تکفیر کردن شیخ احمد احسائی توسط علماء
بازدیدها: 4
- تکفیرکردن شیخ احمداحسائی توسط علماء
بسیاری ازعلماء عصر شیخ احمداحسائی(موسس شیخیه)پس ازشنیدن ادعاهای ایشان که درزمینه های مختلف میباشد وهمراه با تناقضات میباشد ایشان راتکفیر کرده وازدائره مسلمین خارج شده دانسته اند.واین مسئله را(سرکارآقا ابوالقاسم بن زین العابدین بن کریم)که چهارمین پیشوای شیخیه میباشد تایید کرده است وگفته است که:((چیزی که مسلم است وقابل انکارنیست وازمجموع روایات مختلفه پیداست،همانا مسئله تکفیر است که قطعا واقع شده است واولین شخص آن مرحوم (ملامحمدتقی برغانی) معروف به شهید ثالث میباشد)) 1فهرست ص190
1)تکفیرشیخ احمداحسائی توسط شهید ثالث(ملامحمدتقی برغانی):
پس ازورود شیخ احمد به قزوین درمنزل میرزا عبدالوهاب مهمان بوده که قضیه تکفیر شیخ احمد رابه میرزا محمد تنکابنی به این شکل نقل میکند:
((شیخ احمد به دیدار علماء قزوین میرفت وعلماء همراه او بودند،وروزی به بازدید((شهیدثالث))((حاج محمدتقی))رفتند،پس ازتعارفات مرسومه،شهید ثالث ازشیخ احمدپرسیدند مذهب شما نسبت به معاد چیست؟
شیخ گفت من معاد را((جسم هورقلیائی))وآن رادرهمین بدن عنصری مانند شیشه درسنگ،شهید ثالث فرمود که((هورقلیائی))غیرعنصری است وضروری دین اسلام است که درروزقیامت همین بدن عنصری عود می کند.نه بدن هورقلیائی شیخ گفت مراد من همین بدن است)).وبعد ازگرم شدن مناظره و ورود یکی ازشاگردان شیخ احمد ومجادله باشهید ثالث وپراکنده شدن جمعیت وافتراق بین جمعیت درادامه میرزامحمد تنکابنی میگوید((درآن روز شیخ احمد چون به مسجد برای نمازرفت ازعلماء کسی همراه اونرفت ودرمسجد کسی حضور بهم نرسانید مگرحاجی عبدالوهاب،پس حاجی ملاعبدالوهاب ازشیخ احمد خواهش نموده که رساله ای درمعاد واعاده بدن عنصری تالیف نماید تارفع شبهه بشود شیخ رساله ای نوشت ثمری نبخشید وهمهمه تکفیر شیخ درقزوین شیوع پیداکرد،وآن رساله دراجوبه المسائل شیخ جمع شده))درادامه حاکم شهر که ((رکن الدوله علینقی میرزا))بوده برای اینکه این مسئله ((تکفیرشیخ احمداحسائی)) حل بشود، مراسم وضیافتی ترتیب داده وعلماءوشهیدثالث وشیخ راهم دعوت کرده که میرزا محمد تنکاینی نقل میکند((درزمان حضور شیخ احمد مصدر بود وبعد از اوشهید نشست، اما میان خود وشیخ فاصله قرارداد،چون خوان ترتیب دادند،برای شهید وشیخ یک خوان نهادند.شهید درآن خوان شریک نشد وآن خوان که پس ازاوگذاشتند شروع به غذا خوردن نمود ودر هنگام نشستن دست بریک طرف صورت گذاشت که محاذات باشیخ داشت پس ازصرف غذا شاهزاده که مضیف بود،عنوان سخن آغاز وبازاهتمام تمام فرمود، که جناب شیخ که سرآمدعلمائ عرب وعجم ولازم الاحترام است،شهیدنیزبایددراحترام ایشان کوتاهی جائز ندارد وسخن مفسرین درباره این دوعالم،افساد وشجره عناد راکشته اند قلع وقمع واقع باید نمود.شهید درجواب گفت:که درمیان کفروایمان اصلاح وآشتی نیست،وشیخ رادرمعادمذهبی هست که خلاف ضروری دین اسلام است،ومنکرضروری کافراست،وآن مجلس منقضی شد.شهید درتکفیرشیخ تاکید وتشدید نمود 2قصص العلماءص42