جمیع فیوضات، محجوب و ممنوع شده اند. با این که خود آن حضرت فرمود: «اما النبیون فانا. و همچنین فرمودند: منم آدم و نوح و موسی و عیسی؛ چنان چه ذکر شد.

مع ذلک، تفکر نمی نمایند بعد از آن که بر آن جمال ازلی صادق می آیند به این که فرمودند: منم آدم اول، همین قسم صادق می آید که بفرمایند: منم آدم آخر. و همچنان که بدء انبیاء را که آدم باشد به خود نسبت داده اند. همین قسم ختم انبیاء هم به آن جمال الهی نسبت می شود. و این بسی واضح است که بعد از آن که بدء النبیین بر آن حضرت صادق است، همان قسم، ختم النبین صادق آید“. (1)

 

بر این اساس، نوری تلاش می کند تا ثابت نماید که مسئله پیامبری، اول و آخر ندارد. اگر پیامبر اول بگوید که من آخری هستم، صحیح است و اگر هم پیامبر جدید بگوید من آخری هستم، باز هم درست است. به بیانی دیگر، در نگاه نوری، از آن جا که همه پیامبران الهی از لحاظ صفات، مشابه با هم هستند، بنابراین، در میان آن ها تفاوتی وجود ندارد. از این رو، پیامبر اول، همان پیامبر آخر و پیامبر آخر نیز همان پیامبر اول است.

به همین دلیل، حسینعلی بهاء برای این که شاهدی بر ادعای خود بیاورد، به دو مورد از صفات الهی، یعنی «اول» و «آخر» اشاره می کند و می نویسد:

“… و نمی دانم این قوم از اولیت و آخریت حق، جل ذکره، چه ادراک می نمایند؟ اگر مقصود از «اولیت» و «آخریت» ملکی باشد، هنوز که اسباب ملکی به آخر نرسیده، پس چگونه آخریت بر آن ذات احدیت صادق می آید؟ بلکه در این رتبه، اولیت نفس آخریت و آخریت نفس اولیت می باشد. باری همان قسمی که در اول لا اول صدق آخریت بر آن مربی غیب و شهود می آید، همان قسم هم بر مظاهر او صادق می آید. و در حینی که اسم اولیت صادق است، همان حین اسم آخریت صادق، و در حینی که بر سریر بدئیت جالس اند، همان حین بر عرش ختمیت ساکن [اند]. و اگر بصر جدید یافت شود و مشاهده می نماید که مظهر اولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت و بدئیت و ختمیت، این ذوات مقدسه و ارواح مجرده و انفس الهیه هستند“. (2)

 

در ادامه در رابطه با این که هر پیامبری می تواند بگوید من اولی هستم، در حالی که آخری است و بلعکس، می گوید:

“پس از این بیانات معلوم شد که اگر در آخر، طلعتی بیاید و قیام نماید بر امری که قیام نمود بر آن طلعت اول لا اول، هر آینه، صدق طلعت اول بر طلعت آخر می شود. زیرا که طلعت آخر لا آخر قیام نمود به همان امر که طلعت اول لا اول به آن قیام نمود…”. (3)

 

منظور از «اول لا اول» و «آخر لا آخر» در تفاسیر موجود، اشاره به آیه سوم از سوره حدید است که خداوند در آن می فرماید:

“هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ”.

اول و آخر هستی و پیدا و پنهان وجود همه اوست و او به همه امور عالم داناست“.

 

در حقیقت، این عبارت به این دلیل در رابطه با خداوند متعال به کار می رود که او مجرد، هستی مطلق  و واجب الوجود است. بنابراین، مانند ماده محدود و ناقص، در ابتدا و انتهای چیزی خلاصه نمی شود. بر این اساس، اول لا اول و آخر لا آخر تنها می تواند درباره ذات بی کران پروردگار جهان به کار رود.

 

ادامه دارد…

 

موضوعات مرتبط:

بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش سوم)

بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش چهارم)

آیا بهائیت، فرقه ای اسلامی است؟ (بخش اول)

بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش ششم)

هزاره گرایی در بابیت و بهائیت (بخش اول)

بهائیت و تغییر مفهوم رجعت (بخش هشتم)

 

پی نوشت ها:

1) نوری، حسینعلی، ایقان، ص 55.

2) همان، ص 56.

3) همان، ص 55.

 

منابع:
  • منطقی، ا. (1387)، بهائی گری؛ اصول و مبانی اعتقادی، معرفت، شماره یکصد و سی و سوم
  • فلاحتی، ح. (1389)، تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت، سال اول، شماره دوم، ص 159-178
  • حسینی، ع.، شهبازیان، م. (1397)، کاوشی در رجعت با تأکید بر انحرافات شیخیه، بهائیت و احمد اسماعیل بصری، فصل نامه علمی-پژوهشی مشرق موعود،سال سیزدهم، شماره چهل و نهم،173-198
  • کبیری سامانی، س.، ملک زاده، ع. (1391)، رجعت از دیدگاه شیعه و فرقه ضاله بهائیت، معرفت، سال بیست و یکم،شماره یکصد و هفتاد و هشتم، ص 109-124
  • جزوه رفع شبهات (1388) شمسی، ویرایش دوم

 

زهرا کامکار